جمعه 14 ارديبهشت 1403 شمسی /5/3/2024 10:06:08 AM

🔻روزنامه آرمان ملی
📍 بازدارندگی استراتژیک ایران
✍️ احمد دستمالچیان
اقدام منتسب به رژیم صهیونیستی در تلاش برای حمله به یک مرکز نظامی در اصفهان با توسل به یک ریزپرنده جای تحلیل ندارد چرا که آنقدر عاجزند که حتی نتوانسته‌اند از خارج از مرزها برای ایران مزاحمت ایجاد کنند اما در برابر عملیات ایران علیه اقدام تل‌آویو به ساختمان کنسولگری ایران در حافظه تاریخ خواهد ماند.
رژیم صهیونیستی اشتباه استراتژیک و خطر فاحشی با حمله به سفارتخانه ایران مرتکب شد. در این اشتباه فاحش تمام قوانین بین‌المللی و حتی عرف بین‌الملل را زیر پا گذاشت و تجاوز مستقیمی به ایران کرد و در این خطای استراتژیک معتقد بود که ایران به صبر استراتژیک خود ادامه می‌دهد در حالی که ایران نشان داده است که در مقوله امنیت و سلامت کشور و مردم در هیچ رده‌ای هیچگاه کوتاهی نکرده و امنیت کشور در راس اولویت‌های نظام در طول دهه‌های گذشته مسامحه نکرده و امنیت کشور همواره در راس سیاست‌های نظام جمهوری اسلامی ایران بوده است. لذا اکنون سیاست صبراستراتژیک به بازدارندگی استراتژیک تبدیل شده است و از این به بعد هرگونه تحرکی که رژیم صهیونیستی علیه منافع ملی و امنیت ملی کشور چه در سطح اماکن و چه در سطح شخصیت‌ها انجام دهد، جمهوری اسلامی ایران با قدرت و با اقتدار پاسخ خواهد دارد. این مورد نشان دهنده آن است که جمهوری اسلامی ایران در سطح منطقه‌ای توان بازدارندگی خود را بسیار قوی‌تر و بالاتر از حد تصور ناظران خارجی بالا برده و به رغم اینکه قدرت‌های بزرگ جهان از جمله آمریکا، فرانسه و انگلستان با سیستم‌های بازدارنده و ضد موشکی خود به مقابله با پهپادهای ایران پرداختند اما موشک‌های ایرانی با قدرت به مراکز از قبل تعیین شده برخورد کرد. این موارد نشان می‌دهد که رژیم صهیونیستی کاملا آسیب پذیر است و دوم اینکه این رژیم به تنهایی نمی‌تواند از خود دفاع کند و سوم نشان داده شد که این رژیم قدرت بازدارندگی ندارد چرا که سه پایگاه اصلی و حساس هوایی، اطلاعاتی و جاسوسی این رژیم زده شد. پایگاه نواتیم از حساس‌ترین پایگاه‌های دنیاست و امن‌ترن پایگاه‌های دنیا مورد آسیب قرار گرفت. لذا جمهوری اسلامی ایران نشان داد که قدرت بازدارندگی بالایی دارد. در حالی که شاید ایران حداقلی از قدرت خود را به نمایش کشید. لذا نگارنده معتقد است فصل جدیدی در وزن استراتژیک ایران در منطقه آغاز شده و باید این وزن درنظر گرفته شود. این قدرت ایران باعث خواهد شد که کشورهای منطقه اطمینان بیشتری به نقش ایران داشته باشند چرا که ایران قوی و مقتدر همیشه این سیگنال را ارسال کرده که با برادران و همسایگان منطقه‌ای خود می‌تواند بهترین روابط را داشته باشد و آغوش تهران برای بر قراری ثبات و امنیت بدون دخالت خارجی باز است. اکنون ایران در صحنه عمل قدرت این کار را دارد تا بتوان امنیت در منطقه را برقرار کند لذا باید در آینده شاهد تحرکات دیپلماتیک بیشتری در ارتباط با فصل جدید جایگاه منطقه‌ای و قدرت ایران باشیم و این مورد باعث خواهد شد قدرت‌های بزرگ با نگاه تازه‌تری به تهران بنگرند.


🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 نگاهی دیگر به وزارت امور اقتصادی و دارایی
✍️ دکتر علی سرزعیم
به تازگی شایعه کناره‌گیری وزیر اقتصاد مطرح شد و برخی از این تغییر استقبال کردند و آن را مقدمه‌ای برای تغییر فرمان اقتصادی تلقی کردند تا گشایشی ایجاد شود. مفروض چنین موضع‌گیری آن است که وزیر اقتصاد در ساختار تصمیم‌گیری موجود قدرت زیادی دارد و امکان زیادی برای شکل‌دهی تصمیمات در اختیار دارد.
واقعیت آن است که چنین فرضی تنها برای کسانی که از داخل ساختار نظام تصمیم‌گیری ایران مطلع نیستند، قابل‌قبول است. هرکس که با وزارت امور اقتصادی و دارایی آشنایی عمیقی داشته باشد به‌سادگی در‌می‌یابد که نقش این وزارتخانه در مقایسه با دیگر وزارتخانه‌ها و سازمان‌های اقتصادی در تصمیم‌گیری‌ها بسیار کمتر است.
پیش از هر چیز باید به خاطر داشت که سیاست پولی در ایران توسط بانک مرکزی و سیاست مالی توسط سازمان برنامه و بودجه تعیین می‌شود. البته از دهه ۳۰شمسی این اختلاف مطرح بود که آیا سیاست مالی باید در این وزارتخانه تدوین شود یا سازمان برنامه و بودجه؟ نهایتا این استدلال که بودجه سالانه باید در راستای برنامه‌های بلندمدت باشد موجب شد تا بودجه در سازمان برنامه و بودجه تدوین شود.

هم‌اکنون نیز به‌دلیل دیگری ضروری است که بودجه در سازمان برنامه بماند و آن این است که چون وزیر اقتصاد زیر ضرب استیضاح نمایندگان مجلس قرار دارد، بهتر است بودجه در جایی که فشار نمایندگان کم‌اثرتر است، تدوین شود.

