پنجشنبه 27 ارديبهشت 1403 شمسی /5/16/2024 8:27:22 PM

 

روزنامه کیهان

این «دیو پلید» اهل عبرت نیست!

محمدسعید مدنی

۱-پس از هجرت مسلمانان به مدینه و تشکیل جامعه جدید، کفار ستمگر و ‌اشرافیت مستکبر قریش بازهم دست از دشمنی با پیامبر(ص) و پیروان ایشان برنداشت و از طرق مختلف از جمله کاروان‌های تجاری که از مدینه به سوی شام عبور می‌کردند (و علی‌رغم همه دشمنی‌ها و شرارت‌های قریش علیه مسلمانان در سیزده سال آغاز بعثت و قبل از هجرت، پیامبر اجازه عبور و مرور به آنها داده بود) گستاخانه پیامبر و مسلمانان را تهدید می‌کردند. حرف آنها این بود که رسول خدا(ص) بدون هیچ شرط و شروط و بدون هیچ حرف و مذاکره‌ای بساط اسلام و حکومت و جامعه سازی و... را در مدینه جمع کند و با پای خود و به همراه یاران مهاجرش به مکه آمده خود را تسلیم کنند تا در‌باره‌شان تصمیم گرفته شود... سرانجام با نزول آیات جهاد «اُذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا...»، که به مسلمانان اجازه دفاع در برابر تهاجم قریب‌الوقوع کفار و خنثی‌سازی توطئه‌ها وشرارت‌های آنها داده شد، پیامبر به مردم شهر وپیروانش فرمان آماده‌باش داد و... وقتی قریش به تهدیدات خود عمل کرد و به عنوان قدرت اول نظامی جزیره‌ًْالعرب به مدینه حمله برد، مسلمانان با آمادگی روحی و فیزیکی که داشتند حملات آنها را (در بدر و احد و خندق و...) درهم کوبیده و خنثی کردند و... به گونه‌ای که در سال ششم هجرت کفار مستکبری که موجودیت مسلمانان را به رسمیت نمی‌شناختند و جز نابودی آنها به چیزی رضایت نمی‌دادند و از روی ضعف و استیصال خواستار مذاکره با دولت مدینه شدند و در «حدیبیه» روبه‌روی پیامبر نشستند و قرارداد ده‌ساله صلح امضاء کردند... صلحی که به‌دلیل بدعهدی دشمنان مقدمه سقوط قدرت قریش در منطقه را فراهم آورد و...

۲- مستکبران عالم، روزگاری نه چندان دور برای خودشان در این مملکت بروبیایی داشتند و در شمال و جنوب آن تاخت‌وتاز می‌کردند ملت و بزرگ و کوچک و تاریخ و فرهنگ آن را تحقیر می‌کردند و... حتی بنابرصلاحدید خود خاک ایران را میان خود تقسیم کرده (قرارداد۱۹۰۷) و...! برای آن شاه و وزیر و وکیل تعیین می‌کردند و... اما حالا به برکت انقلاب اسلامی دست‌شان از چنگ‌اندازی به این آب و خاک کوتاه شده است و... با تمام وجود، اثرات خردکننده انقلاب اسلامی را در فناشدن آرزوهای دور و دراز خود در این کشور و بلکه منطقه احساس می‌کنند. ریشه و رمز دشمنی‌های بی‌امان آنها با این انقلاب و مردمی که آن را برپا کرده و بیش از چهل سال است به پای آن ایستاده‌اند، همین جاست. بنابراین تردید نباید کرد تا زمانی که انقلاب اسلامی‌، انقلاب اسلامی است و نظام جمهوری اسلامی در خط اصیل انقلاب که در سیره و روش امام راحل و رهبری انقلاب متجلی است، حرکت می‌کند و قاطعانه در پی تحقق آرمان‌ها و اهداف منبعث از انقلاب است این دشمنی‌ها و خصومت‌ها به شکل وحشیانه‌تر و گستاخانه‌تر ادامه خواهد داشت. پس«به دشمن اعتماد نکنیم» آنها هرگز در پی ایجاد رابطه انسانی و محترمانه با ما نیستند و یکسره و هر روز در حال تدارک توطئه‌ای جدید برای بستن دست و پای ایران انقلابی هستند. بنابراین کسی(خاصه از مسئولان و مدیران ارشد مملکت) خودش را و بدتر از آن مملکت را بیش از این معطل کوتاه آمدن و لطف و محبت ناداشته دشمن زورگو نکند و منتظر چراغ سبز آمریکایی‌ها به امضای بایدن نباشد که این امری ناشدنی و انتظاری عبث و از سر خودفریبی است و نتیجه‌ای جز بازی با عمر و وقت این ملک و ملت و هدر دادن آن ندارد.

