🔻روزنامه تعادل
📍 حبس آمارها و ترس از انتقاد
✍️ مرتضی عزتی
بر اساس اعلام رییس کل بانک مرکزی، دولت از این پس تلاش میکند تا آمارهای اقتصادی کشور را به موقع و بدون نگرانی از بازخوردها به صورت شفاف در اختیار مخاطبان قرار بدهد.
فرزین اما اعلام کرده این آمارها باید همراه با تحلیلهای لازم باشد تا برداشتهای سوء از آن صورت نگیرد! طی ۲ سال گذشته، یکی از انتقادات جدی اساتید دانشگاهی، صاحبان کسب و کار و فعالان اقتصادی از نظام تصمیمسازیهای دولت مرتبط با عدم شفافسازی آمارهای اقتصادی کشور بود. با نگاهی به بازارهای مختلف کشور مشخص میشود که مشکل فقدان آمارهای شفاف، ریشه بسیاری از مشکلات را شکل داده است.
به عنوان نمونه در بازار خودرو، تیراژ تولید خودرو، میزان خودروهای واگذار شده به افراد حقیقی و حقوقی، سهمیههای خودرویی نهادهای مختلف، میزان واقعی صادرات، حجم تقاضا برای خودرو، چشماندازهای تولید در سالهای آینده و... مشخص نیستند. در بازار مسکن هم اطلاعاتی چون «قیمت مسکن در پایتخت و سایر شهرها»، «نرخهای اجارهبها در پایتخت و سایر شهرها»، «حجم معاملات مسکن»، «میزان ساخت و ساز مسکن» و «حجم سرمایهگذاری در ساخت و ساز و مسکن» و... یا منتشر نشده یا با تاخیر بسیار زیاد و به صورت مبهم منتشر شدهاند. علاوه بر اینها فعالان اقتصادی دیگر دسترسی خاصی به آمارهای ماهانه عملکرد بودجه ندارند؛ این روند در حوزه صنعت و تجارت هم به این شکل است و در دولت سیزدهم از گزارشهای ماهانه وزارت صمت خبری نیست.
در این میان، تاخیر در ارایه آمارهای مرتبط با سیاستهای پولی آسیبهایی به مراتب بیشتر از سایر بازارها شکل میدهد. به این دلیل است که از ابتدای سال، تحلیلگران بارها نسبت به عدم ارایه درست آمارهای تورم کشور اظهار نگرانی کرده و به این دلیل از دولت انتقاد میکنند. تاسفآور اینکه حتی آمارهایی که با تاخیر هم ارایه میشوند، فاقد استناد لازم هستند. مرکز آمار ایران اطلاعاتی را با تاخیر ارایه میکند. مدتی بعد همین اعداد و ارقام آماری از سوی بانک مرکزی هم ارایه میشود. بررسی هر کدام از آمارها حاکی از اختلاف بنیادین اطلاعات این دو مرکز است. با افزایش حجم این انتقادات سرانجام رییس کل بانک مرکزی در ابتدای هفته نسبت به این موضوع واکنش نشان داد و اعلام کرد، از این پس تلاش میکند آمارها را در زمان مناسب و به صورت شفاف اعلام کند.
فرزین در عین حال به موضوع چرایی تاخیر در ارایه آمارها هم اشاره کرده و گفت که ریشه این تاخیر را باید در نگرانی دولتمردان از انتقادات جستوجو کرد. در واقع دولت آمارها را حبس میکند چون نگران است با انتقاد کارشناسان روبهرو شود! یکی از ضرورتهای اساسی برنامهریزی اقتصادی، وجود اطلاعات به موقع است. به موقع بودن اطلاعات در برنامهریزی و تصمیمسازیها بسیار حیاتی است. باید توجه داشت هرچند خود اطلاعات ذاتا دارای ارزش است، اما ارایه اطلاعات و آمارها در وقت مناسب و به موقع بسیار مهمتر است.
به عنوان نمونه در ماجرای تغییر نرخ خوراک پتروشیمیها در ۱۷ و ۱۸ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲، دولت در وقت مناسب این بخشنامه و دستورالعمل را افشا نکرد و این بخشنامه را با تاخیری ۵۵ روزه منتشر کرد. نتیجه این حبس اطلاعات منجر به ریزش شدید بورس و ضرر و زیاد دامنه وسیعی از سهامداران شد. در حالی که طیفهای اندکی که به این اطلاعات و آمارها دسترس داشتند، سودهای کلانی به جیب زدند.
بنابراین مهمتر از اصل شفافسازی اطلاعاتی، ارایه اطلاعات و آمارها در زمان مناسب است. مثال دیگر، زمانی است که یک فعال اقتصادی به دنبال دریافت تسهیلات از نظام بانکی است. این فرد در حال برنامهریزی برای توسعه کسب و کار خود است. اگر اطلاعات کافی از شرایط تسهیلات و مکانیسم آن وجود داشته باشد، بهتر میتواند برنامهریزی کند. اما اگر اطلاعات کافی در اختیار نداشته باشد و تصور کند میتواند تسهیلات مورد نظر را دریافت کند اما پس از یک ماه ناگهان به او اعلام شود که دریافت تسهیلات به دلیل فلان دستورالعمل و بخشنامه و دستور امکانپذیر نیست، تمام برنامههایش به هم میریزد.
در بسیاری از کشورها، کوچکترین نوسان، تغییر و تحولی به سرعت در اختیار عموم مردم و فعالان اقتصادی قرار میگیرد. باید توجه داشت اطلاعات شفاف و آمارهای به موقع هم برای بخش خصوصی و هم برای برنامهریزیهای بخش دولتی، اثرگذار است و هر نوع تاخیری در این زمینه، باعث بروز مشکلات جدی و نوعی رخوت در برنامهریزیها و اجرا میشود. در شرایطی که نیمی از عمر دولت سیزدهم بدون شفافسازی آماری سپری شده باید منتظر ماند و دید، در ۲ سال باقی مانده تغییری در حبس اطلاعات صورت میگیرد یا نه؟
🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 لزوم چارهجویی کلی
✍️ دکتر علی سرزعیم
چندی است که یکی از خبرهای کشور موضوع قانونی یا غیرقانونی بودن فعالیت رئیس سازمان امور اداری و استخدامی است. با توجه به اینکه ایشان عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق است و این دانشگاه غیردولتی به شمار میرود، دیوان عدالت اداری تداوم فعالیت ایشان را مغایر با قانون خدمات کشوری تلقی کرده است.
