اقتصاد آزاد یعنی اقتصادی که دولت در تولید، فروش، توزیع و دیگر بخشها هیچ نقشی نداشته باشد و عوامل بازار یعنی فروشندگان و خریداران بر آن نظارت داشته باشند.
اقتصاد آزاد را میتوان شفافترین نوع اقتصاد دانست و همین مساله سبب میشود تا نه تنها راندمان فعالیت اقتصادی بیشتر شود بلکه قیمتها نیز کمتر باشد.
هر چه درجه آزادی اقتصاد بیشتر باشد و کنترل دولت بر عملکرد بازار و قیمتها کمتر باشد آن اقتصاد بهتر و بیشتر میتواند عمل کند.
اقتصاد آزاد در نقطه مقابل اقتصاد دولتی یا اقتصاد سیاسی قرار دارد. در اقتصاد دولتی، دولت بر بخشهای مختلف اقتصاد کنترل دارد و تولید، توزیع و فروش همگی با کنترل کامل دولت انجام میشود.
در چنین اقتصادی قیمتها نه تنها توسط دستاندرکاران بازار تعیین نمیشود بلکه دولت با توجه به سیاستهای خود قیمتها و اقتصاد را مدیریت میکند.
از اواخر دهه ۱۳۶۰ که سیاستمداران دریافتند دیگر نمیتوان با روشهای کاملاً دولتی، اقتصاد را اداره کرد، دست نیاز به سوی طرفداران اقتصاد آزاد دراز کردند و به گواهی آمار و ارقام از ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۳ که میدانی ولو محدود و کنترلشده به بخش خصوصی سپرده شد، جهش اقتصادی چشمگیری رخ داد و در روزگار عسرت نفتی و هزینههای بازسازی ویرانههای جنگ، برای نخستین بار قفسههای فروشگاهها پُر شد و مردم از صفهای طولانی خلاص شدند و زیرساختهای اقتصادی و ظرفیتهای تولیدی فراوان احداث شد.
اما دقیقاً در سالهایی که باید بازگشت عایدات سرمایهگذاریها آغاز میشد، دوباره سیاست بر اقتصاد چیره شد و با آشکار شدن نخستین شوک ارزی، که دست بر قضا مسبب آن هم سیاستمداران بودند نه برنامهریزان اقتصادی، سیاستهای کنترلی و نرخگذاریهای دستوری رجعت کردند و این داستان هنوز ادامه دارد.
🔹سه مورد زیر از مهمترین مزایای نظام اقتصاد آزاد هستند:
١- جریان سرمایهها و داراییها در این نظام اقتصادی به سمتی است که بیشترین نرخ بازگشت سرمایه را دارد و در نتیجه با گذشت زمان مجموع سرمایههای در گردش در اقتصاد رشد میکند و به دنبال آن اقتصاد توسعه پیدا میکند و به حداکثر بزرگی ممکن خود میرسد. این نظام فرصت رشد اقتصادی را بیشتر میکند و به دنبال آن زمینه را برای توسعه اقتصاد و بزرگتر شدن ارزش تولید ناخالص داخلی فراهم میآورد.
٢- در این نظام عرضه و تقاضا کاملاً به هم مرتبط هستند. فردی که ایده خوبی دارد یا محصول خوبی تولید میکند به سرعت میتواند این ایده جدید یا محصول مدرن را به بازار مصرف عرضه کند و به دنبال آن، کالا در معرض دید و استفاده افرادی قرار میگیرد که مصرفکننده بالقوه آن هستند. از طرف دیگر زمانی که یک کالای خاص توسط افرادی تقاضا میشود -تعداد افراد به اندازه کافی زیاد است که بتوان آن کالا را تولید انبوه کرد- دیگر تردیدی برای وارد شدن سرمایهها به این حوزه و کسب سود از محل ایجاد خط تولید و سرمایهگذاری در آن وجود ندارد.
٣- در اقتصاد بازاری، فردی که توانایی و پشتکار داشته باشد به سرعت میتواند زندگی بهتری برای خود ایجاد کند زیرا در چنین فضای اقتصادی تبدیل کردن کار زیاد، پشتکار و تلاش به سرمایه فیزیکی و ثروت مادی سادهتر است و سرعت ثروتمند شدن افراد دارای ایدههای نو بسیار بیشتر از دیگر نظامهای اقتصادی است.