نهایتا در طراحی اولیه، این وزارتخانه تنها وزارت امور دارایی بوده است؛ یعنی وزارتخانه‌ای که متولی دارایی‌های دولت است و نه بیشتر. در زمان وزارت آقای ایروانی بر حسب تشخیص ایشان، کلمه اقتصاد به نام این وزارتخانه اضافه می‌شود که خطای بزرگی بود؛ زیرا از همان زمان این ذهنیت اشتباه فراگیر شد که وزیر اقتصاد قدرت زیادی برای تصمیم‌گیری‌های اقتصادی دارد؛ درحالی‌که سیاست پولی و مالی دولت در جای دیگری تنظیم می‌شود.

در حال حاضر وزارت امور اقتصادی و دارایی، یک ابر‌وزارتخانه است که وجود قائم مقام وزیر (یا معاون کل) برای اداره آن ضروری است؛ ولی می‌توان به سادگی اندازه آن را تعدیل کرد. برای فهم این مساله کافی است نگاهی به زیرمجموعه‌های این وزارتخانه داشته باشیم. گمرک کشور که باید منطقا ذیل وزارت صمت باشد؛ زیرا بخشی از ابزار سیاست تجاری و صنعتی است؛ اما متاسفانه در ذیل وزارت امور اقتصادی و دارایی است.

متاسفانه سازمان سرمایه‌گذاری خارجی که باید منطقا ذیل وزارت خارجه و معاونت اقتصادی آن باشد در ذیل وزارت امور اقتصادی و دارایی است.
خزانه و حتی سازمان مالیاتی که باید منطقا ذیل سازمان برنامه و بودجه باشد تا سیاست مالی منسجم‌تر تدوین و اجرا شود، متاسفانه ذیل وزارت امور اقتصادی و دارایی است. مرکز ملی مبارزه با پول‌شویی (FIU) که بهتر است ذیل بانک مرکزی باشد ذیل وزارت امور اقتصادی و دارایی است. سازمان امور مناطق آزاد نیز که سال‌هاست درباره قرارداشتن ذیل وزارت اقتصاد یا معاون اول محل مناقشه است.

اگر این سازمان‌های حاشیه‌ای و زائد از این وزارتخانه جدا شود، چند فعالیت اصلی برای وزارت امور اقتصادی و دارایی باقی می‌ماند که عبارتند از: ۱- انتصاب رئیس کل بیمه مرکزی به‌عنوان نهاد تنظیم‌گر بازار بیمه و انتصاب رئیس سازمان بورس به‌عنوان نهاد تنظیم‌گر بازار سرمایه، ۲- اداره سازمان خصوصی‌سازی، ۳- سهامداری شرکت‌های دولتی و خصولتی.

در یک بازتعریف ماموریت برای این وزارتخانه، می‌توان بخش نظارت بر بازار پول را از بانک مرکزی منتزع کرد و همراه با بیمه مرکزی و سازمان بورس، نهاد ناظر مالی به‌وجود آورد و بانک مرکزی تنها متولی سیاست پولی شود؛ اما بانک مرکزی حاضر به چنین کاری نیست و به همین دلیل تعارض بین سیاست‌های این سه بازار دیده می‌شود.

دیگر وظیفه این وزارتخانه، امور دارایی است. بنابراین املاک توقیفی و... باید ذیل این وزارتخانه قرارگیرد و همراه با سازمان خصوصی‌سازی درباره نگهداری و فروش بهینه آنها تصمیم‌گیری شود. معمولا خصوصی‌سازی شرکت‌های دولتی با مخالفت‌های سیاسی شدید همراه است و وزیر اقتصاد باید پذیرای این فشارها باشد.

درباره اداره شرکت‌های دولتی وضعیت پیچیده‌تر است. از آنجا که بخش مهمی از سهامداری شرکت‌های دولتی با وزارت اقتصاد است، یک وضعیت دوگانه ایجاد شده است.

در برخی شرکت‌ها و بنگاه‌های اقتصادی دولتی، وزارت اقتصاد باید اعضای هیات‌مدیره و مدیرعامل آنها را منصوب کند. انتصاب اعضای هیات‌مدیره و مدیرعامل بانک ملی و بانک سپه، بیمه ایران و شرکت سرمایه‌گذاری خارجی نمونه‌های برجسته از این امر هستند.

درباره برخی شرکت‌ها و بانک‌های خصولتی مانند بانک ملت، صادرات و تجارت و نیز بانک‌هایی که موقتا تولیت آنها بر عهده وزارت اقتصاد گذاشته شده، انتصاب‌ها با وزیر اقتصاد است. همین امر وزیر اقتصاد را در کانون فشارهای سیاسی برای انتصاب افراد مورد تمایل قدرتمندان قرار می‌دهد. به این ترتیب بخش زیادی از وقت و انرژی وزیر صرف مقابله با این فشارها و مدیریت چنین فعالیت‌هایی می‌شود.

در برخی دیگر از شرکت‌ها، وزارتخانه‌های بخشی متولی اصلی بنگاه اقتصادی هستند و وزارت امور اقتصادی و دارایی نقش صوری دارد. مثلا ایران‌ایر که یک شرکت دولتی است در عمل توسط وزارت راه و شهرسازی مدیریت می‌شود و نقش وزارت امور اقتصادی و دارایی درباره آن ناچیز است. شرکت ملی نفت، شرکت ملی گاز و انبوهی از شرکت‌های دیگر هستند که توسط وزارت نفت اداره می‌شوند و نقش وزارت اقتصاد به‌عنوان سهامدار ناچیز و صوری است.

برخی بانک‌های تخصصی توسط وزارتخانه‌های ذی‌ربط مدیریت می‌شوند و وزارت اقتصاد در آنها نقش در‌خور چندانی ندارد. به‌عنوان مثال، انتصاب اعضای هیات مدیره و مدیرعامل بانک‌های مسکن، پست‌بانک، بانک کشاورزی، بانک توسعه تعاون نیز معمولا محل مناقشه است؛ زیرا وزارتخانه‌های راه و شهرسازی، وزارت ارتباطات، کشاورزی و وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی مدعی هستند که این انتصاب‌ها باید توسط آنها صورت گیرد تا عملکردهای آنها با برنامه‌هایشان همسو باشد.