برای افرادی که نگاه سیاسی دارند و هر چیزی را با عینک سیاسی نگاه میکنند، این موضوع بهانهای شده است تا یک لطمه به تیم دولت را مغتنم بشمرند و از بروز این مناقشه خوشحال شوند و وقتی مشاهده میکنند دولت تلاش میکند با ترفندهای حقوقی راهی قانونی برای تداوم فعالیت ایشان پیدا کند، از این امر پریشان میشوند و آن را نوعی تمکین نکردن در برابر قانون تلقی میکنند. فارغ از اینکه سرانجام این پرونده چه میشود، باید به پرسش بزرگتری که در پس این ماجرا وجود دارد، توجه کرد و آن این است که اگر تفسیر اخیر دیوان عدالت اداری حاکم شود، دیگر هیچ مدیری در بخش خصوصی ایران نمیتواند در دولت و حکومت مدیر شود. به جای اینکه به فرد یا دولت خاصی توجه کنیم و حب و بغضهای شخصی را در کار بیاوریم، بهتر است به این موضوع بیندیشیم که آیا تحقق چنین تفسیری برای آینده کشور و کشورداری مناسب است یا نه؟ آیا برای اداره بهتر کشور، بهینه آن است که مدیریت دولتی را به کارمندان دولت منحصر کنیم (طبق تفسیر موجود) یا لازم است از توان دیگر نیروهای انسانی موجود در جامعه نیز برای تدبیر بهتر اوضاع بهره برد؟ واقعیت امر آن است که از زمان آقای احمدینژاد فشار روی مدیران دولتی و شرکتهای دولتی و شبهدولتی افزون شد و با طرح موضوع حقوقهای نجومی و محدودیتهای پس از آن، شاهد کوچ عظیم مدیران از بخش دولتی به بخش خصوصی هستیم. از سوی دیگر مجموعههای توانمندی در بخش خصوصی رشد کردهاند و توانستهاند رفاه خوبی با کسبوکارهای خود برای ایرانیان به ارمغان آورند. کافی است نگاهی به موبایل خود بیندازید تا ببینید هر کس تا چه اندازه به خدمات دیجیتالی که شرکتهای خصوصی ایرانی عرضه میکنند، وابسته است. استارتآپها و شرکتهای دیجیتال و همچنین شرکتهای تولیدی ارزشمندی ظهور و گسترش یافتهاند که نشان میدهد مدیران هوشمندی مسوول رشد و توسعه آنها بودهاند که توانستهاند با وجود شرایط نامساعد کشور فعالیت موفق داشته باشند.
شاید در حال حاضر مدیران بخش خصوصی رغبتی برای ورود به دولت و پذیرش مسوولیت نداشته باشند و ترجیح دهند کسبوکار خود را اداره کنند، اما قطعا در آینده فضای سیاسی مناسبتری بر کشور حاکم خواهد شد و در آن فضا دولتمردان باید دست همکاری به سمت مدیران توانمند بخش خصوصی دراز کنند و آنها را برای حضور در بخش دولتی دعوت کنند. اگرچه بحث تضاد منافع و بهره بردن از رانت را سیاستگذار نباید از یاد ببرد؛ امری که در کشورهای پیشرفته نیز مدنظر قرار میگیرد و با رعایت این مساله، مدیران بخش خصوصی در مقاطعی وارد پستهای دولتی میشوند.
قطعا منحصرشدن مدیریت دولت به کارمندان دولت موجب میشود کیفیت حکمرانی نتواند به میزانی که انتظار میرود، بهبود یابد. حضور افراد جدید و باهوش از بخش خصوصی در بخش عمومی و دولتی ایده و انرژیهای جدیدی با خود به همراه میآورد و نظام تصمیمگیری کشور را که فرسوده و دچار روزمرگی است، نجات میدهد. ازاینرو نگارنده اعتقاد دارد دولت به جای آنکه در فکر آن باشد تا راهی برای مساله فعلی رئیس سازمان امور اداری و استخدامی پیدا کند، به دنبال اصلاح قانون خدمات کشوری برود و راه را برای ورود افراد شایسته و توانمند از بخش غیردولتی به دولت باز کند. این امر نه تنها مشکل فعلی، بلکه معضل یادشده را که تهدیدی اساسی برای اداره کشور است، از اساس حل خواهد کرد.
🔻روزنامه کیهان
📍 نیجر؛ آیینه آفریقا
✍️ سعدالله زارعی
تحولاتی که ۴ مرداد/ ۲۶ ژوئیه در «جمهوری نیجر» روی داد و «کودتا» خوانده شد، در دنباله تحولات عدهای از کشورهای آفریقایی بود. فارغ از اینکه رهبر جدید - حسومی مسعودو - و رهبر سابق - محمد بازوم - چه خصوصیاتی داشتهاند و از سوی چه کشور یا کشورهایی حمایت میشده و میشوند، حرکت ضدفرانسوی و ضدغربی نظامیان و تودههای مردمی که از برکناری محمد بازوم حمایت کردند، اهمیت ویژه دارد. بر این اساس بسیاری از ناظران، تحولات نیجر که پیش از این در کشورهای آفریقایی مالی، بورکینافاسو، گینه کوناکری و آفریقای مرکزی روی داده بود را اخراج غرب و بهخصوص فرانسه از آفریقا تعبیر کردند. این روند که بیارتباط با تغییر قدرت در عرصه بینالملل نیست، نشان میدهد فضای جهان هر روز بر دولتهای غربی دارای سابقه استعمارگری تنگتر میشود. در این خصوص گفتنی است:
تظاهرات آفریقاییها یا آفریقاییتبارها علیه اروپا و به طور خاص علیه فرانسه به یک پدیده تبدیل شده است. آفریقاییتبارها در همین هفتههای اخیر علیه سیاستهای دولت فرانسه در پاریس، مارسی و... به میدان آمدند و بعضی جریانات اجتماعی فرانسه را هم جذب کردند. در همان حال در «نیجر» شاهد تظاهرات چندصدهزار نفره به خصوص در «ینامی» پایتخت بودیم. این تظاهرات که غربیها از آن با عنوان حمایت از کودتاگران پوشش دادند، در واقع ضدفرانسه و علیه سالها استیلای آن بر این مردم بود. این تظاهرات و تظاهرات پاریس یک منطق داشتند و در آن یک جریان سیاسی را در سطح بینالمللی هدف گرفته بودند.