۳- دشمن و در راس همه (به تعبیر دانشمند شهید فخری زاده) « دیو پلید»، آمریکا اهل عبرت نیست. خداوند برگوش و ذهن او قفل زده است. چهل و دو سال است که جز دشمنی و خباثت و توطئه وکارشکنی و... در‌باره این مملکت کاری نکرده است و بدون تردید از این به بعد هم جز این انجام نمی‌دهد با این همه، هرچه علیه این ملک و ملت شهید داده می‌کند و می‌کوبد، پیامدهای منفی آن دامن خودش را می‌گیرد و چهره کریه و ضد انسانی آن از پشت پرده‌های دروغ و نیرنگ بیرون افتاده و در نزد جهانیان رسواتر از همیشه است، چنانکه امروز در دنیا کسی به آلوده بودن دست دولت تروریست آمریکا و همپالکی‌های جنایتکار و غاصبش مثل اسرائیل به خون شهدای مقاومت و هسته‌ای ایران تردیدی ندارد. و باز به گواه واقعیات و اعترافات مکرر شخصیت‌های غربی از سیاستمدار تا کارشناس، تحریم‌های آمریکا و غرب برای تسلیم ایران بی‌اثر بوده و حتی بالاتر از آن تحریم اقتصادی و حمله به معیشت و سفره مردم و اقتصاد کشور عملا و با وجود مقاومت‌های خائنانه‌ای که از داخل صورت می‌گیرد، دارد به فرصتی تبدیل می‌شود برای مبارزه با مفسدان و مفاسد و اصلاح ساختاری و تقویت پایه‌های اقتصادی کشور!... باری با همه اینها دشمن اگر اهل عبرت و منطق بود باید از همان جنگ هشت ساله و دفاع جانانه ملتی دست خالی اما متوکل، خیلی چیزها دستگیرش می‌شد. او سخت به مکر «خیرالماکرین» گرفتار آمده است. این انقلاب تا در مسیر حق و در امتداد خون شهدا در حرکت است هیچ قدرت پوشالی حریفش نمی‌شود. هیچ حربه و سلاحی هرچند پیشرفته و مجهز در مصاف با آن کارآمد نیست. پای خون شهدا در میان است. صحبت مجاهدت ملتی است که با خدا معامله کرده است. خداوند اجر محسنین و کسانی را که در راه او جهاد می‌کنند ضایع نمی‌کند... دشمن این ملک و ملت؛ قاتلان صیاد و سلیمانی و فخری‌زاده و... مطهری و بهشتی و دستغیب، به خدا اعلام جنگ داده‌اندو... نتیجه جنگ با خدا هم معلوم است که چیست؟!

۴-سه راه می‌توان فرض کرد. نخست آنکه دست از انقلاب و آرمان‌ها و عزت و شرف و استقلال خود برداریم و پرچم تسلیم بالا ببریم و عذر تقصیر نزد سلطه‌گران زیاده‌خواه و جنایتکاران تاراجگر که حداقل طی دویست سال اخیر مانع از پیشرفت به‌موقع و بایسته این سرزمین شدند؛ ببریم و از انقلاب اعتقادی خود نزدآنها عذر خواهی کنیم وبی‌خیال خون شهدا و مجاهدت‌های ملت شویم و... که این امری محال است.آنهم در زمانی که پس از چهل و دوسال مقاومت و ایستادگی یک ملت بزرگ آنهایی که دنبال تجزیه ایران بودند حالا در‌باره تشکیل امپراطوری قدرتمند به رهبری ایران هشدار می‌دهند. نخست‌وزیر تروریست رژیم غاصب صهیونیستی دوبار در چند روز اخیر در این‌باره صریحاً اعلام خطر کرده است.

دو دیگر آنکه دشمنان و بدخواهانی که با این انقلاب سر ستیز و کینه‌ای ذاتی و تمام ناشدنی دارند بر سر عقل بیایند و دچار تحولات اخلاقی و ایدئولوژیک شوند ودر عین حفظ سیرت و اصالت انقلاب تغییر روش دهند و دست از دشمنی و شیطنت و تهدید و تحریم و... بردارند و... که این هم امری ناممکن است.

وبالاخره راه سوم؛ تنها و تنها‌ترین راه مقابله با این دشمن بی‌منطق، متکبر و زبان نفهم، خنثی کردن دشمنی‌های اوست که در قالب توطئه‌ها و تهدید‌ها و تحریم‌ها و... عینیت می‌یابد. وقتی تسلیم و ذلت‌پذیری ایران اسلامی و مردم غیور و شجاع آن محال است. وقتی کوتاه آمدن و منطقی شدن دشمن مستکبری که خدا به مصداق (نسؤالله فانساهم انفسهم) او را از یاد خودش برده است غیرممکن است آیا اصولاً جز راه سوم یعنی «خنثی سازی» راه دیگری باقی می‌ماند؟ راهی که الگوی راستین بشریت رسول ختمی مرتبت (ص) به دوستداران وپیروانش که به عشق او و احیای بی‌کم‌وکاست مکتب او در اوج هیاهوی مکاتب مادی و عربده‌کشی سرمایه‌داری انقلاب اسلامی به پا کرده‌اند، نشان داده است راهی که طی آن بیش از هر چیز به توکل و تدبیر خودمان و بسیج و همت اراده‌ها از داخل بستگی دارد. (رهبر انقلاب اخیرا در این‌باره تاکید فرمودند: «من قبلاً گفته‌ام حالا هم تکرار می‌کنم رفع تحریم دست دشمن است و خنثی‌کردن تحریم دست ماست، غیر از این است؟ ما که نمی‌توانیم رفع تحریم کنیم، دشمن باید رفع تحریم کند اما خودمان می‌توانیم این تحریم دشمن را خنثی کنیم. پس از این مقدم است، پس این درست است، بیشتر دنبال این باشیم.»

۵- صادق آل محمد(ع) می‌فرماید«از نظر من تفاوتی ندارد که کار مردم به دست خائن باشد یا ناشی؛ چون نتیجه آن یکی است.» متاسفانه جامعه ما از بابت رعایت نکردن همین اصل بدیهی متحمل ضربات و ضررهای بسیار شده است. راه خنثی کردن توطئه‌ها و تحریم‌های دشمن فقط و فقط «قوی شدن» است. رهبر انقلاب در این‌باره تاکید می‌کند «باید در همه عرصه‌ها از جمله اقتصاد علم و فناوری و دفاعی قوی شویم چون تا قوی نشویم دشمنان از طمع، تعرض و تجاوز دست برنخواهند داشت.»

