يکشنبه 30 ارديبهشت 1403 شمسی /5/19/2024 12:49:04 PM

روایت‌ها ازجمله ثروت‌های مهم هر ملتی هستند. قدرت بالقوه روایت در آماده‌سازی و به حرکت درآوردن توده‌ها قابل مقایسه با انواع فناوری‌های زیرساختی مانند نیروی برق، جاده و خطوط راه‌آهن است.
نقش روایت‌ها در اقتصاد کشورها

علم اقتصاد در استفاده از روایت‌ها به تازگی به خودآگاهی جدیدی رسیده است تا جایی که می‌توان ادعا کرد به «چرخش روایتی» یا «اقتصاد روایی» روی آورده است. به‌عنوان مثال آدام اسمیت، پدر علم اقتصاد با نگارش کتاب ثروت ملل و ارائه روایت اقتصادی به شکل کارگاه سنجاق‌سازی و برجسته‌کردن نقش تقسیم کار، تخصص و تجارت آزاد موفق شد حرکت اقتصاد انگلستان و سایر جوامع را در مسیری خاص هدایت و تثبیت کند. در واقع اسمیت و افراد دیگری مانند کارل مارکس و فردریش هایک داستان‌گوهای اقتصادی بودند که با بیان کلان روایت‌های فراگیر از سرمایه‌داری، سوسیالیسیم و لیبرالیسم، هرکدام جوامع بشری را در مسیر جامعه آرمانی خاص سوق دادند و روند رشد و توسعه و نیز حباب‌ها و رونق و رکودهای اقتصادی را به شیوه و بیانی خاص تفسیر و معنادار کردند.
پس اگر پرسیده شود چگونه می‌توان هدفی را برای جامعه مهم جلوه داد؟ جامعه را پیرامون آن هدف مهم برانگیخت؟ حتی شکست را به منبع ایثار و فداکاری و معناداری زندگی تبدیل کرد؟ یا سوگواری برای شکست یک استراتژی برنده و برد شود؟ پاسخ به همه آنها در یک کلمه قابل خلاصه شدن است: روایت. البته آن روایتی که بسیار عالی ساخته و پرداخته شده باشد و باور راسخ و اعتماد به نفس مناسب تحویل دهد، می‌تواند فروض و انگاره‌های عام و مشترک درباره چگونه ترغیب کردن و برانگیختن جامعه، چگونه بر موانع غلبه کردن و چگونه پیروز شدن را زیر و رو کند.

هر روایتی تلاش می‌کند واقعیت بیرونی را به نحوی خاص برای ما معنادار و قابل تفسیر کند و ارزش‌هایی را مهم‌تر جلوه دهد و به جامعه منتقل کند. این روایت‌ها حتی به شکل غیرمستقیم به جامعه القا می‌کنند که چگونه کار کند، چگونه پول درآورد، چگونه خرید و فروش کند و منفعت کسب کند و فقیر یا ثروتمند، بخشنده یا حریص باشد. جامعه موفق و جامعه‌ای که در مرحله خیز و خیزش قرار دارد روایت‌هایی مشترک و مورد پذیرش همه دارد؛ روایت‌هایی که موقعیت آن جامعه را در جهان معنادار و خواستنی و مطلوب می‌کند. روایت صرفا یک داستان یا توصیفی از یک سلسله رویدادها نیست، بلکه شیوه خاص تبیین یا درک و فهم رویدادها است.