آفریقا یک قاره بزرگ با منابع متنوع و از نظر فرهنگی بسیار غنی است و در چرخش نظام جهانی از غرب به شرق میتواند تأثیر زیادی داشته باشد. نهضتهای مردمی علیه فرانسه، ایتالیا، بلژیک، انگلیس، آلمان و... در آفریقا در واقع غرب و نقشآفرینی غرب در نظام آینده جهانی نشانه گرفته است. خود این که آفریقا در بحبوحه شکلگیری نظام جهانی جدید، تضعیفکننده نقشآفرینی اروپا در نظامآینده باشد، یک نقش ویژه و اثرگذار است. قارهای که در مقدمه شکلگیری نظام جهانی ایفاگر نقش اساسی است، در زمان شکل یافتن نمیتواند و نباید در حاشیه و تحتالشعاع قرار بگیرد.
نهضت اجتماعی قاره اروپا در اصلاح روند شکلگیری نظم جدید بینالمللی از یک حیث مکمل نهضت سیاسی قاره آسیا است. از این رو به موازات جنبه ضداروپایی خیزشهای مردی در نیجر و جمعی دیگر از کشورهای آفریقایی، شاهد گرایش دولتها و نهضتهای آفریقایی به سمت قدرتهای آسیایی هستیم. در این میان غرب با تمرکز بر روی نفوذ امنیتی روسیه در بعضی کشورهای آفریقایی سعی در انحراف موضوع دارد. غرب با این ادعا که منشأ رخدادهای یک سال اخیر مالی، بورکینافاسو، گینه کوناکری، نیجر و... سرویس امنیتی روسیه بوده میخواهد وانمود کند خیزش ضدغربی در واقع یک کالای غیراصیل و وارداتی است و حال آنکه آنچه در کشورهای نیمه شمالی آفریقا یا آفریقای مسلمان روی داده و فراگیر هم هست، از نظر سابقه و جنبه ایدئولوژیک بر سابقه خود آفریقا تکیه دارد. کشورهایی که در آنها تظاهرات ضداروپایی و بهطور خاص ضد فرانسه رخ داده هیچگاه در مدار اتحاد جماهیر شوروی و یا فدراسیون روسیه نبودهاند. آنان حتی همین الان در زیر سلطه سرویسهای امنیتی غرب قرار دارند و اگر سرویس روسیه نقش ویژهای در این کشورها داشت در گزارشها غربیها و اظهارات مقامات ارشد آن آمده بود.
تحولات در کشورهای آفریقایی به دلیل سلطه شدید دولتهای استیلاگر اروپا روی میدهد و پیوستگی اقدامات نظامی و حمایتهای اجتماعی از اقدامات ضدفرانسوی، دقیقاً از این موضوع نشأت میگیرد. یعنی دلیل حمایت مردمی از اقدامات نظامی، ماهیت ضدفرانسوی اقدامات نظامیان است. همین مردم آنجا که کودتا علیه یک جریان داخلی روی میدهد، تماشاچی صحنه باقی میمانند و هرگز به حمایت از یک طرف برنمیخیزند. اینکه پیش از آنکه «حسومی مسعودو» قدرت را در «ینامی» به دست گیرد، مردم علیه «محمد بازوم» به خیابان میریزند، به دلیل عملکرد بازوم و وابستگی او به فرانسه و سایر دولتهای اروپای مرکزی است.
بله این نهضت مردمی آفریقا، به صحنه بینالملل هم توجه دارد و براساس این توجه، به سمت قدرتهای نوظهور یا قدرتهای بازسازی شده آسیا نگاه میکند. چرا صحنه بینالملل برای آفریقا مهم است؟
آفریقا در حدود ۲۰۰ سال تحت سیطره قدرتهای اروپایی بوده است. کشورهای مسلمان در این قاره که بعضی از آنها صدها سال بخشی از قدرت امپراتوری مسلمانان عثمانی بودهاند، در طول قرنهای ۱۹ و ۲۰ بدترین شکل استعمار غربی، ازاشغال سرزمین و قیمومیت تا تجزیه و تکهتکه شدن و تا غارت اموال و بیگاری و قتل و تبعید دست جمعی را تجربه کرده و از نیمه قرن بیستم شاهد سیطره استعمار «فرانو» در شکل تحمیل دولتهای غیرمردمی وابسته به غرب بوده است.
در طول حدود ۶۰ سال گذشته همه دولتهای مسلمان آفریقایی مزه تلخ دولتهای خشن وابسته به غرب را در کام خود چشیدهاند. بنابراین از نظر مردم آفریقای سالهای ۱۹۶۰ / ۱۳۴۰ تا ۲۰۲۰ / ۱۴۰۰ سلطه غربیها علیرغم استقلال ظاهری دولتهای آفریقایی نه تنها کاسته نشده بلکه افزایش یافته و متنوع شده و عمق بیشتری هم پیدا کرده است. بنابراین مردم آفریقا نه تنها الان به صحنه بینالملل بهعنوان یک موقعیت اساسی تعیین سرنوشت خویش مینگرند، بلکه در این ۲۰۰ سال، صحنه بینالملل را مهم دیده و تحولات آن را به طور جدی رصد کرده و البته داغ آن را بر استخوانهای خویش احساس کردهاند. بنابراین ضدغربی بودن، طبیعیترین وجه خیزشهای آفریقایی است و آنان برای این موضوع به آموزگار و آموزه خارجی احتیاج ندارند.
آفریقا در عرصه تحولات بینالمللی، آسیا را همزاد و همدرد خود میداند و لذا حس بدی نسبت به محوریت شدن آن در عرصه بینالملل ندارد. دولتهای قدرتمند آسیا اعم از روسیه، چین، ایران، هند و... هیچ سابقه استعماری در آفریقا نداشتهاند. بنابراین توجه آفریقا به آسیا و قدرتهای آن هم خیلی طبیعی است. آفریقا در صحنه تحولات بینالملل اگر به آسیا گرایش نداشته باشد به کجا میتواند گرایش پیدا کند؟ وقتی نخواهد با آسیا کار کند باید با اروپا یا آمریکا کار کند و حال آنکه علیه این دو به یک انبار انفجاری تبدیل شده است.