 قوی شدن هم در گروی رعایت اصول است. وحدت و همدلی و تقویت و تکیه بر توانایی‌های غنی و دارایی‌های خدادادی انسانی و مادی این «ملک پرگهر» است. مبارزه بی‌امان با هرچیز و هر فرد و جریانی است که با عملکرد خود موجب رنجش مردم و مانع از سلامت و پیشرفت جامعه در حوزه‌های مختلف می‌شود. مثلا امروز برخورد و پیگیری قاطع و بی‌تعارف با دلالیسم مخرب و بی‌مهار که ردپای منحوس و شومش در خیلی جاها به‌ویژه آنجا که با اقتصاد معیشت زندگی مردم سر وکار دارد به‌خوبی دیده می‌شود، یکی از ضروریات مسلم و از لوازم قوی به‌حساب می‌آید به‌علاوه اصول کارسازی چون اصل شایسته‌سالاری به معنای واقعی کلمه باید در همه جا دقیقاً رعایت شود تا نفوذی‌های اجیرشده و‌منافقان نتوانند در لباس دوست و ظاهر خودی در این و آن سازمان و تشکیلات رخنه و به پادویی دشمن وخیانت به مردم مشغول باشند. کسانی که ردپاهای آنها شاید بیش از هرجا در رسانه‌ها دیده می‌شود و برای خوش‌رقصی بیگانگان و مانع شدن از حرکت اصیل انقلاب و خوش‌رقصی برای اربابان خود از هیچ کاری حتی تحریف وقیحانه سخنان و رهنمودهای رهبری و اگر لازم باشد مقدسات و محتویات کتاب آسمانی ابایی ندارند. همچنین عناصر سست‌عنصر و هویت‌باخته که بنابر ملاحظات خانوادگی و باندی و... صاحب پست و منصب شده و می‌شوند با عملکرد فرصت‌طلبانه خود دشمن شاد کن نشوند، مجال ورود به چنین جایگاه‌هایی را پیدا نکنند... باری‌، تنها راه مقابله با دشمنی‌های روزافزون، خنثی کردن آنهاست و خنثی‌کردن هم در گروی قوی شدن همه‌جانبه و تقویت درون است... این کاری است شدنی. به شرط آنکه اراده و ایمان «میانداری» کنند و...مهم‌تر از همه باور به وعده‌های خدا است که خود به مومنان و مجاهدان چنین «پیام امید» داده است که «الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا...».

 

 

روزنامه دنیای اقتصاد

راه پایدارسازی کاهش تورم

علی رضاییان

تورم آذرماه آن‌گونه که مرکز آمار ایران گزارش کرده است، می‌تواند آغاز روند تازه‌ای در این متغیر کلیدی اقتصاد ایران باشد. از بهار امسال و با فروکش کردن شوک ابتدایی کرونا، سرعت تغییر شاخص‌های قیمتی افزایش یافت.

در آن مسیر تورم نقطه به نقطه در آبان‌ماه به ۵/۴۶ درصد رسید. اما در آذرماه با فروکش کردن التهابات ارزی و معکوس شدن انتظارات، نرخ تورم ماهانه در سطح ۲ درصد قرار گرفت که پایین‌ترین سطح ۶ ماه اخیر است و در نتیجه آن تورم نقطه به نقطه کمتر از ماه پیش و در رقم ۸/۴۴ درصد قرار گرفت و تورم متوسط که داده‌های قیمتی ۲۴ ماه را در خود دارد به رقم ۵/۳۰ درصد رسید. این کاهش تورم نقطه‌ای به معنای آن است که سرعت افزایش قیمت‌ها بر خلاف ماه‌های گذشته کاهش یافته است. اما حال پرسش این است که آیا این نقطه آغازی برای روند نزولی تورم است؟

سیاست‌گذار پولی بر آن است تا هدف تورمی، نقش لنگر انتظارات را در اقتصاد بازی کند و جایگزین نرخ اسمی ارز شود که به عقیده بسیاری از اقتصاددانان، لنگر مناسبی برای چارچوب سیاست‌گذاری پولی نیست. از آنجا که همراه با اقدامات سیاست‌گذار، متغیرهای برون‌زای اثرگذار بر افزایش نرخ ارز نیز به طور قابل توجهی کنار رفته‌اند و ریسک‌های افزایشی مبدل به ریسک‌های کاهشی شده‌اند، فضا برای سیاست‌گذار پولی برای پررنگ کردن لنگر جایگزین بیشتر شده است. به‌عبارت دیگر وقتی نرخ اسمی ارز روند ثبات یا کاهش را داشته باشد، فعالان به تعدیل انتظارات خود ناشی از این لنگر می‌پردازند و در این حالت، هدف تورمی می‌تواند اثر بیشتری بر شکل‌دهی انتظارات داشته باشد. آنچه بسیار اهمیت دارد آن است که سیاست‌گذار نشان دهد همه سعی و کوشش خود را در جهت تحقق هدف به کار می‌بندد و دوری از هدف تنها به‌واسطه متغیرهای برون‌زای خارج از کنترل رخ داده است و در عین حال در میان‌مدت این اوست که روندهای تورمی را شکل می‌دهد.

حرکت سیاست‌گذار برای تبیین تحولات قیمتی و اقتصاد کلان به همراه سامان دادن اصلی‌ترین عامل ایجاد تورم یعنی کسری بودجه از طریق عملیات بازار باز و استفاده از بازار بدهی، موید آن است که تلاش برای کاهش تورم و به حداقل رساندن اثر شوک‌های برون‌زا در جریان است. انتظار نیز می‌رود با کاهش ریسک‌های غیراقتصادی ناشی از تحولات بین‌المللی و چشم‌انداز مثبت احیای درآمد نفتی، آنچه در آذرماه رخ داد تداوم یابد و این ماه به جای آنکه استثنا و نوسانی موقت در روند گذشته باشد، اتفاقا آغاز روند نزولی تورم باشد.