البته وزیر امور اقتصادی و دارایی در شورای پول و اعتبار حضور دارد، ولی روشن است که نقش رئیس کل بانک مرکزی در آن شورا برجسته‌تر است. وزیر اقتصاد در شورای اقتصاد حضور دارد؛ اما نقش رئیس سازمان برنامه و بودجه در آن شورا برجسته‌تر است.

وزیر اقتصاد در شورای عالی کار حضور دارد، ولی نقش وزیر کار در این شورا برجسته‌تر است. بنابراین با وجود حضور کرسی وزارت امور اقتصادی و دارایی در شوراهای مختلف تصمیم‌گیری، اما قدرت اصلی در جای دیگری است.

مخلص کلام آنکه وزیر امور اقتصادی و دارایی در واقع وزیر امور دارایی است و باید فشارهای سیاسی مربوط به انتصاب‌های مدیران شرکت‌های دولتی را متحمل شود. اما به واسطه حضور در شوراهای مختلف و نامی که آقای ایروانی برای این وزارتخانه برگزید، افکار عمومی و حتی نمایندگان مجلس، وزیر اقتصاد را مسبب اشکالات و آشفتگی‌های اقتصادی برمی‌شمرند.

وقتی نرخ ارز بالا می‌رود وزیر اقتصاد مواخذه می‌شود، وقتی تورم بالا می‌رود وزیر اقتصاد مواخذه می‌شود، وقتی مشارکت مردمی در اقتصاد پایین است وزیر اقتصاد مواخذه می‌شود؛ درحالی‌که فرمان کار در جای دیگری است. معمولا در شرایط بحرانی اولین کاری که به ذهن افراد خصوصا کسانی که انتصاب‌های موردنظرشان در شرکت‌های دولتی و خصولتی انجام ‌نشده می‌رسد تغییر وزیر اقتصاد است و چنین وعده داده می‌شود که این کار موجب خواهد شد اوضاع بسامان شود و وزیر اقتصاد مسبب وضع نابهنجار معرفی می‌شود.

این در حالی است که با توصیف یادشده وزیر اقتصاد کمترین سهم را در میان بخش اقتصادی دولت در اتخاذ سیاست‌ها دارد. آنچه مورد نیاز است یک بازنگری جدی درباره ساختارها خصوصا ماموریت وزارت امور اقتصادی و دارایی است و باید انتظارات را متناسب با اختیارات تعریف کرد.