آفریقا همیشه مهم بوده و ایران همواره باید به این قاره توجه میکرده است و امروز به دلیل تحولات عرصه بینالملل و فرجهای که پدید آمده است، این توجه باید افزایش پیدا کند.
تحولات نیجر و پارهای دیگر از کشورهای اسلامی از سوی غرب، «نظامی» خوانده میشود و با واژههایی نظیر «کودتا و نظامیان» تعبیر میگردد و ما هم چون معمولاً به عمق ماجرا توجه نداریم، همین ادبیات را به کار میگیریم! اما واقعیت این است که امروز، تغییرات جهان اسلام با ترکیبی از گرایشات سیاسی، نظامی و فرهنگی توأم گردیده است. در این بین غرب هر کجا که بتواند علیه آنها بدل میزند که یک نمونه از آن را در سودان - و به صحنه کشاندن حمیدتی - دیدیم، آنجا که نتواند لجنپراکنی میکند. ما در ماجرای شورش شبهنظامیان حمیدتی در سودان شاهد حمایت غربیها از او با عنوان «جنبش عدالتخواه» بودیم. حال غرب در صحنه نیجر، حرکت نظامیان که یکپارچه هم بود و به دلیل یکپارچه بودن نمیتوان به آن «کودتا» اطلاق کرد را با عنوان کودتای نظامی علیه دولت قانونی یاد میکند و جالبتر این است که رئیسجمهور قانونی از آمریکا میخواهد با مداخله نظامی - و طبعاً کشتار مردم - قدرت را از نظامیان پس بگیرد! بنابراین آنچه در روز ۴ مرداد ماه جاری در نیجر اتفاق افتاد و از سوی ارتش حمایت شد و سپس با استقبال شدید مردم در «ینامی» پایتخت و سایر شهرها مواجه گردید، تلفیقی از جمعبندی نخبگان نظامی، نخبگان سیاسی و عناصر نامدار فرهنگی نیجر بوده و مورد حمایت آحاد مردم است. همین نوع تحولات را در هر جای آفریقا میتوان مشاهده کرد. این وضعیت مسلماً در کشورهایی که تاکنون کمتر خبری از آن شنیدهایم، تکرار خواهد شد. این میتواند یک موج جدید باشد و چهره آفریقا را تغییر دهد.
🔻روزنامه اطلاعات
📍 مشکلات کلان
✍️ سید مسعود رضوی
مهاجرت ابعاد گسترده ای به خود گرفته و شاخههای تخصصی باید به هریک بپردازد. مثلاً مهاجرت نخبگان به مقصدهای ثروتمند و پر رونق، مهاجرت نیروی کار جوان از نیمه متخصص تا آماده کارآموزی و تحصیل و یا نیروی غیر نخبه اما جوان برای انجام کارهای سخت و فرودست.
موج دیگر جمعیت مهاجر را صاحبان ثروت و سرمایهداران یا کارآفرینان باتجربه تشکیل می دهند. این کارآفرینان خودشان فینفسه سرمایه مادی و انسانی محسوب میشوند. آنها جملگی در پی زندگی و فضای مساعدتر برای بهرهگیری از مواهب و گسترش فعالیت و اعتلای کمی و کیفی در تخصصهای ویژه یا سلایق و مهارتهای آزموده هستند.
مهاجرت ورزشکاران و نخبگان هنر و فرهنگ هم از نوع هجرت مهارتهاست. شگفت آن که هجرت سرمایه هم داریم درحالی که صاحبانش ایران را منبع درآمدهای نجومی و هنگفت میپندارند ولی افق و چشم اندازی برای آن متصور نیستند و یا به دلیل شبهه و عملیات غیر قانونی یا فراقانونی و غیر شفاف، اطمینانی از پایداری سرمایه گذاری در میهن یا تجارت و حتی تبدیل و نگهداشت در زادگاه و میهن ندارند.
این نمونهها و چشم اندازهای کلی بسیار مورد بحث قرار گرفته است. اما در زیر پوست زندگی در ایران؛ در هفتاد سال اخیر، مهاجرت جمعیتها و افراد در داخل کشور نیز همچون کوچ به خارجه آسیبزا بوده و مملکت را در مناطق حساسی فربه و در مناطق حساستری بسیار لاغر و نحیف کرده است. سپرهای انسانی و شهرهای مرزی را بدور از کلانشهرهای نوار شمال و مناطق مرکزی به این نواحی کوچانده، بیآنکه بسترها و امکانات لازم آماده شود یا بطور جدی به آینده و آسیبهای این تراکم انسانی اندیشیده شود. برخی مهاجرتهای توده وار و بزرگ در فواصل بحرانهای سیاسی و جنگ هشت ساله و در سایه مسائل و مصایبی روی داده که تنها پس از وقوع واقعه و بروز مشکلات مورد توجه قرار گرفته است. با این حال اغلب بررسیهای موجود، آشکارترین لایهها و روشنترین جریانهای مهاجرت را بیان میکند. این مسائل و مصایب به نگرانیها دامن میزند و به صورت طبیعی این پرسش را مطرح مینماید که افق امید به آینده در شهروندان ایران تا کجاست و ظرفیت توان و توانبخشی برای توسعه و ترقی در مسئولان ما چقدر است؟
در ابتدا جستجو برای شغل و دستیابی به امکانات اولیه و درآمد و امنیت و تحصیل و مسکن از دلایل کوچ به مرکز و کلانشهرها بوده است. به تدریج، جاذبهها و فاجعههای دیگر بر آن افزوده و اینک الزامات زیست محیطی و رویدادهایی همچون خشکسالی یا فجایع طبیعی، باز هم جمعیتهای بزرگ و متراکم را به این مناطق لبریز از جمعیت میآورد و میکوچاند.