 در این حالت دیگر مساله به جای آنکه رسیدن به سطح مشخصی از تورم در کوتاه‌ترین زمان باشد، در واقع حفظ روند نزولی قیمت است و این امر اهمیت می‌یابد. اما نکته دیگر این است که برای حفظ این روند دولت نیز باید بر آن باشد همه کسری بودجه خود را به طور شفاف از طریق بازار بدهی و اوراق تامین کند تا از راه‌های انحرافی که در نهایت بر متغیرهای پولی اثر می‌گذارد. به‌عبارت دیگر در حالی که باید سعی کرد تا جای ممکن از هزینه‌ها کاست، وقتی حداقل هزینه دولت بالاتر از درآمد قرار گرفته است،‌ مهم آن است که به جای توجه به نرخ تامین این کسری همه هدف معطوف به تامین مقدار کسری  شود. اگر نرخ تامین بالاتر از حد انتظار شد اما کسری را بپوشاند، بدون تردید تورم در وضعیت بهتری قرار می‌گیرد تا بخواهیم نرخ بالا نرود اما از راهکارهای نامرسوم و غیرشفاف بخواهیم کسری را جبران کنیم.

 

 

روزنامه اعتماد

فراتر از ثبت احوال شخصی

عباس عبدی

امروز سوم دی‌ماه روز ملی ثبت احوال است. نهادی که 102 سال پیش در چنین روزی با صدور اولین شناسنامه به نام خانم فاطمه ایرانی آغاز به کار کرد. این یکی از قدیمی‌ترین ادارات دولتی است که جهت انجام یک وظیفه عام و ضروری در دنیای متمدن که به همه مردم خدمت می‌دهد، در ایران آغاز به کار کرده است. با توجه به ضعف آمار و اطلاعات در جامعه ایران نیاز به این نهاد ضروری‌تر می‌نمود. جامعه‌ای که به طور معمول از ثبات بلندمدت و پایدار سیاسی و در نتیجه مرکزیت و پایتختی ثابت برخوردار نبود تا نهادهای اداری از جمله ثبت و ضبط آمار در آن قوام بگیرد. بی‌ثباتی در حدی بود که حتی در مقطعی از زمان پایتخت کشور به داخل چادرهای متحرک نادرشاه محدود می‌شد و نظام سیاسی آن نیز بسیار سیال و شناور بود و در چنین ساختاری تولید و حفظ آمار و اطلاعات منتفی است. از این رو تاسیس ثبت احوال نه فقط آغاز هویت دادن شخصی به یکایک ایرانیان بلکه سرآغاز ثبت و ضبط آمار نیز بود که اقدام مفید و لازمی محسوب می‌شد.

 ثبت احوال به جز انجام وظیفه اصلی خود که ثبت امور چهارگانه تولد، فوت، ازدواج و طلاق و نیز صدور اوراق شناسایی و رسمی آنها است، آمار و اطلاعات آن نیز می‌تواند مفید فایده واقع شود. آمار وقایع چهارگانه و تحولات آن، آمار و اطلاعات نام‌گذاری و جزییات آماری برحسب مناطق کشور نکات بسیار مهمی خواهند داشت، اگر استفاده کنیم.  بیایید به 50 سال پیش برویم. تئوری نوسازی و به حاشیه رفتن دین در اثر توسعه اجتماعی، ازجمله دیدگاه‌های غالب آن زمان بود. این دیدگاه چنان بر ذهن مدیران و برنامه‌ریزان کشور غلبه داشت که جز آن تصوری از آینده نداشتند. هنگامی که نتایج پیمایش ارزش‌ها و نگرش‌های اجتماعی ایرانیان از طرف دکتر علی اسدی و مجید تهرانیان منتشر شد. این دیدگاه آماده ضربه خوردن بود، ولی خیلی سریع افرادی که می‌خواستند چشم خود را بر واقعیت ببندند اعلام کردند که اینها نتایج افکارسنجی است و اعتبار ندارد. نتایج این پیمایش و تحلیل‌های جانبی آن را با همکاری آقای دکتر گودرزی در کتاب «صدایی که شنیده نشد» منتشر کرده‌ایم. بیایید آن پیمایش را به کنار بگذاریم. اگر آن زمان کسانی پیدا می‌شدند و اسامی کودکان متولد شده تهران را تجزیه و تحلیل می‌کردند، به چه نتیجه‌ای دست می‌یافتند؟

تهران به عنوان شهری که توسعه‌یافته‌ترین منطقه کشور بود و جریان نوسازی بیش از هر جای دیگری در آن رواج داشت. در اینجا فقط بار فرهنگ اسلامی و ملی را برای نام‌های انتخابی کودکان در فاصله 1345 تا 1356 ذکر می‌کنم. درصد نام‌های ملی پسران که در سال 1346 نزدیک به 16 درصد کل نام‌های انتخابی بود، در سال 1356 به زیر 6 درصد رسید. همچنین اسامی مذهبی پسران که در سال 1346 حدود 70 درصد است، در سال 1356 به حدود 80 درصد می‌رسد. این آمار برای فهم تحول فرهنگی و ارزشی آن روز جامعه ایران کافی بود تا مسوولان امر را متوجه کند که در سیاست‌های خود تجدید نظر کنند. من هیچ پژوهشی درباره نام‌گذاری کودکان در ایران که پیش از انقلاب انجام شده باشد را تاکنون ندیده‌ام. این منبع بزرگ اطلاعات بود که آن حکومت خود را در استفاده از آن محروم کرد. این تحول را حتی در انتخاب نام‌های با ریشه عربی و مقایسه آن با نام‌های با ریشه فارسی نیز می‌توانستند ببینند. این فرآیند در حالی رخ داده بود که هم جامعه در حال نوسازی بود و هم حکومت چهار اسب در جهت رشد ملی‌گرایی و تضعیف دین حرکت می‌کرد.