🔻روزنامه کیهان
📍 صد رحمت به توپ میرزا آقاسی!
✍️ حسین شریعتمداری

۱- درباره میرزا آقاسی، صدر اعظم محمد شاه قاجار نقل کرده‌اند به شاه گفته بود درحال ساختن توپی است که با آن می‌توان از دارالخلافه تهران به سن‌پترزبورگ (واقع در شمال غرب سوریه‌) شلیک کرد! بعد از چند ماه، توپی که میرزا آقاسی وعده داده بود آماده شد و از محمد شاه برای بازدید و مشاهده اولین شلیک دعوت کرد. اما، هنگام آزمایش گلوله درون لوله توپ منفجر شد و تعدادی از خدمه توپ را لت و پار کرده و کشت. شاه با عصبانیت به او گفت؛ این بود آن توپی که قرار بود از تهران به سن‌پترزبورگ شلیک کند؟! و میرزا آقاسی گفت: قربانت گردم! وقتی این توپ خودی‌ها را این‌طور لت و پار کرده، تصور بفرمایید که با دشمنان چه کرده و چه بلائی بر سر آنها آورده است؟!‌...
یغمای جندقی در یک رباعی به این ماجرا اشاره کرده و سروده است؛
نگذاشت به مُلک شاه حاجی درمی
شد صرف قنات و توپ هر بیش و کمی
نی مزرع دوست را از آن آب نمی
نی که دل خصم را از آن توپ غمی
نیم بیت آخر دور از ادب بود، تغییرش داده‌ایم!
۲- سحرگاه دیروز شماری از مردم اصفهان صدای انفجاری شنیدند و همزمان برخی از رسانه‌های آمریکایی و اروپایی برنامه‌های عادی خود را قطع کرده (BREAKING NEWS) و از حمله اسرائیل به یکی از مراکز هسته‌ای یا نظامی ایران خبر دادند! بی‌آن که توضیح و یا خبر بیشتری به آن بیفزایند! مقامات رژیم صهیونیستی در این باره سکوت کرده و تاکنون نیز رسماً در این زمینه خبری منتشر نکرده‌اند! ساعاتی بعد معلوم شد که چهار فروند کواد‌کوپتر (ریز پرنده‌) از سوی عوامل داخلی رژیم صهیونیستی به پرواز درآمده بودند که سه عدد آنها با پدافند ایران منهدم شده و چهارمین کواد‌کوپتر نیز در آسمان منفجر شده است. برخی رسانه‌ها نیز از شلیک یک موشک «‌اسپارو‌» خبر دادند که پوسته آن در عراق پیدا شده است! ولی توضیح نمی‌دهند که کلاهک انفجاری آن چه شده است؟! و به کدام نقطه اصابت کرده است؟!
۳- تب تُند آن دسته از رسانه‌های آمریکایی و اروپایی که از واکنش اسرائیل به عملیات بزرگ و محیرالعقول «وعده صادق» خبر داده بودند! خیلی زودتر از آنچه انتظار می‌رفت فرو کش کرد و نوبت به عقب‌نشینی همراه با شرمندگی رسید و این پرسش که رژیم صهیونیستی به کدام نقطه حمله کرده است بی‌پاسخ ماند. یکی از رسانه‌های آمریکایی که مدعی حمله اسرائیل به تاسیسات هسته‌ای ایران شده بود، ساعاتی بعد مصاحبه رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را منتشر کرد که گفته بود به هیچیک از تاسیسات هسته‌ای ایران حمله نشده و هیچ آسیبی نرسیده است‌...
چند ساعت قبل CNN گزارش داد «‌تصاویر ماهواره‌ای نشان می‌دهند که هیچ اتفاق خاصی برای پایگاه هوایی اصفهان رخ نداده است. این تصاویر نشان می‌دهد نه چاله عمیقی در پایگاه هوایی اصفهان وجود دارد و‌ نه به ساختمانی آسیب رسیده است. این تصاویر ساعت ۱۰:۱۸ صبح امروز (۳۱ فروردین‌) را در این پایگاه نشان می‌دهند‌».
۴- حالا به اظهارات و نظرات اعلام شده از سوی رسانه‌ها و برخی از مقامات رسمی رژیم صهیونیستی توجه کنید! این اظهارات به وضوح نشان می‌دهند که ماجرای حمله اسرائیل به ایران، تکرار همان داستان مضحک توپ حاج میرزا آقاسی است. بخوانید!
- «‌بن گویر‌» وزیر امنیت رژیم صهیونیستی درباره ادعای حمله اسرائیل به ایران توئیت زده و نوشته است «‌مسخره و بی‌خاصیت بود‌»!
- «‌یائیر لاپید‌»‌، با این که رئیس جریان اپوزیسیون دولت نتانیاهوست از افشاگری بن‌گویر عصبانی شده و در واکنش به توئیت او نوشته است «هیچ وقت تا الان یک وزیر در کابینه امنیتی چنین لطمه سنگینی به امنیت کشور، و حیثیت و جایگاه آن نزده بود. بن‌گویر با توئیت خود توانست اسرائیل را از تهران تا واشنگتن، تمسخر و شرمنده کند»!
- «‌منوشه امیر‌» تحلیلگر ایرانی‌تبار رژیم صهیونیستی که سال‌ها مدیریت رادیو فارسی زبان اسرائیل را برعهده داشت می‌گوید: با توجه به شرایط و همه محدودیت‌ها، این همه آن چیزی بود که اسرائیل می‌توانست انجام دهد، ما نمی‌توانیم همزمان در چند جبهه بجنگیم! اسموتریچ و بن‌گویر از این حمله اسرائیل ابراز ناخرسندی کردند، من هم نظرم همین است، جواب اسرائیل هم‌سطح با حمله ایران نبود، اما اسرائیل اولویت‌های دیگری از جمله غزه و حزب‌الله لبنان دارد که می‌توانند اسرائیل را فلج کند.
- «‌تالی‌گوتلیو‌» نماینده مجلس رژیم صهیونیستی که از حمله اسرائیل اظهار خوشحالی کرده بود و آن را باعث غرور و بازدارندگی‌(!) دانسته بود با تمسخر و اعتراض شدید شهرک‌نشینان رو‌به‌رو شد‌، حالا به پاسخ شماری از شهرک‌نشینان صهیونیست خطاب به تالی گوتلیو که در فضای مجازی و سایت روزنامه ‌ها‌آرتص آمده است، نگاه کنید: «‌چقدر تو احمقی، پاسخی از این کوچک‌تر و بی‌اهمیت‌تر امکان نداشت. فرماندهی جبهه داخلی حتی دستورالعمل‌ها را تغییر نداده است.... فقط یک کوادکوپتر فرستادید، ایمیل‌هایی که ما دریافت می‌کنیم خطرناک‌تراند‌... دست از فریب و ظاهرسازی بردارید، دیگر هیچ چیز خنده‌داری وجود ندارد‌... تالی! مهم این است که تو به سلامت به اسرائیل برگشتی‌. در زمان حمله ایران، یک عده از مقامات اسرائیلی از اسرائیل فرار کردند‌... امثال شما احمق‌ها برای ما از ایرانی‌ها خطرناک‌تر هستید‌... چرا واقعیت را به مردم نمی‌گویید؟!‌... می‌خواهم‌ گریه کنم! چه کسی فکرش را می‌کرد اسرائیل به این روز بیفتد!‌»! و‌...
- «‌لیبر من‌»، وزیر جنگ سابق رژیم صهیونیستی با انتقاد شدید از کابینه جنگ این رژیم خواستار استعفای همه اعضای آن شد و گفت: ما در مسیر پیروزی قرار نداریم، بلکه در مسیر ننگ و عار گام بر می‌داریم‌»!
- و ...
۵- بعد از عملیات « وعده صادق » که عظمت و دقت و صلابت آن حیرت جهانیان را به دنبال داشته است، رژیم صهیونیستی و آمریکا و اروپا به وضوح دریافته‌اند که ایران اسلامی با اقتداری مثال‌زدنی پای وعده خود ایستاده است و چنانچه صهیونیست‌ها دست از پا خطا کنند، پاسخی کوبنده‌تر از قبل دریافت خواهند کرد. از این روی با قاطعیت می‌توان گفت که حرکت دیروز رژیم صهیونیستی با دو ویژگی خاص صورت پذیرفته است. اول: این‌که به عنوان واکنش اسرائیل در قبال عملیات وعده صادق تلقی نشود که واکنش سخت‌تر از قبل ایران را در پی داشته باشد. به همین علت است که انجام آن از سوی هیچیک از مقامات رسمی رژیم صهیونیستی تأیید نشده است! و دوم آن که پاسخی برای حفظ آبروی (نداشته و برباد رفته) اسرائیل به افکار عمومی داخل و خارج رژیم باشد! مشخصه‌ای که بن گویر و بسیاری دیگر از مسئولان رژیم صهیونیستی مقصود هدف‌گذاری شده آن را با اظهارات افشاگرانه خود بر باد دادند.


🔻روزنامه اطلاعات
📍 ایران اوج بازدارندگی و قدرت بلامنازع
✍️ محمدعلی مهتدی

اقدام کودکانه رژیم صهیونیستی در ارسال چند ریزپرنده به آسمان اصفهان و ادعای زدن پایگاه هشتم شکاری ارتش مضحکه خاص و عام شده و موجی از لطیفه های تمسخرآمیز را در رسانه ها و در شبکه های اجتماعی در فضای مجازی به راه انداخته است. هرچند همه این ریزپرنده ها با پدافند زمین به هوا سرنگون شده وهیچکدام به هدف اصابت نکردند، با این حال، تحلیل‌هایی پیرامون این اقدام رژیم وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد.
واقعیت این است که پاسخ جمهوری اسلامی به اقدامات تروریستی رژیم اشغالگر، بویژه در سوریه و حمله به ساختمان کنسولگری ایران در دمشق، آنچنان قدرتمند و قاطع بود که ایران به اعتراف همه تحلیلگران، چه دوست و چه دشمن، به عنوان بزرگترین قدرت منطقه ای در اوج بازدارندگی قرار دارد. تحلیل زوایا و ابعاد مختلف این پاسخ که با استفاده از انبوهی از پهپادها و موشک ها صورت گرفت بحث مفصلی را می طلبد که در این وجیزه نمی گنجد. با این حال، لازم است به چند نکته در این زمینه اشاره شود:
ایران در این پاسخ با دست باز وارد بازی شد و استفاده از عنصر غافلگیری را کنار گذاشت و این ، قبل از هر چیز، نشان قدرت و اعتماد به نفس کامل ایران بود. به آمریکا و همه کشورهای منطقه هشدار داد که وارد این بازی نشوند وگرنه با آنها به شدت برخورد می شود. لذا همه از انجام پاسخ ایران اطلاع داشتند و فقط نوع و حجم آن را نمی دانستند. ارسال بیش از ۳۰۰ پهپاد و موشک از خاک ایران به سمت فلسطین اشغالی، با توجه با اینکه رسیدن این پهپادها به هدف زمان می برد، خود ویژگی خاصی بود که رژیم صهیونیستی فرصت داشت خود را برای مقابله با آن آماده کند. حدود دو ساعت قبل از آغاز حمله، بنیامین نتانیاهو را به پناهگاهی در عمق زمین بردند و همسرش را به نقطه نا معلومی منتقل کردند و نتانیاهو جلسه کابینه خود را برای اولین بار در عمق زیر زمین تشکیل داد. این می رساند که آنها واقعا تصورات نادرستی از اهداف حمله ایران داشتند. انبوه پهپادها و نوع موشک ها باعث شد که سیستمهای ضد موشک رژیم از گنبد آهنین گرفته تا فلاخن داود و ضد موشک اریحا و ارو و دیگر سیستم‌ها عملا دچار ناتوانی شوند و برغم گرفتن تعدادی از پهپادها ، تعدادزیادی از موشک ها به هدف های تعیین شده اصابت و آنها را ویران کرد.
هدف های مورد حمله نه شهرها و مراکز اقتصادی ، بلکه یک پایگاه نظامی و آشیانه هواپیماهای اف ۳۵ در صحرای نقب و در نزدیکی شهر بئرالسبع بود. زمانی که آنها متوجه این هدف ها شدند، جنگنده های فوق مدرن اف ۳۵ را شتابزده به خاک اردن منتقل کردند. یادآوری کنیم که وضع اردن در منطقه بسیار بحرانی و شکننده است چرا که رژیم پادشاهی، ارتش و دستگاه امنیتی عملا در خدمت اسرائیل هستند و این در حالی است که جامعه اردن اعم از ۶۰ در صد فلسطینی یا عشایر غیور شرق اردن به شدت مخالف این سیاست هستند و داخل اردن در حال جوشش و غلیان است. حالا رژیم صهیونیستی با این حجم از ضربه ای که بدان وارد شده، چگونه می تواند به ایران پاسخ دهد. آنها که قدرت بازدارندگی خود را بطور کامل از دست داده بودند، در آغاز بارجزخانی تاکید کردند که حتما پاسخ می دهند اما زمانی که نشستند و گزینه های مختلف را بررسی کردند مشخص شد که هیچ امکانی برای پاسخگوئی ندارند. یکی از گزینه های آنها حمله به تاسیسات هسته ای ایران در بوشهر، نطنز و اصفهان بود که بطور حتم باید با کمک آمریکا و شاید برخی از کشور های منطقه صورت می گرفت که خود مشکلات قراوانی داشت. با این حال زمانی که ایران تهدید کرد در صورت حمله به این تاسیسات ، در سیاست مسالمت آمیز هسته ای خود تجدید نظر خواهد کرد، آمریکا این گزینه را کاملا کنار گذاشت. اکنون، صرف نظر از خنده دار بودن ارسال ریز پرنده ها به آسمان اصفهان، لازم است تحقیقات دقیقی در این مورد صورت گیرد. یک سوال مربوط به این است که این ریز پرنده ها از کجا و چگونه وارد ایران شده اند چرا که بعضی از تحلیلگران این احتمال را می دهند که آنها از داخل روانه شده اند. تحلیل دیگری می گوید هدف از ارسال این ریزپرنده ها مشغول کردن سیستم پدافند ایران بوده تا جنگنده های اف ۳۵ بتوانند از حریم هوائی عراق وارد ایران شوند و اهداف تعیین شده را مورد حمله قرار دهند. در هر صورت نباید از این احتمالات به سادگی گذشت و بطور حتم محافل نظامی و امنیتی روی این مسائل کار می کنند.اکنون قدرت بازدارندگی جمهوری اسلامی در اوج است و نه فقط حریم ایران بلکه خاک سوریه و هر جا که مستشاران نظامی ایران حضور داشته باشند را پوشش می دهد. از دید دشمن، نقاط ضعف ما درجبهه داخلی یعنی وجود نفوذی ها و موج نارضائی مردمی است که آن هم امید می رود مورد توجه تصمیمگیران قرار گیرد.


🔻روزنامه جهان صنعت
📍 منازعه‌ای که به پایان نمی‌رسد
✍️ محمد‌صادق جنان‌صفت
بالاخره و پس از گذشت چندهفته از وقوع حمله رژیم صهیونیستی به کنسولگری ایران و پاسخ تلافی‌جویانه تهران به این حملات، ساکنان خاورمیانه نفس راحتی کشیدند و احتمالا پرچم‌های سفید در تهران و تل‌آویو به اهتزاز درآمده است. حمله بامداد جمعه به نقاطی در اصفهان و تبریز که به رژیم غاصب نسبت داده شده و با واکنش پدافند هوایی ایران، خنثی شد، ممکن است نزاع میان دو دشمن قدیمی را پایان ندهد اما دست‌کم برای موقعیت کنونی و در زمان حاضر، می‌تواند پایان منازعه فعلی را اعلام کند.