اگر در گذشته راه حلهایی برای جلوگیری از امواج اول و بعد از آن، امکانپذیر بود، اینک دیگر باید تمهیدات بزرگ و تصمیمات بسیار سخت گرفت. ازجمله ساخت بنادر پررونق و مکانیزه و امن و مدرن با سرمایه گذاری عظیم در سراسر خط مرزی ساحلی و نیز توسعه خط آهن همچون اتوبانی وسیع در همین خط ساحلی و شاخه های آن به شمال غرب و شمال شرق و مرکز در پیوند با بنادر دریای خزر و کشورهای همسایه نظیر افغانستان و ترکمنستان و نخجوان و قفقاز جنوبی به ویژه ارمنستان و ترکیه و عراق. همراه با برچیدن و تعطیل روشهای تولید کشاورزی و صنعتی آب بر و فرساینده و بی آینده که بقای قوم و سرزمین را تهدید می کند.
ایران یک سرزمین پهناور و یک کل به هم پیوسته است. وحدت و تکثر فرهنگی در طول تاریخی کهن به ملت ما راههای همزیستی مسالمت آمیز اقوام و مذاهب و ادیان را به بهترین و عالی ترین شکل آموخته است. راههای حفظ آب و فرهنگ سازگاری با محیط و بهره وری از دانش و همیاری و همزیستی از ویژگیهای برجسته ماست.
افزون بر این مسائل، تنوع اقلیمی را هم از یاد نبریم؛ از کوه و رود و جنگل و سواحل و جزایر تا کویر و دشت و جلگههای پهناور، در کنار سرمایههای ارزشمند و فزون از حد: گاز و نفت و معادن استراتژیک، و بالاخره موقعیت ژئوپولیتیکی در قلب خاورمیانه و شمال اقیانوس هند که پیوندگاه شرق و غرب است، مسیر توسعه و ثروت و رونق و قدرت را برای ما هموارتر از هر کشور دیگری ساخته و فراهم کرده است.
اما این بیراهه رفتن و در رقابت منطقه ای منزوی و دور افتادن چه دلایلی دارد مگر غفلت دوستان و تغافل دوست نمایان و توطئه های رقبا و دشمنان! زمان به سرعت برق میگذرد و ما باید برای ارتباطی وسیع و گسترده با جهان و تعامل و سرمایهگذاری و توسعه، تصمیمات سخت و بزرگ بگیریم و همه به امنیت و تحقق آن پایبند باشیم.
🔻روزنامه جهان صنعت
📍 امتیاز بزرگ نشست جده برای سعودیها
✍️ عبدالرضا فرجیراد
تحولات ژئوپلیتیک اروپا در یک سال اخیر و تهدید روسیه برای ناتو، زمینهها را برای الحاق سه کشور فنلاند، سوئد و اوکراین به این سازمان مهیا کرده است. پروندههای سوئد و اوکراین در دستور کار اجلاس سالانه اخیر سازمان در ویلنیوس، پایتخت لیتوانی، قرار گرفت؛ درحالیکه تا قبل از آن مخالفتهای پیگیر ترکیه با عضویت سوئد این وعده را با شکست مواجه کرده بود؛ اما بهتازگی شاهد یکسری چرخشهای غیرمنتظره هستیم که گواه مهارت اردوغان در استفاده از موقعیت استراتژیک ترکیه بهعنوان ابزار فشار در موازنه بینالمللی است.
اردوغان با لغو وتوی خود که بیش از یک سال از آن میگذرد، امکان دستیابی به اتفاق آرا و تأیید ورود استکهلم به سازمان را میسر کرد و بهاینترتیب به نگرانی غربیها درباره وحدت نظر، در شرایطی که اوکراین بیش از هر زمان دیگری به این ضدحمله نیاز داشت، پایان بخشید. از آغاز درخواست سوئد برای عضویت در ناتو، رئیسجمهوری ترکیه الزامات بسیار روشنی را برای حمایت از عضویت سوئد مشخص کرده بود؛ ازجمله پایان تحریم استکهلم برای فروش برخی تسلیحات و استرداد شهروندان ترکتبار کُرد یا اعضای شبکه فتحالله گولن. لازم به ذکر است که پناهندگان در سوئد از سوی دولت ترکیه تروریست محسوب میشوند. مدتهاست که ترکیه با ناتوانی در کسب رضایت در این موارد مخالفت خود را با وجود تقویت قوانین سوئد درباره تروریسم که بهوضوح اعضای در تبعید پکک را هدف قرار میدهد، ادامه داده است.
دو مورد سوزاندن قرآن در سوئد به دست یک فعال راست افراطی و یک پناهنده عراقی تا حد زیادی در تداوم بحران دیپلماتیک و سختگیرانهترشدن موضع ترکیه در قبال استکهلم مؤثر بوده است؛ اما ظاهرا تبادل نظرها با جو بایدن یک روز قبل از شروع اجلاس تعیینکننده بوده است، تا جایی که اردوغان پیششرط جدیدی مبنی بر آغاز مجدد روند پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا را که از سال ۲۰۱۶ متوقف شده بود، ارائه داد و پس از آن، دبیر کل ناتو، ینس استولتنبرگ، اعلام کرد که ترکیه به طور کامل از ورود سوئد به ناتو حمایت میکند.