هر روایتی بر انتخاب‌های معین درباره روش‌های مناسب ارائه، تبیین و درک واقعیت دلالت دارد. انسان‌ها از طریق روایت‌ها جهان را درک می‌کنند و مجادله و بگومگو پیرامون روایت‌ها نقش اساسی در زندگی اجتماعی دارد. بخش زیادی از تصمیماتی که ما درباره تحصیل، سرمایه‌گذاری، شغل، ازدواج و بچه‌داری می‌گیریم از روایت‌هایی که مصرف می‌کنیم، تاثیر می‌پذیرند. سیاستمداران در فضایی پر از نقد و نظر فعالیت می‌کنند و سیاستمدار قابل آن کسی است که توانایی فضاسازی دارد؛ یعنی فضای موجود را به نفع خود شکل می‌دهد. او صرفا رأی و نظر مردم را نمی‌گیرد، بلکه رأی‌سازی می‌کند. او روایت‌هایی را تبلیغ و در بوق و کرنا می‌کند که با منطق موفقیت سیاسی‌اش سازگار باشد.
در زمینه بررسی رابطه بین روایت‌ها، رفتار اقتصادی و عملکرد اقتصادی متاسفانه کمبود پژوهش‌های جدی وجود دارد. در واقع اقتصاددانان به‌ تازگی به پژوهش درباره نقش روایت‌ها توجه نشان دادند. کتاب «اقتصاد روایی» نوشته رابرت شیلر، اقتصاددان و برنده جایزه نوبل اقتصاد (منتشرشده در سال۲۰۱۹) اثر داستان‌ها و روایت‌های عامه‌پسند درباره رویدادها و روندهای اقتصادی را کندوکاو می‌کند. طبق استدلال شیلر، روایت‌ها درباره پدیده‌های اقتصادی تاثیر معناداری بر اطمینان مصرف‌کننده، تصمیمات سرمایه‌گذاری و نهایتا عملکرد اقتصادی می‌گذارد.

او گسترش اخبار را با پخش شدن ویروس مقایسه می‌کند و توضیح می‌دهد چگونه رفتار اقتصادی عموم تحت تاثیر داستان‌ها درباره رونق و رکود بازار و بحران‌های مالی است. شیلر رویدادهایی مانند بحران بزرگ، حباب دات کام و رونق و رکود املاک و مستغلات را این‌گونه تحلیل می‌کند که داستان‌گویی و باورهای عام به این پدیده‌های اقتصادی انجامید. اگرچه کتاب شیلر شواهد زیادی ندارد که تاثیر روایت‌ها بر برون‌دادهای اقتصادی را نشان دهد، اما دعوتی از پژوهشگران است تا به این موضوع بیشتر بپردازند و راه درازی باید طی شود تا پیوندهای علّی بین روایت‌ها و عملکردهای اقتصادی فهمیده شود.

با گسترش و فراگیرشدن شبکه‌های اجتماعی و ظهور نسل‌های جدیدی که منابع خبری و اطلاعاتی و خوراک‌های فکری و تحلیلی متنوعی دارند، مدیریت کردن روایت‌ها که همیشه در عرصه سیاسی مهم بوده است از همیشه مهم‌تر شده و حتی شاید به اولویت درجه یک تبدیل شده باشد.

حزب و جناح حاکم روایتی مثبت از شرایط فعلی اقتصاد تبلیغ می‌کند تا بتواند نیروی محرکه مثبتی برای اقتصاد ایجاد کند. این سیاست براساس پیش‌فرضی است که هر چقدر روایت ساخته‌شده درباره اقتصاد مثبت‌تر و خوش‌بینانه‌تر باشد مصرف‌کنندگان، تولیدکنندگان، سرمایه‌گذاران و دیگران با احتمال بیشتر تصمیماتی می‌گیرند که اقتصاد را تقویت خواهد کرد و محبوبیت حزب حاکم افزایش خواهد یافت.

در نقطه مقابل حزب و جناح مخالف را داریم که با هدف مصرف انتخاباتی سعی می‌کند روایتی منفی و بدبینانه از اقتصاد کنونی به تصویر بکشد؛ چون فرض را بر این می‌گذارد که در هر وضعیت اقتصادی معین، هرچه روایت منفی‌تری از اقتصاد منتشر کند در انتخابات بعدی آرای بیشتری به نفع خود جلب و جذب خواهد کرد.

همچنین هر چه به موسم انتخابات نزدیک می‌شویم، احزاب و جناح‌های مخالف دولت مستقر تلاش می‌کنند روایت زیبا و دلپسند و تصویر خوش‌بینانه در صورت روی کار آمدن خود بیان و ترسیم کنند. به این ترتیب یک «بازار برای روایت‌ها» شکل می‌گیرد که هر گروهی با اهداف متضاد و روش‌های مختلف اخلاقی و غیراخلاقی در آن شرکت و بازی می‌کند.

دکتر جعفر خیرخواهان، اقتصاددان
منبع: دنیای اقتصاد



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0

نظرات کاربران

نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست

آخرین عناوین