البته در روزهای گذشته مقامات گوناگون صهیونیستی و رهبران سیاسی و نظامی آن بر دادن پاسخ سخت و پشیمان‌کننده به ایران اصرار و تاکید کرده بودند که تساهل و تسامح در دادن یک پاسخ موثر، بیش و پیش از هر چیز می‌تواند به عنوان انفعال رژیم غاصب و دادن چراغ سبز به دشمنان برای انجام حملات بیشتر و موثرتر به سرزمین‌های اشغالی تلقی و تعبیر شود و از این بابت منافع و موجودیت تل‌آویو را به مخاطره بیندازد. گمان می‌رود کابینه جنگ رژیم صهیونیستی در موقعیت فعلی و همزمان با نزدیک شدن به عید یهودیان ناخواسته شهروندان این کشور را دچار دلمشغولی‌ و نگرانی کند و عید یهودیان را تلخ. پیش از این اعلام شده بود که جو بایدن، دادن پاسخ به حمله موشکی ایران را نادرست دانسته و به بنیامین نتانیاهو توصیه کرده بود که از انجام حمله تلافی‌جویانه پرهیز کند. همین توصیه آن‌طور که رسانه‌های صهیونیستی و بین‌المللی بیان کرده‌اند، باعث شده بود تا جنگنده‌های F-۳۵ صهیونیستی که برای انجام عملیات علیه ایران به پرواز درآمده بودند، دوباره به پایگاه‌های خود بازگردند. در روزهای بعدی هم اطلاعاتی منتشر شد که نشان می‌داد نه‌فقط رهبران کشورهای خاورمیانه و در راس آنها رهبران کشورهای خلیج‌فارس که سایر مقامات سیاسی از جمله مقامات اروپایی و آمریکای‌شمالی مصرانه از مقامات تل‌آویو خواسته‌اند که از انجام حمله در پاسخ به عملیات نظامی ایران پرهیز کند و منطقه را به سوی یک جنگ تمام‌عیار نبرد. این درخواست اگرچه در ظاهر مورد قبول نتانیاهو و همکارانش قرار نگرفت، اما به‌طور آشکاری بر اراده رژیم صهیونیستی برای دادن پاسخ به ایران تاثیر منفی گذاشت، به‌ویژه آنکه رهبران تل‌آویو پس از مواجه شدن با مخالفت‌های اجتماعی داخلی، نمی‌خواستند ایام تعطیلی عید مهم یهودیان را برای هموطنان‌شان تلخ کنند و به همین دلیل ابتدا انجام عملیات تلافی‌جویانه را به بعد از ایام عید موکول کردند ولی بعد مخالفت‌های جنگ‌طلبانه درون کابینه بالا گرفت و نتانیاهو و همکارانش مجبور شدند عملیاتی کوچک و با عجله را انجام دهند تا پرونده این مناقشه، دست‌کم برای مقطع زمانی کنونی بسته شود.
بسیاری از ناظران با تعجب می‌پرسند که آیا این عملیات کودکانه، همه آنچه نظامیان صهیونیستی می‌خواستند انجام دهند، بوده است؟ با این حال نباید از نظر دور داشت که در همین عملیات، مساله مهم نفوذ پرنده‌های دشمن به قلب خاک ایران مطرح است. برخی کارشناسان داخلی احتمال داده‌اند که این پرنده‌ها، چه در اصفهان و چه در تبریز، از داخل خاک ایران به پرواز درآمده باشد. در این صورت موضوع قاچاق این تجهیزات به درون کشور مطرح می‌شود که از وجود روزنه در پوشش امنیتی کشور حکایت می‌کند و نگرانی زیادی را موجب می‌شود؛ به ویژه آنکه پرواز ریزپرنده‌ها بر سایت هسته‌ای اصفهان سابقه تاریخی دارد و دست‌کم یک‌بار پیش از این انجام گرفته است. آیا تکرار پرواز ریزپرنده‌ها بر فراز اصفهان، تداوم وجود همان روزنه پیشین را تایید می‌کند؟ از سوی دیگر اگر این پرنده‌ها از مرز آبی یا خاکی ایران به داخل کشور نفوذ کرده باشند جای سوال آن است که چگونه رادارهای پدافندی در همان ابتدا این نفوذ را تشخیص نداده و پیش از ورود، ریزپرنده‌ها منهدم نشده‌اند. آیا حتما باید پرنده‌ها به درون کشور نفوذ کنند و تا نقطه هدف نزدیک شوند و بعد مورد اصابت گلوله‌های پدافند ایران قرار گیرند؟ روشن است که چنین رفتاری با راهبردهای امنیتی و بازدارندگی منطبق نیست.
با این حال اگرچه نقطه حاضر را می‌توان پایان زدن ساختمان کنسولگری ایران در سوریه و پاسخ تلافی‌جویانه ایران و دست آخر جواب تل‌آویو تلقی کرد، اما روشن است که منازعه تهران- تل‌آویو به این سادگی و سرعت پایان نمی‌پذیرد و دوطرف درصدد پیمودن گام‌های بعدی این منازعه هستند. در این میان اقدام ایالات‌متحده و بریتانیا در افزایش تحریم‌های ایران، بی‌اهمیت‌تر از آن است که در سطح فعلی درگیری‌ها، به عنوان یک اقدام تاثیرگذار مطرح شود. تهران و تل‌آویو اگرچه در زمان و شرایط فعلی نمی‌خواهند وارد منازعه‌ای مزمن و مضر شوند، اما در عین حال دشمنی فیمابین خود را فراموش نمی‌کنند و هر اقدامی که ایشان را در موضع برتر قرار دهد، در دستور کار اجرا قرار می‌دهند.