در همین راستا اردوغان اظهار کرد که بهترین تصمیم را برای کشور، ملت و امنیت ملی گرفته است. این جملات اردوغان بهوضوح رابطه منفعتطلبانه او با ناتو به منظور پیشبرد برنامههای بینالمللی و داخلی بهویژه در مواردی از قبیل مسئله مهاجرت، رابطه با روسیه و گسترش سازمان را توضیح میدهد. آیا این تغییر جهت منعکسکننده موضع استراتژیک جدید ترکیه است؟ سیاست خارجی ترکیه در سالهای اخیر تردید چندانی درباره گسست این کشور از غرب باقی نگذاشته است. ترکیه توانسته است با فشارهای اردوغان تعادل را بین روابط بهظاهر آشتیناپذیر حفظ کند. ترکیه بهعنوان یکی از اعضای ناتو و متحد با اوکراین، از ورود اوکراین به سازمان حمایت کرد و بهتازگی قرارداد تحویل پهپادهای Bayraktar TB۲ را امضا کرده است. با این حال، روابط ترکیه با روسیه به واسطه تقویت پیوند حاصل از نزدیکی شخصی و ایدئولوژیک پوتین و اردوغان و نقش این دو در آسیا و صحنههای بینالمللی قطع نشده است. قطعا این استراتژی ظرفیت عملیاتی ترکیه برای باجگیری را به حداکثر میرساند و به این وسیله فشار بیشتری بر متحدان غربی خود وارد میآورد. تاکنون این تهدید ضمنی شامل خروج از ناتو بوده است که با وجود دوگانگیهای استراتژیک، امکان حفظ جایگاه ترکیه در سازمان را فراهم کرده است. در واقع ازدستدادن دروازه آسیا و خاورمیانه برای واشنگتن چشمانداز ترسناکی است که تلاشهای مداوم آمریکا برای مذاکره مستقیم با آنکارا را توضیح میدهد. با وجود تعهدات ترکیه به جهانی چندقطبی در رقابت با نظم بینالمللی ساختهشده از سوی ایالات متحده، به نظر میرسد این کشور به تقویت تفاهم خود با غرب نیاز دارد. با توجه به انتخاب مجدد اردوغان، او بهعنوای یک سیاستمدار زبده به دلیل تنوع استراتژی شناخته میشود. آخرین دوره ریاستجمهوری او با ماجراجویی نظامی که عمدتا با انگیزه ایدئولوژی نئوعثمانی بود، مشخص شده است. آیا آن دوران به اتمام رسیده است؟
اردوغان با شرطبندی روی اروپا در معرض خطر جدایی از مسکو است؛ اما اکنون اولویت اصلی اردوغان احیای اقتصاد خفته ترکیه است که در معرض افزایش تورم و کمبود شدید سرمایههای خارجی است. اولین تصمیمات او پس از انتخاب مجدد که با چالشهای زیادی نیز همراه بود، با هدف اطمینانبخشیدن به بازارها گرفته شد. در همین راستا، مهمت شیمشک، یک اقتصاددان برجسته و مورد احترام غرب، بهعنوان وزیر خزانهداری و دارایی ترکیه منصوب شد. اردوغان که کمتر فریب وعدههای سرمایهگذاری از سوی دولتهای نفتی خلیج فارس را میخورد، با رعایت جوانب احتیاط درباره آینده روسیه، احتمالا نجات خود را در دستان غربیها میبیند. به احتمال زیاد هرگونه نزدیکی بین ترکیه، ناتو و اتحادیه اروپا با کاهش تنش در روابط دیپلماتیک که در سالهای اخیر تشدید شده بود، همراه خواهد بود. درخواست ترکیه برای ادغام در اتحادیه اروپا به بیش از ۳۰ سال پیش برمیگردد و تاکنون با مشکلات زیادی روبهرو شده است؛ ازجمله مهمترین آنها این است که ترکیه ۲۰۲۳ دیگر ترکیه ۲۰۰۳ نیست. توسعه بنیادی ترکیه از سال ۲۰۱۶، آشتی با استانداردهای دموکراتیک اروپا را با در نظر گرفتن موانع متعدد در برخی مواضع، از قبیل احیای توافقنامه گمرکی اتحادیه اروپا و ترکیه و همچنین لغو روادید، مشکل میکند. وضعیت قبرس که یکی از اعضای بالفعل اتحادیه اروپاست و قسمت شمالی آن از طرف ترکیه اشغال شده نیز برای بسیاری از کشورهای عضو ازجمله یونان، خط قرمزی است که در برابر ایده ادغام ترکیه با جامعه اروپایی مقاومت میکنند.
اکنون توپ در زمین غربیهاست؛ اما اختلاف نظرها درباره ورود ترکیه به اروپا زیاد است و در نهایت فشار وارده از طرف آنکارا آنها را مجبور به حلوفصل موضوعی میکند که همواره آن را به تعویق انداختهاند. در صورت رکود یا شکست این روند، اردوغان بهراحتی غربیها را مقصر میداند و پیامدهای استراتژیک آن را ترسیم میکند. بهاینترتیب رئیسجمهوری ترکیه بار دیگر نقش یک سیاستمدار کارکشته را بر عهده گرفت که قادر به دفاع از منافع کشورش بوده و درعینحال غربیها را تسلیم اراده خود میکند. او بهخوبی از ارزش و جایگاه این نقش در میان مردم ترکیه آگاه است.
🔻روزنامه شرق
📍 موضع ترکیه در قبال غرب
✍️ اردوان امیراصلانی
تحولات ژئوپلیتیک اروپا در یک سال اخیر و تهدید روسیه برای ناتو، زمینهها را برای الحاق سه کشور فنلاند، سوئد و اوکراین به این سازمان مهیا کرده است. پروندههای سوئد و اوکراین در دستور کار اجلاس سالانه اخیر سازمان در ویلنیوس، پایتخت لیتوانی، قرار گرفت؛ درحالیکه تا قبل از آن مخالفتهای پیگیر ترکیه با عضویت سوئد این وعده را با شکست مواجه کرده بود؛ اما بهتازگی شاهد یکسری چرخشهای غیرمنتظره هستیم که گواه مهارت اردوغان در استفاده از موقعیت استراتژیک ترکیه بهعنوان ابزار فشار در موازنه بینالمللی است.
اردوغان با لغو وتوی خود که بیش از یک سال از آن میگذرد، امکان دستیابی به اتفاق آرا و تأیید ورود استکهلم به سازمان را میسر کرد و بهاینترتیب به نگرانی غربیها درباره وحدت نظر، در شرایطی که اوکراین بیش از هر زمان دیگری به این ضدحمله نیاز داشت، پایان بخشید. از آغاز درخواست سوئد برای عضویت در ناتو، رئیسجمهوری ترکیه الزامات بسیار روشنی را برای حمایت از عضویت سوئد مشخص کرده بود؛ ازجمله پایان تحریم استکهلم برای فروش برخی تسلیحات و استرداد شهروندان ترکتبار کُرد یا اعضای شبکه فتحالله گولن. لازم به ذکر است که پناهندگان در سوئد از سوی دولت ترکیه تروریست محسوب میشوند. مدتهاست که ترکیه با ناتوانی در کسب رضایت در این موارد مخالفت خود را با وجود تقویت قوانین سوئد درباره تروریسم که بهوضوح اعضای در تبعید پکک را هدف قرار میدهد، ادامه داده است.