 چطور است که به ماجرای امروز نگاهی بیندازیم؟ مدیریتی در جهت مخالف با ارزش‌های رسمی پیش از انقلاب در حال فعالیت و سیاستگذاری است. اسامی اسلامی پسران متولد تهران که در سال 1361 به اوج خود یعنی حدود 84 درصد کل نام‌ها رسیده بود، طی کمتر از یک دهه در سال 1372 به حدود 63 درصد رسید و در سال 1394 به حدود 54 درصد رسیده است و این از کف این رقم در حکومت پیش نیز بسیار کمتر است. این روند کاهشی همچنان ادامه داشته است. در مقابل اسامی ملی پسران متولد تهران از رقم 8 درصد در سال 1375 به 21 درصد در سال 1394 افزایش یافته که از بیشترین رقم مشابه پیش از انقلاب بزرگ‌تر است. متاسفانه برخی آمارهای ناشی از واقعیت را می‌توان با خودفریبی نادیده گرفت. مثل نادیده گرفتن نتایج مذکور در پیمایش سال ۱۳۵۳ و اکنون هم به جز پیمایش‌ها، نمونه‌های دیگری هم هست که نادیده گرفته می‌شود.

 از جمله افزایش دنبال‌کنندگان صفحه اینستاگرام کنفدراسیون فوتبال آسیا که در پی اعلام گزارشگری آقای فردوسی‌پور رخ داد و طرفداران مدیریت کنونی این رسانه به راحتی با خودفریبی اعلام کردند که این افزایش‌ها جعلی و ناشی از روابط است. ولی آمار نام‌گذاری را که دیگر نمی‌توان جعلی دانست؟ تحولات نام‌گذاری بسیار روشن است.  به نظرم عمق تحولات حتی بیش از چیزی است که در آمار رسمی دیده می‌شود. دلایلم را جداگانه باید بگویم؛ مدیریت کلان کشور حداقل باید به این نتایج توجه کند. نمی‌توان همواره وضعیت را ناشی از تقصیر و بدذاتی این و آن معرفی کرد.  در پایان باید اظهار امیدواری کرد که داده‌های ثبت احوال که از معتبرترین داده‌های کشور است به سادگی در اختیار پژوهشگران قرار بگیرد. از پژوهش هیچ‌ کس زیان نمی‌کند. پژوهش موجب آگاهی و بصیرت می‌شود و بصیرت ما را به یکدیگر نزدیک می‌کند و نه دور.

 

 

روزنامه شرق

موزائیک فرهنگی و سیاسی خاورمیانه

‌احمد عظیمی‌بلوریان

‌خاورمیانه زایشگاه و گهواره بسیاری از فرهنگ‌های دینی و مذهبی جهان بوده است و به دلیل اینکه در ادبیات اسلامی آخرین دین خدا در این منطقه شکل گرفته، دست‌کم چند نکته دربردارد: نخست اینکه پس از ظهور اسلام تکلیف جهان برای همیشه روشن شده است. دوم اینکه ارزش‌های مورد نظر خداوند برای بشریت به کمال رسیده است.

 سوم اینکه یا دنیا به جایی رسیده یا رو به جایی می‌رود که نیازی به فرستاده تازه‌ای از سوی خداوند تبارک و تعالی وجود ندارد. چهارم اینکه ارتباطات میان جوامع بشر به حدی رسیده که دیگر مانند میلیون‌ها سال گذشته نیازی به گزینش پیامبر در مناطق دوردست نیست. رهبران مسلمان هم همواره سخن از «جهان اسلام» به مفهوم یک جهان واحد به لحاظ فرهنگی می‌گویند که ارزش‌های اسلامی در سراسر آن گسترده است؛ پس دیگر مشکلی باقی نمانده جز اینکه مردم جهان دست در دست یکدیگر بگذارند و امور جهانی را سروسامان دهند و جوامع پراکنده جهان را به رفاه و آسایش و امنیت کامل و خوشبختی برسانند و پروردگار را به خاطر آنچه به بشر عطا کرده است، در عبادات روزانه شکر گویند؛ اما واقعیت امور جهان نشان می‌دهد که انسان‌ها پیام‌های خداوند را تاکنون یا درست نفهمیده‌اند یا لجبازند. خاورمیانه در طول تاریخ شمار زیادی از ادیان الهی را به دیگر نقاط جهان صادر کرده، اما دریافت‌کنندگان از آن ادیان سوءاستفاده کرده‌اند.

نمونه روشن این پدیده جنگ‌های صلیبی است که در آن اروپای مرکزی -که مسیحیت را از خاورمیانه وارد کرده بود- با قصد جهانگشایی اما زیر شعار گسترش مسیحیت به جان خاورمیانه افتاد. جنگ‌های 700 ساله ایران و روم آن‌قدر منطقه خاورمیانه را تضعیف کرد که زمینه را برای کشورگشایی مغول‌ها و اعراب که هر دو اقوامی بیابانگرد بودند، فراهم آورد. قوم یهود هم از همان روزهای اول ظهور اسلام زیر بار دعوت پیامبر اسلام نرفتند که داستان واگذاری املاک فدک در مدینه به مسلمانان و مهاجرت به اورشلیم بر همگان روشن است. با گسترش اسلام و استقرار خلافت در بغداد و رونق اقتصادی خاورمیانه، جوانان صحراگرد آسیای مرکزی آن دوران برای تأمین معاش خود به خاورمیانه مهاجرت می‌کردند.