🔻روزنامه اعتماد
📍 گردابی چنین هایل
✍️ عباس عبدی

روز گذشته آقای فضائلی که منسوب به دفتر مقام رهبری هستند این توییت را منتشر کردند: «رهبر انقلاب: کشف حجاب، هم ‎حرام شرعی است، هم ‎حرام سیاسی است... منتها...دشمن با نقشه و برنامه وارد این کار شده، ما هم باید با برنامه و نقشه وارد بشویم؛ کارهای بی‌قاعده و بدون برنامه نباید انجام بگیرد.
پ.ن: به‌تازگی برخی مسوولان بدلیل کارهای بی‌قاعده تذکر دریافت کرده‌اند.»
این روزها هر کسی را می‌بینیم، اولین پرسشی را که طرح می‌کند، این است که در میانه این تنش‌های شدید با اسراییل، این ماجرای زنده کردن گشت ارشاد چی بود؟ مگر ممکن است در دو جبهه جنگید؟ به علاوه با نام‌گذاری «طرح نور» به‌جای گشت ارشاد در ماهیت رفتارها که تغییری داده نمی‌شود. اگر آن گشت ارشاد شکست خورد و به تاریخ پیوست، چه چیزی از آن تغییر کرد که طرح دیگری را برای موفقیت رقم زده‌اند؟ گشت ارشاد خلاف قانون، و طبعا خلاف شرع و خلاف اخلاق و جالب‌تر از همه مغایر با نتایج تعیین شده هم بود.
به علاوه خلاف قاعده چیست؟ کدام قاعده؟ قاعده برای نیروهای تحت امر حکومت و وزارت کشور فقط یک چیز و همان قانون است، پس باید گفت خلاف قانون. اگر چنین است که طبعا هست، باید مرتکبین آن مجازات شوند. چرا دستگاه قضایی سکوت کرده تا رهبری تذکر دهند؟ وظیفه دادستان‌های کشور فراموش نشود. قاطبه حقوقدانان منتقد این رفتارها از حیث عدم تطابق آن با قانون هستند. رییس محترم قوه قضاییه معتقدند که؛ با هنجارشکنان باید با تدبیر و هماهنگی و همکاری عمل شود اما عناصری را که به صورت سازمان‌یافته مبادرت به هنجارشکنی می‌کنند شناسایی کنند.
بله! قانون مهم‌ترین هنجار است و نقض آن هنجار‌شکنی است. ولی بدترین هنجارشکنی نقض آن از سوی متولیان امور است. اغلب حقوقدانان نقدهای حقوقی جدی به رفتارهای پلیس در این موضوع ابراز داشته‌اند دریغ از یک پاسخ مستدل. از سوی دیگر هنجار قانون باید متناسب با خواست عمومی مردم متحول شود نه اینکه مرغ قانون یک پا داشته باشد و فقط هم حکومت آن را یکسویه تعریف و اجرایی کند.

فارغ از این نکات که بدیهی می‌نماید، باید گفت که اتفاقا مسوولان ذیربط کار دیگری جز همین کارها که انجام داده‌اند و یا حتی بدتر از آن را نمی‌توانستند انجام دهند و پس از این هم نخواهند توانست. چرا؟ اگر نقض حجاب در سال‌های گذشته، به صورت کنونی نبود، در درجه اول ربطی به اقدامات حقوقی و قضایی و انتظامی نداشت، بلکه مهم‌تر از هر چیز متأثر از فضای عمومی مردم و جامعه بود. پیمایش‌های اجتماعی این را به خوبی نشان می‌دهد که، به هر دلیلی نظرات مردم درباره پوشش و حجاب، حداقل با تعریف قبلی تغییر کرده است. دلایل این تغییر بحث دیگری است، ولی واقعیت آن انکارناپذیر است. هنگامی که این رکن اساسی یعنی پذیرش مردم در قانون پوشش زنان مفقود شد و تغییر کرد‌، در این صورت دیگر کار چندانی از ضابطان دادگستری و قضات برای اجرایی کردن آن قانون برنمی‌آید، و قانون برآمده از آن نیز واجد معنای هنجار نخواهد بود. چون هر قانونی در درجه اول و دوم و سوم باید متکی به حمایت مردم و پذیرش افکار عمومی باشد. در مراحل بعدی است که نیروهای انتظامی و قضایی می‌توانند و می‌باید وارد عمل شوند. اگر می‌توان یا می‌باید با دزدی و قتل برخورد کرد نه به دلیل اراده نیروی انتظامی و قاضی است، بلکه در درجه اول به علت خواست قطعی و جدی مردم است.

بنابراین مستقل از اینکه دیگران از آن سوی مرزها تا چه حد برای رشد این رفتار و ترویج آن برنامه‌ریزی می‌کنند؛ باید پذیرفت که اتفاقا آنها از همین برخوردهای رسمی استقبال می‌کنند چون تنور آنان را برای پخت نان داغ می‌کند. فکر کردن و نظر دادن سخت نیست، بلکه عمل کردن مشکل است و اینکه فکر و عمل مجریان در یک جهت حرکت کنند، مشکل‌تر است. هر رویکردی نسبت به حجاب برای تبدیل شدن به قانون و هنجاری که لازم‌الرعایه باشد مستلزم پذیرش نسبی مردم است، پس باید قانون را براساس خواست و توافق عمومی مردم نوشت. باید آن را به بحث گذاشت و هیچ پیش‌شرطی هم پذیرفتنی نیست. این تنها راه برای عبور از این سیاهچاله اجتماعی است که در حال بلعیدن تمام توان و امکانات حکومت و جامعه به سوی خود است و همه را دارد مستهلک می‌کند. کافی است نگاهی به نوشته‌ها و مواضع طرفداران حکومت بیندازید تا ببینید در چه «گردابی چنین هایل» خود را گرفتار می‌بینند. هنوز فرصت هست. اجازه ندهید این سرمایه‌های اندک بیش از این مستهلک و نابود شود.


🔻روزنامه ایران
📍 حفاظت از خاکریز حجاب بدون بازی در زمین دشمن
✍️ احسان صالحی
جامعه ایرانی یک جامعه خداباور و دیندار است. قاطبه زنان و دختران عزیز ایران هم عفیف و علاقه‌مند به ارزش‌های اسلامی هستند. در کنار دینداری، زن و مرد ایرانی از بن‌دندان معتقد به استقلال کشور در همه شئون چه استقلال سیاسی، چه استقلال اقتصادی و چه استقلال فرهنگی هستند لذا هر جا احساس کنند که طراحی دشمن، مخدوش کردن استقلال کشور است، با غیرت و اهتمام بیشتری خودشان در مقابل آن طراحی می‌ایستند. در اغتشاشات سال ۱۴۰۱ و بعد از آن، یکی از اهداف دشمنان ایران، تضعیف پایه‌های استقلال فرهنگی به قصد فروریختن خاکریزهای فکری و دینی مردم بود، چون به تجربه دریافته‌اند که مهم‌ترین مؤلفه انسجام ملی و ایستادگی در برابر نفوذ و تجاوز بیگانه، مؤلفه دین است. دینداری قوی‌ترین خاکریز حفظ ایران است. حفظ ایران یعنی حفظ جغرافیای ایران و هویت ایران، عزت ایران و مردم ایران. برای زدن این خاکریز فرهنگی و دینی از سال‌ها قبل، طراحی و برنامه‌ریزی‌های گوناگون از جمله در مسأله حجاب در حال انجام است. چرا حجاب؟ چون حجاب به‌عنوان امر اجتماعی قابلیت تبدیل شدن به مناقشه و در عین حال، ارسال پیام و نمایش دستاورد حول آن برای لایه‌های مختلف اجتماعی را دارد. برآورد بدخواهان این است که با توسعه پیام و رفتارهای هنجارشکن حول مسأله حجاب، خواهند توانست حس شکستن خاکریز فرهنگی و دینی را به جامعه منتقل کنند، به تدریج این منکر را عادی‌سازی کنند و بعد به جامعه ایرانی این‌گونه القا کنند که دینداری که مهم‌ترین مؤلفه حفظ کشور و پرورش نسل‌های معتقد و باورمند و آماده فداکاری است، در حال زوال است. این طراحی در یک سطح به دنبال ناامید کردن قشر متدین و انقلابی از نظام و فروریختن انگیزه‌های آنها برای دفاع از انقلاب و کشور است. در سطح دوم، عادی‌سازی بی‌حجابی و ایجاد برساخته اکثریت از آن با هدف توسعه همراه‌سازی دنبال می‌شود و در سطح سوم تبدیل کردن موضوع حجاب به عامل قطبی‌ساز برای جرقه آشوب با استفاده از تجربه اغتشاشات سال ۱۴۰۱ در دستور کار قرار دارد. بنابراین موضوع حجاب و شیوه مواجهه با آن، یک موضوع کاملاً چندبعدی است که غفلت از هر یک از ابعاد آن و نگاه صرفاً مکانیکی به موضوع، آسیب‌های جدی و تجربه‌شده به دنبال خواهد داشت. از همین منظر است که رهبر معظم انقلاب اسلامی بر کار با برنامه و نقشه در مقابل کار با برنامه و نقشه دشمن سخن می‌گویند و از انجام کارهای بی‌قاعده نهی می‌کنند. کار بی‌قاعده ولو اینکه ظاهر آن جلوگیری از بی‌حجابی باشد، در غایت به سود پروژه بی‌حجابی طراحی شده از بیرون عمل خواهد کرد. بر این اساس در کنار تذکر رسانه‌ای شده رهبر انقلاب، خبر تأیید شده حاکی است که در هفته گذشته، رئیس‌جمهور نیز در پی دریافت گزارش‌هایی از برخی برخوردهای نامناسب، تذکرهای مؤکدی به دست‌اندرکاران این امر داده و تأکید کرده است هرگونه اقدام در این زمینه باید کاملاً در مدار قانون باشد، ضمن اینکه دادستان‌ها نیز طبق قانون موظفند بر اقدامات ضابطان که تحت نظر آنها اِعمال قانون می‌کنند، نظارت کنند. در قانون جدید حجاب و عفاف که از سال گذشته مراحل تدوین و تصویب آن در قوای سه‌گانه در جریان است، پیش‌بینی‌های مناسبی شده است که ضمن جلوگیری از پیشروی پروژه دشمن یعنی گسترش بی‌حجابی، آسیب‌های تجربه شده از برخوردهای میدانی حداقل شود. تسریع در نهایی شدن قانون و اجرای آن، اجازه سوءاستفاده به کسی نمی دهد.


🔻روزنامه کسب‌وکار
📍 اتکای صادرات به محصولات غیرنفتی
✍️ مسعود دانشمند
فرصت های بیشماری در صادرات غیرنفتی وجود دارد که متاسفانه به آنها توجهی نشده است. صادارت غیرنفتی پتانسیل درآمدزایی ارزی بالایی دارد. کالاهای غیرنفتی ایران در تمام جهان مشتری دارد اما از این ظرفیت آنطور که شایسته است بهره برداری نشد. تحقق و کسب رشد نرخ صادرات برای ایران چندان دور از دسترس نیست. اما زمانی می‌توان به رشد نرخ اقتصادی و درآمدهای ارزی امیدوار بود که این رشد صادرات از فروش کالا و محصولات غیرنفتی باشد.
در همین راسا می بایست اقتصاد تک پایه را باید به اقتصاد چند پایه تبدیل کرد. زیرا ممکن است شرایط به گونه‌ای رقم بخورد که آن تک محصول یا مورد خریداری قرار نگیرد یا اینکه ارزش آن بالا و پایین شود. یا به هرحال اتفاقی بیفتد که نتیجه مورد نظر حاصل نشود.
از طرفی دیگر همواره باید در بازارها حضور داشته باشیم. علاوه بر این کیفیت کالا نه تنها نباید تغییر کند؛ بلکه به سمت بهبودی هم پیش رود. قیمت کالا باید در بازار هدف به تثبیت برسد. در کنار تمام این موارد نباید خدمات پس از فروش را کنار گذارد تا بازار به ما اطمینان یابد. جهت روی دادن این اتفاق نیاز است تا تولید و توزیع کنندگان متکی به نظام پولی و بانکی مطمئن باشند، یعنی بانک‌ها باید بتوانند در قبال ابزارهایی که وجود دارد از تولید کننده حمایت به عمل آورند.
مهم‌ترین شاخص اقتصاد هر جامعه صادرات آن است زیرا به کمک آن می‌توانیم حاصل کار و تولید را به فروش رسانده و درآمد آن را در کشور مصرف کنیم، در کشور ما تقریباً همه نیازهای اقتصادی بر پایه نفت تأمین می‌شود. به همین دلیل اهمیت زیادی برای صادرات در نظر گرفته نشده است، البته در سال‌های اخیر که اوضاع صادرات کمی بهبود یافته، صادرات مورد توجه قرار گرفته است و این موضوع هرگاه که مشکلی برای فروش یا کاهش قیمت نفت ایجاد شود، تکرار می‌شود.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0

نظرات کاربران

نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست

آخرین عناوین