دو مورد سوزاندن قرآن در سوئد به دست یک فعال راست افراطی و یک پناهنده عراقی تا حد زیادی در تداوم بحران دیپلماتیک و سختگیرانهترشدن موضع ترکیه در قبال استکهلم مؤثر بوده است؛ اما ظاهرا تبادل نظرها با جو بایدن یک روز قبل از شروع اجلاس تعیینکننده بوده است، تا جایی که اردوغان پیششرط جدیدی مبنی بر آغاز مجدد روند پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا را که از سال ۲۰۱۶ متوقف شده بود، ارائه داد و پس از آن، دبیر کل ناتو، ینس استولتنبرگ، اعلام کرد که ترکیه به طور کامل از ورود سوئد به ناتو حمایت میکند.
در همین راستا اردوغان اظهار کرد که بهترین تصمیم را برای کشور، ملت و امنیت ملی گرفته است. این جملات اردوغان بهوضوح رابطه منفعتطلبانه او با ناتو به منظور پیشبرد برنامههای بینالمللی و داخلی بهویژه در مواردی از قبیل مسئله مهاجرت، رابطه با روسیه و گسترش سازمان را توضیح میدهد. آیا این تغییر جهت منعکسکننده موضع استراتژیک جدید ترکیه است؟ سیاست خارجی ترکیه در سالهای اخیر تردید چندانی درباره گسست این کشور از غرب باقی نگذاشته است. ترکیه توانسته است با فشارهای اردوغان تعادل را بین روابط بهظاهر آشتیناپذیر حفظ کند. ترکیه بهعنوان یکی از اعضای ناتو و متحد با اوکراین، از ورود اوکراین به سازمان حمایت کرد و بهتازگی قرارداد تحویل پهپادهای Bayraktar TB۲ را امضا کرده است. با این حال، روابط ترکیه با روسیه به واسطه تقویت پیوند حاصل از نزدیکی شخصی و ایدئولوژیک پوتین و اردوغان و نقش این دو در آسیا و صحنههای بینالمللی قطع نشده است. قطعا این استراتژی ظرفیت عملیاتی ترکیه برای باجگیری را به حداکثر میرساند و به این وسیله فشار بیشتری بر متحدان غربی خود وارد میآورد. تاکنون این تهدید ضمنی شامل خروج از ناتو بوده است که با وجود دوگانگیهای استراتژیک، امکان حفظ جایگاه ترکیه در سازمان را فراهم کرده است. در واقع ازدستدادن دروازه آسیا و خاورمیانه برای واشنگتن چشمانداز ترسناکی است که تلاشهای مداوم آمریکا برای مذاکره مستقیم با آنکارا را توضیح میدهد. با وجود تعهدات ترکیه به جهانی چندقطبی در رقابت با نظم بینالمللی ساختهشده از سوی ایالات متحده، به نظر میرسد این کشور به تقویت تفاهم خود با غرب نیاز دارد. با توجه به انتخاب مجدد اردوغان، او بهعنوای یک سیاستمدار زبده به دلیل تنوع استراتژی شناخته میشود. آخرین دوره ریاستجمهوری او با ماجراجویی نظامی که عمدتا با انگیزه ایدئولوژی نئوعثمانی بود، مشخص شده است. آیا آن دوران به اتمام رسیده است؟
اردوغان با شرطبندی روی اروپا در معرض خطر جدایی از مسکو است؛ اما اکنون اولویت اصلی اردوغان احیای اقتصاد خفته ترکیه است که در معرض افزایش تورم و کمبود شدید سرمایههای خارجی است. اولین تصمیمات او پس از انتخاب مجدد که با چالشهای زیادی نیز همراه بود، با هدف اطمینانبخشیدن به بازارها گرفته شد. در همین راستا، مهمت شیمشک، یک اقتصاددان برجسته و مورد احترام غرب، بهعنوان وزیر خزانهداری و دارایی ترکیه منصوب شد. اردوغان که کمتر فریب وعدههای سرمایهگذاری از سوی دولتهای نفتی خلیج فارس را میخورد، با رعایت جوانب احتیاط درباره آینده روسیه، احتمالا نجات خود را در دستان غربیها میبیند. به احتمال زیاد هرگونه نزدیکی بین ترکیه، ناتو و اتحادیه اروپا با کاهش تنش در روابط دیپلماتیک که در سالهای اخیر تشدید شده بود، همراه خواهد بود. درخواست ترکیه برای ادغام در اتحادیه اروپا به بیش از ۳۰ سال پیش برمیگردد و تاکنون با مشکلات زیادی روبهرو شده است؛ ازجمله مهمترین آنها این است که ترکیه ۲۰۲۳ دیگر ترکیه ۲۰۰۳ نیست. توسعه بنیادی ترکیه از سال ۲۰۱۶، آشتی با استانداردهای دموکراتیک اروپا را با در نظر گرفتن موانع متعدد در برخی مواضع، از قبیل احیای توافقنامه گمرکی اتحادیه اروپا و ترکیه و همچنین لغو روادید، مشکل میکند. وضعیت قبرس که یکی از اعضای بالفعل اتحادیه اروپاست و قسمت شمالی آن از طرف ترکیه اشغال شده نیز برای بسیاری از کشورهای عضو ازجمله یونان، خط قرمزی است که در برابر ایده ادغام ترکیه با جامعه اروپایی مقاومت میکنند.
اکنون توپ در زمین غربیهاست؛ اما اختلاف نظرها درباره ورود ترکیه به اروپا زیاد است و در نهایت فشار وارده از طرف آنکارا آنها را مجبور به حلوفصل موضوعی میکند که همواره آن را به تعویق انداختهاند. در صورت رکود یا شکست این روند، اردوغان بهراحتی غربیها را مقصر میداند و پیامدهای استراتژیک آن را ترسیم میکند. بهاینترتیب رئیسجمهوری ترکیه بار دیگر نقش یک سیاستمدار کارکشته را بر عهده گرفت که قادر به دفاع از منافع کشورش بوده و درعینحال غربیها را تسلیم اراده خود میکند. او بهخوبی از ارزش و جایگاه این نقش در میان مردم ترکیه آگاه است.
🔻روزنامه کسب وکار
📍 ضرورت حفظ نیروی کار
✍️ حمید حاج اسماعیلی
احیای واحدهای تولیدی و جلوگیری از تعطیلی کارخانهها و بیکاری کارگران اقدامی مثبت در جهت حمایت از واحدهای تولیدی توسط قوه قضاییه بوده است. این امر نه تنها موجب حفظ نیروی کار خواهد شد بلکه به صورت مستقیم بر مساله اقتصاد و تولید کشور اثرگذار است.