 شمار زیادی از مهاجران مغول جذب پایتخت خلیفه‌نشین اسلامی، یعنی بغداد شدند. این مهاجران بعدها راه هجوم اقوام مغولی را به خاورمیانه باز کردند. حرکت کوچ و مهاجرت از آسیای مرکزی تنها به سوی خاورمیانه نبود. ساخت دیوار چند هزار کیلومتری ازسوی چین برای جلوگیری از حرکت دسته‌جمعی مغولان به آن کشور بهترین شاهد به تمایل مردم صحرانشین به مهاجرت به مناطق آباد است. حرکتی که شباهت تامی به موج مهاجرت از آمریکای لاتین به ایالات متحده آمریکا دارد. همه تلاش دونالد ترامپ برای ساخت دیوار در مرز آمریکا و مکزیک شاید یک‌صدم کاری نبود که چینی‌ها با ساخت دیوار چین با سرزمین‌های شمالی خود کردند. نمونه‌های مشابه اما کوچک‌تری از این دیوارها در گرگان ایران هم دیده می‌شود، اما ایران به‌دلیل درگیری در یورش‌های دائمی توانایی بیشتری در ساخت دیوار نداشته است. قبایل مغول و ترک مهاجمی که از آسیای مرکزی به خاورمیانه کوچ کردند خود صاحب فرهنگ‌های غنی بودند که شناخته‌شده‌ترین آنها در کتاب «یاسای چنگیزی» جمع‌آوری شده بود. یاسای مورد اشاره مجموعه آداب قومی و رسومات اجدادی و ابزار اخلاقی برای هدایت و کنترل اتباع مغول بود که چنگیز به آن افتخار می‌کرد.

 اما مغولان پس از حرکت دسته‌جمعی به خاورمیانه، دست از یاسا برداشتند و به اسلام گرویدند زیرا پذیرش اسلام راه را برای سکونت و ادغام اقوام مغول و ترک در منطقه رونق‌یافته میان‌رودان هموار می‌کرد؛ به عبارت دیگر، اسلام مسئله بیگانه‌بودن را که مانع پذیرش مهاجران بود از میان بر می‌داشت. عثمانی‌ها مناطق غرب ایران را -از دریاچه وان و بخشی از کردستان تا سواحل مدیترانه شرقی و شامات و سراسر سرزمین عربستان کنونی و جزایر خلیج فارس- به تصرف خود درآوردند که در اداره این سرزمین‌های گسترده البته با مقاومت مردمان بومی به‌ویژه ایرانیان روبه‌رو شدند. عثمانی‌ها برای کاهش و مقابله با مقاومت مردم محلی -به ویژه مقاومت ایرانیان در امپراتوری شیعه صفوی- و تثبیت سلطه خود به ابزار مذهبی متوسل شدند. به این ترتیب که علمای مذهبی عثمانی حکم دادند که کشتن هر شیعه ایرانی صواب کشتن ۷۰ مسیحی را دارد. این فتوا نشان می‌دهد که عثمانی‌ها پیش از کشتن شیعیان، مسیحیان -به ویژه ارامنه- را قتل‌عام می‌کردند.

کشتار ایرانیان در عثمانی موجب فرار آنها از حوزه امپراتوری عثمانی از یک‌سو به اروپای شرقی و از سوی دیگر به ایران شد. قتل عام مسیحیان، به ویژه ارامنه بیزانس که تا همین صد سال پیش ادامه داشت، هنوز در خاطره‌ها محفوظ است و کمیته حقوق بشر سازمان ملل متحد هم آن را باوجود مخالفت دولت ترکیه به رسمیت شناخته است.‌در جنگ جهانی اول که تلاش‌های زیادی به رهبری انگلستان و با همکاری و رقابت فرانسه برای تصرف خاورمیانه صورت گرفت، حکومت عثمانی در شکست‌های پی‌درپی سرزمین‌های خود ازجمله عربستان کنونی و شامات را از دست داد. بخش عمده‌ای از سرزمین‌های امپراتوری عثمانی ازجمله عربستان و عراق و شامات شامل فلسطین اشغالی کنونی به تشخیص و مهندسی بریتانیا به حوزه نفوذی انگلستان و سپس آمریکا تبدیل شدند. ترکیه امروزی از دل امپراتوری ازهم‌پاشیده عثمانی زاده شد.

 انگلیسی‌ها با همکاری فرانسه در چارچوب قرارداد موسوم به «سایکس-پیکو» تکلیف سرزمین‌های جداشده از عثمانی را روشن کردند؛ بدین معنی که سرزمین‌های میان مدیترانه شرقی و دریای سرخ شامل جزایر خلیج‌فارس را به سلیقه خود تقسیم کردند و آدم‌های خود را برای اداره آنها گماشتند. داستان لورنس عربستان و نقش او در قیام مردم حجاز علیه عثمانی و به‌حکومت‌رساندن قبیله آل‌سعود نیازی به بازگویی در این یادداشت ندارد. با کاهش قدرت انگلیس در آسیا و استقلال هند و سپس تأسیس حکومت‌های مستقل هند و پاکستان (شامل کشمیر که هنوز مورد اختلاف میان هند و پاکستان است)، ساختار کنونی فرهنگی و سیاسی منطقه شکل نهایی خود را گرفته است. در این ساختار آنچه جالب ‌ است اختلافات مذهبی و دینی و فرهنگی است که با کمک طراحان اصلی اروپایی و سپس با روسیه کنونی دامن زده می‌شود.

جنگ‌های جهانی اول و دوم کلا ساختار خاورمیانه را به‌لحاظ حکومتی و نفوذ بیگانه (اروپایی) شامل روسیه و اتحاد جماهیر شوروی تغییر داد. اختلافات مذهبی که البته از گذشته در منطقه وجود داشت به‌صورت بسیار نظام‌مند درآمد که امروز به اوج خود رسیده است.

موزائیک فرهنگی خاورمیانه را شش فرهنگ مذهبی شکل می‌دهند:

۱) تشیع که در دامنه نسبتا گسترده‌ای از منطقه خاورمیانه با مرکزیت ایران تا ساحل شرقی مدیترانه گسترده است. مذهب تشیع وابستگی بسیار زیادی با سلسله دوازده امام(ع) و چهارده معصوم خاندان نبوت دارد. هزاران امامزاده از خاندان پیامبر(ص) در سراسر ایران، به ویژه در نقاط دورافتاده و کوهستانی، دفن شده‌اند که نشان‌دهنده ترس کشته‌شدنشان توسط عوامل سلسله‌های اسلامی بنی‌امیه و بنی‌عباس و سپس مغول‌های چنگیزی در دوره تسلط آنها بر منطقه بوده است.

۲) تسنن وهابی که با کمک مستقیم بریتانیا در سرزمین کنونی عربستان سعودی مستقر شد. توماس ادوارد لورنس موسوم به لورنس عربستان در ایجاد عربستان سعودی و جدایی آن از عثمانی در تاریخ جنگ جهانی اول کاملا شناخته شده است و نیازی به تکرار ندارد. عربستان نه‌تنها هرگز با ایران همکاری و دوستی نداشته‌ بلکه تا آنجا که از دستش برآمده با کمک قدرت‌های غربی شیخ‌نشین‌های خلیج‌فارس را هم علیه ایران شورانده است.

۳) ترکیه کنونی که بازمانده عثمانی ساقط‌شده ازسوی قدرت‌های غربی است. امپراتوری عثمانی را فرزندان چنگیزخان با استفاده از ضعف ایران و بیزانس -که حاصل ۷۰۰ سال جنگ مداوم آنها بود- تشکیل دادند و سقوط آن نیز توسط قوی‌ترین قدرت غربی یک صد سال پیش، یعنی بریتانیا (با کمک فرانسه) صورت گرفت که جزئیات آن در بالا گفته شد. دیگر بخش‌های جداشده از امپراتوری عثمانی در فاصله سواحل شرقی مدیترانه در قراردادهایی به مدیریت سایکس-پیکو به کشورهای کوچک و بریده از هم تبدیل شدند که به جای همکاری با یکدیگر به جان هم بیفتند. نمونه آشنا برای ما پاره‌پاره‌شدن کردستان است که دولت ترکیه مردم آن‌ را «ترک‌های کوهستان» می‌خواند. اردوغان، رئیس‌جمهور کنونی ترکیه تنها یک آرزو دارد و آن احیای امپراتوری عثمانی و بازگرداندن سرزمین‌های ازدست‌رفته ازجمله عربستان سعودی به زیر چتر مدیریت ترکیه و احیای تسنّن ترکی در آینده است.

۴) پاکستان که به کمک غرب از ترکیب بخش‌هایی از سرزمین‌های هندوستان و ایران شکل گرفت. مردم پاکستان بیشتر سنی مذهب‌اند و دولت آن گرایش زیادی به همکاری با ترکیه دارد، اگرچه به لحاظ جغرافیایی از ترکیه دور است.

۵) امارات متحده عربی در خلیج فارس. این امارت‌ها هرگز در طول تاریخ با هم متحد نبوده و همواره در خدمت قدرت‌های دریایی غربی از جمله پرتغال و انگلیس قرار داشته‌اند. متحدکردن آنها ازسوی بریتانیا صورت گرفت و سپس با ضعف تدریجی بریتانیا به خدمت آمریکا درآمدند. امروز هم همه آنها خود را به عربستان و آمریکا نزدیک کرده و نه تنها با ایران همکاری صمیمانه ندارند بلکه حتی از بردن نام «خلیج فارس» خودداری می‌کنند.

۶) کشورهای مستقل‌شده از اتحاد جماهیر شوروی، عمدتا در شمال و شمال شرق ایران که مانند سایر همسایگان ایران به آمریکا و ناتو اجازه ایجاد پایگاه برای پایش ایران را داده‌اند، اما حالتی مشترک‌المنافع با روسیه دارند و زبان روسی در آنها رایج است؛ حالتی که زبان انگلیسی در هند و پاکستان دارد.

اگرچه مجموعه کشورهای اسلامی به صورت یک موزائیک یا لحاف چهل‌تکه در جوار هم قرار دارند، اما به جای همکاری با یکدیگر در خدمت قدرت‌های غرب (و اخیرا) شرق درآمده‌اند. همه با هم رقیب‌اند؛ به گونه‌ای که تصویر «جهان اسلام» را تیره و تار کرده‌اند. قدرت‌های بزرگ غربی هم که همه هویت دینی-فرهنگی خود را از خاورمیانه گرفته‌اند، امروز خاستگاه ادیان الهی را در چنگال خود گرفته و به رواج فساد درونی آنها پرداخته‌اند.

 

 

روزنامه اطلاعات

پایان سال خطرناک!

ابوالقاسم قاسم زاده

امسال برای بسیاری از کشورهای جهان، به ویژه در غرب، اروپا و آمریکا پایان سال و ماه ژانویه، ماهی خطرناک شده است! به دو لحاظ؛ یکی امتداد مرگ آفرینی اپیدمی کرونا که روال عادی تعطیلات سالانه شهروندان و خانواده‌ها را به هم ریخته و از دیروز با خبری که نخست وزیر انگلیس «بوریس جانسون» درباره جهش یا نوع جدیدی از ویروس کرونا در انگلیس داد و مراکز درمانی و بهداشتی انگلیس شدت گسترش آن را چندبرابر ویروس قبلی دانسته‌اند، زنگ هشدار جدیدی در سراسر کشورهای اروپایی و حتی در آمریکا به صدا درآمده و ژانویه و پایان سال میلادی در اغلب کشور با هراس و التهاب همراه شده است.

التهاب و آشفتگی دوم ناشی از رفتارها و گفتارهای ترامپ در آخرین ماه اقامت او در کاخ سفید و دوران چهارساله ریاست جمهوری ‌اش است که نمایندگان و سناتورهای هم رأی خود را در مجلس و سنای آمریکا، به خاطر پذیرش پیروزی «بایدن» و اعلام پایان رسمی انتخابات ریاست جمهوری، «احمق‌ها» و«ترسوها» خطاب کرد! ترامپ برای روز ششم ژانویه بار دیگر همه هوادارانش را برای تظاهرات اعتراض آمیز علیه «تقلب» در شمارش آراء انتخاباتی و حذف پیروزی او به واشنگتن فرا خواند تا به صورت قاطع و گسترده به مقابله با اعلام نتیجه انتخابات برخیزند! همزمان با این پرخاشگری‌های ترامپ، بار دیگر سخنان «بایدن» که چند هفته قبل گفته بود: «اگر در موعد قانونی، ترامپ از کاخ سفید خارج نشود از نهاد ارتش آمریکا کمک خواهد خواست تا او را از کاخ سفید بیرون کنند!» در رسانه‌های آمریکا تکرار می‌شود.

 اگر چه ترامپ گفته است در اول بهمن روز سوگند رسمی ریاست جمهوری، کاخ سفید را ترک خواهد کرد، اما اعلام تظاهرات اعتراض برای ششم ژانویه، سه هفته دیگر، آن هم با ابراز اعتراضی تا حد نمایش «خشم و خشونت» موجب نگرانی اغلب مجامع سیاسی و رسانه‌ای در واشنگتن شده است! در کنار این خبر بار دیگر احتمال بروز حادثه خطرناک ناشی از یک اقدام نظامی بسیار تخریبی از سوی ترامپ در مجامع خبری داده می‌شود تا در عمل، شروع به کار بایدن در کاخ سفید را دچار «بن‌بست» شدید و خطرناک سازد. عملیات مشکوک در بغداد و شلیک هفت راکت به سوی سفارت آمریکا در «محله سبز» بغداد، موجب اعلام آماده‌باش نظامی آمریکا در عراق شده است. اگرچه این عملیات به جز خسارت‌هایی در چند ساختمان، تلفات انسانی نداشته است، اما دیروز روزنامه «گاردین» که معمولاً خط طرح‌های توطئه‌ای رژیم صهیونیستی را برای ایجاد وحشت و هراس، اشاعه می‌دهد،

« به نقل از مسئولان حزب‌الله لبنان که ترامپ را دیوانه توصیف کردند، از احتمال اقدام او با اسرائیل به سمت جنگ علیه ایران و حزب‌الله لبنان قبل از روی کار آمدن «جو بایدن» خبر داد. گاردین می‌نویسد، آنها می‌گویند، ما نگران این هستیم که ترامپ و پمپئو وزیر خارجه‌اش و اسرائیل از چند هفته باقی‌مانده قبل از انتصاب رسمی بایدن استفاده کنند و دست به اقدام تحریک‌آمیز جدید علیه ایران یا حزب‌الله لبنان بزنند!»

ژنرال کنت مکنزی، فرمانده سنتگام (فرماندهی مرکزی آمریکا) گفت: «اگر ایران در آستانه سالگرد کشتن قاسم سلیمانی به ما حمله کند، آمریکا آماده واکنش است.»

در همین ارتباط سعیدخطیب‌زاده سخنگوی وزارت امور خارجه دیروز در کنفرانس مطبوعاتی گفت: حمله به اماکن دیپلماتیک و مسکونی قابل قبول نیست ولی نوع حمله به سفارت آمریکا در بغداد و زمان آن و بیانیه‌ای که وزیر خارجه آمریکا منتشر کرد نشان می‌دهد که این اتفاق خیلی مشکوک است گویی بیانیه قبل از حمله موشکی آماده شده بود!

برخی از تحلیلگران سیاسی در آمریکا و اروپا از آشفتگی نتانیاهو و شکست طرح‌های او و حزبش «لیکود» که موجب حذف آن از صحنه سیاسی اسرائیل خواهد شد، نوشته‌اند. «نتانیاهو» همچون ترامپ در تلاش است تا در چند هفته باقی‌مانده از حضور رسمی ترامپ در کاخ سفید با همراهی پمپئو وزیر خارجه و آبراهام مشاور امنیتی او اقدام تخریبی نظامی را علیه ایران و حزب‌الله لبنان کلید بزند تا بستر بحران بزرگ در منطقه فراهم شود و او بتواند با رئیس‌جمهوری جدید «بایدن» وارد گفتگو شود! این اخبار و انتشار احتمال وقوع حادثه نظامی جدید در منطقه ازسوی آمریکا و اسرائیل اگرچه در دایره‌ای از احتمال می‌چرخد اما در عمل فضای آشفته هفته‌های پایانی ریاست‌جمهوری ترامپ را آشفته‌تر ساخته است و شهروندان اروپایی و آمریکایی، پایان سال را پایانی خطرناک می‌دانند. تصور اینکه سران صهیونیست در اسرائیل رفتن ترامپ و آمدن «بایدن» را در بستر تغییری آرام و مصالحه‌آمیز پذیرفته باشند، خیال باطلی است. استراتژی رفتاری نتانیاهو و دیگر سران حزب لیکود در اسرائیل، فراهم‌سازی بحران نظامی پیچیده‌تر از گذشته در فاصله کوتاهی است که هنوز ترامپ به عنوان رئیس‌جمهوری آمریکا در مصدر قدرت و فرماندهی ارتش آمریکا قرار دارد. این هشدار را اغلب سیاستمداران با سابقه و شخصیت‌های سیاسی ـ اجتماعی در آمریکا می‌دهند.

امسال، پایان سال میلادی اگرچه نوید تغییر در استراتژی آمریکا در داخل و روابط بین‌الملل با آمدن «بایدن» به جای ترامپ داده می‌شود اما مادام که ترامپ در کاخ سفید (واشنگتن) و نتانیاهو در اسرائیل حضور رسمی دارند، وضعیت همچنان قرمز است!



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0

نظرات کاربران

آخرین عناوین