در گذشته زمانی که بنگاههای اقتصادی دچار مشکل میشدند، بانکها اقدام به مصادره اموال آنها و تغییر کاربری میکردند، اما خوشبختانه قوه قضاییه به این امر ورود کرده و با قوانین جدید اجازه تعطیلی و مصادره بنگاهها در شکایتهای یکطرفه را گرفته است و اگر در مواردی این اتفاق هم رخ دهد فعالیت کارگاه در راستای حفظ تولید برقرار خواهد ماند.
همچنین قوه قضاییه از طریق سازمان بازرسی میتواند در واگذاری شرکتها به بخش خصوصی اهلیت آنها را شناسایی و بر مسائل نظارت و از ایجاد تخلف و فساد جلوگیری کند. دستگاه قضا میتواند پشتیبان خوبی برای کارگران باشد. در برخی از موارد کارگران با کارفرمایان بخش خصوصی دچار چالش میشوند در این موارد اگر کارگران اطمینان خاطر داشته باشند که قوه قضاییه براساس قانون از آنها حمایت خواهد کرد، میتوانند مطالبات خود را از مسیرهای قانونی و صنفی بهدست آورند.
از سوی دیگر برای اینکه بتوانیم توسعه مناسبی در فضای کسب و کار کشور ایجاد کنیم و هم بتوانیم اشتغال را در کشور حفظ و از ظرفیت های کشور به درستی استفاده کنیم باید از کسب و کارهایی که طی چند سال گذشته شکل گرفته است حمایت کنیم . بخشی از این کسب و کارها طی دو سه سال گذشته، دچار آسیب شدند.
طی چند سال گذشته بخشی زیادی از کسب و کارهای کوچک در کشور دچار مشکل شدند، که به نظر می رسد برای آنها کمتر فکر شده است. بعد از هدفمندی یارانه ها که هزینه تمام شده قیمت کالا وخدمات افزایش یافت. به این مشکل بزرگ کارگاه ها توجه نکردیم. رفته رفته بخشی زیادی از آنها یا تعطیل شدند یا از بین رفتند. بعد از تشدید تحریم ها این عامل هم مزید بر مشکلات قبلی شد و خیلی از کارگاه های کشور دچار مشکل شدند. توصیه برای اینکه بتوانیم اقتصاد را قوی کنیم، این است که دست از توسعه بازار کار به شکل سرمایه گذاری برداریم.
🔻روزنامه رسالت
📍 شکوه خودباوری
✍️ حمید انبارلویی
۱- سیصد و پنجاه نفر از دریادلان ارتش جمهوری اسلامی با یک فرمانده شجاع باتجربه، دل به دریا زدند و دور دنیا را با عبور از سه اقیانوس طی کردند. هشت ماه روی آب بودند.
آنها یک رکورد دریانوردی را به ثبت رساندند که حیرت جهانیان را برانگیخت. ما نمیدانیم آنها چه کشیدند و خانوادههای آنها در این ۲۳۲ روز چه رنجهایی را تحمل کردند. حافظ، گویی حال و هوا و درد آنها را با ادراکات الهی درک میکرد که فرمود:
شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل
کجا دانند حال ما سبکباران ساحلها
۲- شصتوپنج هزار کیلومتر دریانوردی، آنهم در امواج سهمگین اقیانوسها، با اعتمادبهنفس، شجاعت، استقامت و با مدیریت کارآمد، برای اثبات این حقیقت که ما میتوانیم، نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی را در فراز یکی از قلههای افتخار نشاند و به ملت ایران اطمینان داد با پیشرفتهای محیرالعقول به فرزندان شجاع خود و به نسل جدید اعتماد کند. ایران نهتنها به سواحل آبراههای مرزی خود تسلط دارد بلکه حضور خود را در معرکه آبراههای پرخطر دنیا تثبیت کرده است.
این حضور یعنی دریاهای آزاد فقط متعلق به ابرقدرتها نیست، ایران سهمی بزرگ در این وادی دارد. چهره مصمم و معصومانه فرماندهان نظامی نیروی دریایی ارتش بهویژه کسانی که در این سفر دریایی حضور داشتند، با زبان حال فریاد زدند؛
ای شیخ، ما را فوطه ده، وی آب ما را غوطه ده
ای موسی عمران بیا بر آب دریا زن عصا
نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ثابت کرد مأموریتی که از سوی فرماندهی کل قوا برای آفرینش چنین شکوه خودباوری به آنها دادهشده، بدون کمترین تردید به شکل زیبایی با توکل به خدا و با اعتماد به پشتیبانی ملت و حمایت رهبری بدون نقص و عیب انجام داده است.
۳- سربازان و افسران شجاع نیروی دریایی ارتش دل به دریا زدند تا یک گوهر قیمتی صید کنند. آن گوهر کمیاب و قیمتی، «امنیت» کشوری است که دورتادور آن را حرامیان و کفتارها و گرگهای آمریکایی و اروپایی محاصره کردهاند. اینیک سفر امنیت ساز بود. آنها به ملت قول داده بودند که این گوهر قیمتی را از کام نهنگان بیرون آورند.
سعدی علیه الرحمه در ترسیم این شجاعت آنها فرموده است:
گوهر قیمتی از کام نهنگان آرند
هر که او را غم جانست به دریا نرود
۴- سفر دریایی ناوگروه ۸۶ به دور دنیا یک نقطه عطف
در تاریخ دریانوردی ایران و جهان است و عمق راهبردی ایران را در آبهای جهان نشان میدهد. این رخداد بزرگ تاریخی نشان داد ایران اسلامی «انزواپذیر» و «تحریمپذیر» نیست. به تعبیر مقام معظم رهبری و فرمانده کل قوا؛ کار آنها یک افتخار بزرگ برای ملت ایران است.
درود بر خانوادههای ایثارگر و فداکار فاتحان اقیانوسها که با صبر زینبی، شوهران خود را برای خلق چنین حماسهای یاری کردند تا ملت ایران شکوه خودباوری را در آیینه عزم و اراده آنها به تماشا بنشیند.
مطالب مرتبط
نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست