🔻روزنامه تعادل
📍 بک‌هند ایران در زمین اسراییل
✍️ محسن جلیلوند
اگر رخدادها و رویارویی‌های منطقه خاورمیانه را به یک بازی شبیه کنیم، می‌توان گفت که اسراییل تا قبل از واکنش اخیر ایران در ۱۴آوریل در حال بازی گلف بود. اسراییل از دل این بازی هربار حفره‌ای را پیدا می‌کرد و توپ را در آن می‌انداخت. اما پس از واکنش مقتدرانه ایران علیه اسراییل، بازی گلف قبلی به بازی پینگ‌پنگ تغییر پیدا کرد. اسراییل سرویسی را در حمله به کنسولگری ایران نواخت و ایران بک‌هند قدرتمندی را در زمین صهیونیست‌ها خواباند و امتیاز رالی را دریافت کرد. برخی تحلیلگران معتقدند، نتانیاهو بازی را نیمه کاره رها نکرده و آن را را ادامه می‌دهد. اما اینکه در چه حد و اندازه‌ای حرکت بعدی را آغاز می‌کند، معلوم نیست. اما مشخص است که بازی پینگ‌پنگ با پیروزی ایران تمام شد و دو طرف زین پس در زمین شطرنج بازی می‌کنند.اگر قرار باشد ابعاد واکنش اسراییل را بررسی کنیم، می‌توان در ۳بخش نظامی، سیاسی و تبلیغاتی بحث را دنبال کرد. آثار بُعد سیاسی این روزها در حال نمایان شدن است. فشاری که قبلا در نوار غزه روی اسراییل وجود داشت، هنوز ادامه دارد، هرچند توجه‌ها کمی به سمت رویارویی احتمالی ایران و اسراییل معطوف شده است. نتایج تحرکات نظامی دو طرف هنوز به روشنی نمایان نشده است. هرچند مشخص است که حمله کوبنده ایران به خاک اسراییل باعث سرگیجه اسراییل شده است. آخرین بخش از این رویارویی به عرصه تبلیغاتی مربوط است. بُرد در زمین تبلیغات با ایران بوده است. ایران در جنگ روایت‌ها توانسته روایت مد‌نظر خود را تثبیت کند. افکار عمومی جهانی هم اسراییل را جنایتکار، نسل‌کش و کودک‌کش می‌داند. در هفته دوم پس از آغاز مناقشه حماس با اسراییل گفتم این رویداد خاورمیانه و جهان را وارد عصر جدیدی می‌کند. این حرکت آغاز شده است و جهان وارد دوره تازه‌ای شده است. مواجهه ایران و اسراییل تا مدت زمان نامشخصی تداوم دارد، این هماوردی باعث شده است حوزه درگیری منطقه‌ای که تا مدتی قبل بین محور مقاومت و اسراییل و غرب ادامه داشت، به صورت اسراتژیک درآید. اگر قرار باشد یک برنده برای همه این مباحث در نظر بگیریم، روسیه برنده اصلی است که توجه‌ها را از اوکراین و شرق اروپا متوجه خاورمیانه می‌بیند. در این میان، نتانیاهو وارد قمار خطرناکی در منطقه شده است، قماری که ممکن است تبعات جبران‌ناپذیری برای اسراییل داشته باشد. مناقشه اسراییل و حماس که قبلا یک موضوع محلی بود امروز در کلیت خاورمیانه جریان یافته است. با ورود موضوع به مختصات خاورمیانه مشخص می‌شود که پای قدرت‌های جهانی نیز به میدان باز می‌شود. این رویارویی میان قدرت‌ها را می‌توان در نشست یکشنبه شب دید؛ تقابلی که میان روسیه و چین از یک طرف و امریکا و اروپا از سوی دیگر قابل مشاهده بود. در این میان ایران هشدار شدید‌اللحنی داشته که اسراییل در صورت هر ماجراجویی تازه‌ای باید منتظر برخورد سخت ایران باشد. نتانیاهو هم منتظر این فرصت بود تا پای ایران را به مناقشه باز کند. سون تسو نویسنده کتاب قدیمی هنر جنگ می‌گوید، اگر با دشمنی وارد جنگ می‌شوی مستقیما به خودش حمله نکن به استراتژی دشمن حمله کند. ژنرال قرن ۱۹کارل کلازویچ نویسنده کتاب درباره جنگ اما می‌گوید وقتی با دشمن روبه‌رو می‌شوی، تلاش کن بازی‌های متفاوتی را در پیش بگیری. به نظر می‌رسد دشمنان ایران در حال حمله به استراتژی‌های ایران هستند. امروز خبر رسید که انگلیس یک ملک ایران را با قیمت ۸۰۰میلیون دلار تصرف کرده و آن را برای خسارت قرارداد کرسنت به امارات واگذار می‌کنند. این نوع تصمیمات نشان می‌دهد، دشمنان زمین تازه‌ای را برای حمله به ایران انتخاب کرده‌اند. ایران هم باید مراقب باشد و هوشمندانه زمین بازی مختص خود را شناسایی کرده و از قلمروی مورد نظر خود بازی طرف‌های مقابل را مهار کند. در یک چنین فضایی افکار عمومی ایران و جهان در انتظار رخدادهای آتی و احتمالات بعدی هستند تا مشخص شود نهایتا کدام حریف از این بازی شطرنج پر پیچ و تاب سربلند و پیروز بیرون می‌آید.


🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 مداخلات دولتی در بنگاه‌ها
✍️ ولی‌اله افخمی‌راد
فعالیت‌های تولیدی و خدماتی وقتی در قالب یک نهاد قانونی تحت عنوان بنگاه یا شرکت یا موسسه و مشابه آن به ثبت می‌رسند، رسمیت پیدا می‌کنند و همانند موجودی زنده عینیت می‌یابند.
عامل و اسباب ایجاد یک بنگاه عزم و اراده پدیدآورنده یا پدید آورندگان آن برای سامان‌دهی فعالیتی در زمینه‌های مختلف اعم از آموزشی، پژوهشی، بازرگانی، مالی، تولیدی و مشابه آن است که در کنار تامین نقدینگی مناسب با اهداف تعیین‌شده، آماده راه‌اندازی می‌شود.
بنگاه‌ها بسته به نوع فعالیت و مقیاسی که بنیان‌گذار برای آنها پیش‌بینی کرده است و فضای کسب‌وکاری که در کشور وجود دارد، نیازمند تخصیص مدت زمانی برای اصطلاحا ران شدن یا آماده شدن برای آغاز فعالیت خود هستند.

هرچه مقیاس بنگاه بزرگ‌تر و هرچه نوع فعالیت به امور تولید کالا آن هم از نوع غیرمونتاژی و غیر اسمبلینگ نزدیک‌تر باشد، زمان طولانی‌تری برای ورود به بازار را به خود اختصاص خواهد داد و در این میان آنچه به‌عنوان تشویق و تسهیل امور می‌تواند به نتیجه مطلوب بینجامد یا به عکس بازدارنده شود، فضای کسب‌وکار و مقررات مربوطه است.

ثبات ضوابط و مقررات وکیفیت و پایداری سیاست‌های کلان اقتصادی و عدم مداخله مستمر و بی‌ربط دستگاه‌های اجرایی در امور اقتصادی از مهم‌ترین عواملی است که می‌تواند در سرعت شکل‌گیری کسب‌وکارها بسیار موثر باشد و در مقابل مداخلات نابجای دولت تحت عناوین فریبنده از قبیل تنظیم بازار و قیمت‌گذاری و حمایت از مصرف‌کنندگان همواره از دلایل تاخیر یا ناکام ماندن ایجاد بنگاه‌های تولیدی و خدماتی به شمار می‌آیند. بگذریم که تحریم‌ها و به‌ویژه تحریم بانکی از عمده موانع ایجاد و توسعه کسب‌وکارها و خروج از مدار فعالیت آنان به‌دلیل بروز مشکلات عدیده در این مبحث است.

به هر حال اگر کارآفرین و بنیان‌گذار فعالیتی اقتصادی، با گذار از تمام این موانع، بتواند بنگاه خود را در مدار فعالیت قرار دهد و به تولید کالا یا خدمتی مشغول شود همواره با تهدیداتی که می‌تواند به کاهش حجم فعالیت و حتی توقف تولید کالا و خدمت منجر شود، مواجه است.

این امر تنها مربوط به ایران نیست، بلکه در دیگر کشورها هم بنگاه‌های تازه‌تاسیس با آن روبه‌رو هستند که متناسب با فضای کسب‌وکار آنها می‌تواند از نتایج متفاوتی برخوردار باشد. آنچه مسلم است بنگاه‌های تازه‌تاسیس در کشور ما به تهدیداتی به مراتب بیشتر از دیگر کشورها مواجه هستند و نرخ مرگ‌ومیر آنها نیز به مراتب بیشتر از آنهاست.

نبود منابع مالی و عدم همکاری بانک‌ها از جمله مواردی است که هنگام رکود یا کاهش فعالیت بنگاه‌ها از سوی پدیدآورندگان آنها مطرح می‌شود.
نبود منابع مالی نیز از جایی و از مقطع زمانی ظهور و بروز پیدا می‌کند که بنگاه به تولید کالا یا خدمتی مشغول می‌شود که برای آن مشتری یا متقاضی خریدی وجود ندارد؛ چراکه سلیقه یا خواست مشتری هنگام طراحی محصول یا خدمت به خوبی شناخته‌نشده و مورد توجه قرار نگرفته است و بنگاه به فعالیتی ورود پیدا کرده و کالا یا خدمتی را ارائه می‌کند که تقاضایی برای آن وجود ندارد یا قیمت نهایی آن با بضاعت و توانایی مشتریان ناسازگار است یا گرفتار قیمت‌گذاری دستوری توسط دستگاه‌های اجرایی شده و باید کالا یا خدمت خود را زیر قیمت یا با سود حداقلی که پوشش بازگشت سرمایه را نمی‌کند، عرضه کند.

طبیعی است در چنین شرایطی بنگاهی که با هزار زحمت و صرف هزینه متولد شده است به تعطیلی کشیده شود و ضرر و زیان روی دست بنیان‌گذاران و تامین‌کنندگان سرمایه اولیه اعم از آورده متقاضی یا بانک و موسسه مالی تسهیلات‌دهنده بگذارد.

وقتی بنگاه‌ها از این مسیر دچار آسیب می‌شوند و مادامی که نتوانند قیمت و کیفیت نهایی محصول خود را متناسب با سلیقه مشتری هماهنگ کنند یا زورشان به اقناع دستگاه‌های اجرایی که اقدام به قیمت‌گذاری محصولات می‌کنند نرسد، هیچ اقدامی نخواهد توانست به راه‌اندازی مجدد آنها کمک کند. کمک مالی و تامین مالی برای چنین بنگاه‌هایی مادام که هیچ اقدامی برای رفع علت اصلی عدم موفقیت بنگاه به‌عمل نیامده است، صرفا به بدهکار کردن بیشتر آنان خواهد انجامید و ورشکستگی آنان را تسریع خواهد کرد.

آنچه تحت عنوان راه‌اندازی تعداد قابل توجهی از بنگاه‌های نیمه‌تعطیل و تعطیل به‌عنوان گزارش فعالیت برخی از دستگاه‌های اجرایی دولت مطرح می‌شود، از نوع تامین مالی برای سرمایه در گردش این‌گونه واحدهاست که در نهایت به بدهکار ساختن بیشتر آنان و تعطیلی مجدد آنان می‌انجامد.

آنچه می‌تواند از مرگ‌ومیر بنگاه‌های تازه‌تاسیس جلوگیری کند، سیاستگذاری درست اقتصادی و فعالیت در زنجیره‌های تولید و تجارت بین‌المللی است که متاسفانه درحال حاضر دور از دسترس است و اقدامات به‌عمل‌آمده توسط برخی دستگاه‌های اجرایی برای راه‌اندازی مجدد بنگاه‌های به تعطیلی کشیده‌شده، جز ایجاد هزینه نتیجه و عایدی در پی نخواهد داشت.


🔻روزنامه کیهان
📍 تأثیر اساسی عملیات «وعده صادق»
✍️ سعدالله زارعی
عملیات تلافی‌جویانه «وعده صادق» که از سوی بعضی خبرگزاری‌ها از جمله «اسپوتنیک»، تاریخی، قاطع و تعیین‌کننده خوانده شد، دارای مختصاتی است که به بعضی از آنها اشاره می‌کنیم:‌
۱- این عملیات در فاصله ۱۳۵۲ش/ ۱۹۷۳م تاکنون یعنی در طی بیش از
۵۰ سال اخیر و پس از عملیات سال ۱۹۷۳ مصر، «قوی‌ترین واکنش نظامی» یک دولت به رژیم غاصب صهیونیستی بود. در طول ۵۰ سال گذشته، البته اسرائیل بارها با چالش نظامی و حمله مواجه بوده است که از جمله باید به درگیری‌های ۱۸ ساله آن با حزب‌الله لبنان در فاصله ۱۳۶۲ تا ۱۳۷۹ و نیز درگیری‌های ۱۳۸۵ علیه لبنان و نیز درگیری‌های آن با فلسطینی‌ها در فاصله ۱۳۸۴ تا همین روزها اشاره کرد. اما واقعیت این است که پس از سال ۱۳۵۲ و متارکه جنگ با رژیم اسرائیل از سوی مصر، رژیم هر چند به‌طور مداوم علیه دولت‌های منطقه مشغول توطئه بود، با پاسخ نظامی یک دولتی مواجه نشده و در واقع مرحله جنگ دولت‌ها را به نفع خود به پایان رسانده بود.
عملیات انتقام‌جویانه پهپادی و موشکی جمهوری اسلامی با وجود چالش‌های ایران با دولت‌های غربی صاحب اسرائیل، با مانع غیرقابل عبور مواجه نشد. در عملیات بامداد یکشنبه، این دولت‌ها بنا به اعتراف رسمی رؤسای آنان در درگیری به نفع اسرائیل دخالت داشته‌اند اما این مداخله منجر به وارد شدن ضربه‌ای اساسی به عملیات ایران علیه رژیم غاصب نشده است و این برای رژیم غاصب یک چالش واقعی و فاقد راه‌حل می‌باشد. درگیر شدن اسرائیل با دولت ایران یک تصمیم بسیار سخت می‌باشد چرا که ایران می‌تواند علاوه‌بر استفاده از ظرفیت عظیم نظامی خود، از ظرفیت‌های دیگری از جمله امکان همراه‌سازی دولت‌هایی و منفعل‌‌سازی دولت‌های دیگری در منطقه خود برخوردار است. کمااینکه در عملیات وعده صادق این اتفاق افتاده است. عبور پهپادها و موشک‌های ایران در حدفاصل مرزهای جمهوری اسلامی تا عمق فلسطین اشغالی، در فضای تعامل منطقه‌ای دولت ایران
رخ داده است.
۲- عبور پهپادها و موشک‌های ایران از سامانه‌‌های دفاعی متعدد متحدان غربی اسرائیل در منطقه و عبور از سامانه‌های دفاعی چند لایه خود رژیم، یکی دیگر از مختصات مهم عملیات دفاعی وعده صادق می‌باشد. همین دو روز پیش «ریشی سوناک» نخست‌وزیر انگلیس مدعی شد در دفع پهپادهای تهاجمی ایران به نفع رژیم غاصب اقدام کرده و تعدادی از پهپادهای ایرانی را دفع کرده است. آمریکا در عراق و سوریه حضور دارد و در آن‌ها دارای پایگاه‌هایی است اما واقعیت این است که در این عملیات، اگرچه توانایی‌های دفاعی آمریکا به نفع اسرائیل به صحنه آمد اما چندان موفق نبود و دلیل آن هم اصابت پهپادها و موشک‌های ایران به عمق رژیم با وجود فاصله حدود ۱۵۰۰ کیلومتر می‌باشد. خود رژیم صهیونیستی از سامانه پرهزینه گنبد آهنین و
دو سامانه پاتریوت و فلاخن داود استفاده کرد اما با همه این‌ها بخش عمده پهپادها و موشک‌ها از سامانه‌های دفاعی تعبیه‌شده اسرائیل عبور کرده و به دو پایگاه مهم اطلاعاتی و نظامی اسرائیل در شمال شرق و مرکز فلسطین اصابت کرده‌اند و این در حالی است که مقامات ارشد کنونی و سابق آمریکا با صراحت و مکرر گفته‌اند نسبت به امنیت و بقاء رژیم متعهدند. به همین دلیل غربی‌ها و به طور خاص آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها برای اینکه وانمود شود با کمک‌های ویژه آنان عملیات نظامی ایران با شکست مواجه شده است، «بازی عدد» راه انداخته‌اند! یعنی از یک‌سو عدد پهپادها و موشک‌های شلیک شده ایران را دو
تا سه برابر بیان می‌کنند و از سوی دیگر عدد اصابت موشک‌ها و پهپادها را تقلیل می‌دهند و این بازی در حالی است که از یک‌سو گفته می‌شود اسرائیل برای واکنش به عملیات ایران جلسه ویژه تشکیل داده و نتانیاهو هرگونه اظهارنظر مقامات اسرائیلی درباره عملیات ایران را ممنوع کرده و نیز خود محافل غربی در حین عملیات ایران، حقایق برجسته مربوط به اقدام ایران را تبیین کرده‌‌اند. طی طریق پهپادها و موشک‌های کروز و بالستیک، درجه آسیب‌پذیری و خلأ سامانه‌های دفاعی را نشان داده است. این آسیب‌پذیری در حدی است که مقامات تل‌آویو -پایتخت- گفته‌اند عملکرد سامانه‌های دفاعی اطراف این شهر به صفر رسیده‌اند. اسرائیل با وجود این نقطه ضعف بزرگ چگونه می‌تواند با قدرت مقابل خود به توازن یا بازدارندگی برسد؟
۳- حمله تلافی‌جویانه «وعده صادق»، یک عملیات مخفی و غافلگیرکننده نبوده و امکان غافلگیری عملیاتی هم در آن وجود نداشته است. از زمانی که حمله رژیم به مقر فعالیت‌های کنسولی ایران در دمشق صورت گرفت، یعنی از ۱۳ فروردین ماه، و طی دو هفته پیش از عملیات تلافی‌جویانه ایران، بارها مقامات ارشد جمهوری اسلامی از حتمی بودن پاسخ ایران صحبت کرده‌اند. آماده‌سازی حجمی از لنچرهای پرتاب هم نمی‌توانسته مخفی صورت گیرد. اینکه در عین حال پهپادها و موشک‌های ایران به اهداف اصابت کرده‌اند، اهمیت زیادی دارد و چه کسی است که نداند قدرت آنکه از قبل اعلام می‌کند می‌خواهد ضربه بزند، از قدرت کسی که بدون اعلام قبلی، ضربه‌اش را می‌زند، بیشتر است. عملیات بامدادان سپاه در فضای مطالبه برخورد صورت گرفته است و اسرائیل علی‌رغم هوشیار بودن، متحمل ضربات سخت شده است.
۴- عملیات وعده صادق روی دو نقطه مهم نظامی در شمال و مرکز رژیم صهیونیستی تمرکز داشته است. حمله به پایگاه جمع‌آوری و هدایت اطلاعات در منطقه «جبل‌الشیخ» واقع در ۱۵ کیلومتری بلندی‌های جولان اشغالی و حمله به پایگاه بزرگ نیروی هوائی موسوم به پایگاه هوائی نواتیم، واقع در حدفاصل جنوب کرانه باختری و شمال دیمونا صورت گرفته و حسب آنچه گزارشگران اسرائیلی و آمریکایی گفته‌اند، این دو پایگاه منهدم شده و فعالیت آن‌ها متوقف گردیده است.
حمله ایران نه کور و نه متوجه مناطق غیرنظامی بوده است. ضربه به موقعیت اطلاعاتی و موقعیت عملیاتی نیروی هوائی اسرائیل دارای این پیام است که ایران توانایی آن را دارد که همه موقعیت‌های اطلاعاتی و عملیاتی رژیم غاصب را از کار بیندازد. این موضوع را با آنچه در فاصله ۱۹۴۸ تا ۱۹۷۳ در جنگ‌های عربی با اسرائیل رخ داده مقایسه کنید تا اهمیت عملیات وعده صادق مشخص شود. اسرائیل در جنگ‌های چندگانه عربی با همین دو نوع پایگاه‌ها، توان اطلاعاتی و عملیاتی ارتش‌های بزرگ عربی را خنثی کرد و به کنترل خود درآورد، این پایگاه‌های جاسوسی و تهاجمی در حکم ابزار حفظ موجودیت و توسعه اسرائیل عمل کرده‌اند و حیات ننگین رژیم، بسیار وابسته به آن‌ها بوده است. حالا همین دو دسته از پایگاه‌های حیاتی، از سوی ایران مورد حمله قرار گرفته‌اند.
آنچه در روز یکشنبه انجام شد، مشت نمونه خروار توانایی ایران در تحت کنترل درآوردن رژیم غاصب است. اگر حمله روز یکشنبه متوجه یک مجتمع بزرگ اقتصادی -مثلاً بندر تجاری حیفا -یا متوجه یک مجتمع بزرگ انسانی در تل‌آویو بود و منجر به خسارت سنگین اقتصادی و یا انسانی هم می‌شد، برای اسرائیل قابل تحمل‌تر بود؛ چرا که تخریب اقتصادی و تلفات انسانی قابل بازگشت است. کما اینکه آنچه در غزه رخ داده، ظرف یک دوره پنج ساله، قابل بازسازی و بازیابی است. مشکل بزرگ رژیم در غزه هم این است که علی‌رغم ۱۹۳ روز جنگ و تخریب وسیع مجتمع‌ها و اجتماعات انسانی، نتوانسته در ساختار اطلاعاتی و عملیاتی مقاومت اثر عمده‌ای برجای بگذارد و لذا همین الان مقاومت فلسطین علی‌رغم ضایعات وسیع اقتصادی و انسانی، در مذاکرات بر شروط خود تأکید می‌کند. دلیل آن این است که هنوز ساختارهای اطلاعاتی و عملیاتی آن کار خود را انجام می‌دهند.
حمله ایران به مهم‌ترین پایگاه نیروی هوائی رژیم در شمال پایگاه اتمی دیمونا و انهدام آن به این معناست که ایران قدرت تخریب تمام توانایی‌های اطلاعاتی و عملیاتی رژیم که دو پایه اصلی قدرت آن
-در کنار دو پایه سیاسی و روابط خارجی -به حساب می‌آیند، دارد و این روند، موجودیت رژیم را تهدید می‌کند.
دقیقاً به دلیل مختصات ذکر شده، «یوسی کوهن» رئیس سابق موساد، بعد از عملیات وعده صادق تصریح کرد «به نفع اسرائیل نیست وارد رویارویی با ایران بشود» و به همین دلیل است که مقامات غربی به کار بردن تعبیر «بازدارندگی» در تفسیر اقدام یکشنبه ایران را، منع کرده تا عملیات تنبیهی ایران، بازدارنده دیده نشود و این در حالی است که نماینده سابق تسلیحاتی سازمان ملل با اشاره به گستره عملیات دفاعی ایران گفت: «اسرائیل عملاً بی‌دفاع بود». نکته دیگر این است که عملیات وعده صادق ثابت کرد، کمک‌های تسلیحاتی، مالی، سیاسی و اطلاعاتی آمریکا و دولت‌های اروپایی، به محافظت از پایگاه‌های اطلاعاتی و عملیاتی اسرائیل در برابر ایران نمی‌انجامد.


🔻روزنامه اطلاعات
📍 چرا باید می‌زدیم؟
✍️ فتح‌الله جوادی
۱ـ خوشبختانه پس از حمله موشکی ایران به اسرائیل اجماع مناسبی در میان اکثریت ایرانیان ایجاد شد که از این اقدام احساس غرور و عزّت داشتند. حتی بسیاری که دل خوشی از جمهوری اسلامی نداشتند هم در این احساس شریک بودند و طعم لذّت داشتن قدرت دفاعی و لزوم آن‌را چشیدند. بی‌تردید در این احساس بسیاری از مسلمانان و ملت‌های تحت ستم دنیا که از مناسبات ظالمانه حاکم بر جهان فعلی دل پردرد و جگر پرخونی داشتند هم دل خنک کردند. اتفاق خوبی بود و مایه افتخار.
۲ـ برخی اما براساس داده‌های رسانه‌های وابسته به نظام سلطه، درستی این اقدام را با توجه به محاسبه هزینه، فایده آن محل تشکیک قرار دادند. با این حساب و کتاب نادرست که وقتی ما با اطلاع قبلی و به صورت رسمی تمامی زوایای حمله از جمله زمان آن‌را اعلام کردیم و می‌دانستیم که به راحتی با توجه به فاصله تهران تا تل‌آویو و وقفه‌ زمانی چند ساعته مسیر مبداء تا مقصد موشک‌ها و پهپادها می‌توان آنها را رصد و رهگیری و منهدم کرد، این اقدام چه ضربه‌ای می‌تواند به اسرائیلی‌ها بزند؟ آن‌هم با توجه به اینکه گفته شده ۹۹ درصد آنها را منهدم کرده‌اند...
۳ـ این انگاره البته کاملاً نادرست است. نخست آنکه چرا ما باید اخبار دشمن را که در صدد کوچک نمایی حمله است بپذیریم؟ اصولاً این عدد ۹۹ درصد از کجا آمده؟ چگونه می‌توان آن‌را پذیرفت؟ دیگر آنکه حتی اگر به فرض ۹۰ درصد پهپادها و موشک‌ها هم رهگیری شده باشند و در کمترین احتمال ده درصد آن به هدف خورده باشد یک موفقیت به حساب می‌آید. جدای محاسبات هزینه فایده نظامی، نکته مهم ضربه شدید روانی و حیثیتی وارد آمده به مراتب بهتر از دستاوردهای نظامی آن است.
نکته و اساس دیگر آن است که ایران از ابتدا اعلام کرده که قصدش حمله به مراکز غیرنظامی و آدمکشی نیست (برخلاف رژیم اسرائیل که هزاران زن و کودک را در غزه کشت).
۴ـ قابل توجه‌ترین نکته در این میان پیامی است که با این حمله مخابره می‌شود؛ هم به دشمن و هم به حامیانش و هم به دیگر بازیگران منطقه‌ای که نباید ایران را دست‌کم بگیرند و گمان کنند می‌توانند با منافع و امنیت ملی آن بازی کنند. در همین کشورهای منطقه حتی تصور مخالفت با آمریکا و اسرائیل و سرپیچی از دستورالعمل‌های آنان خیال راحتی نیست، چه برسد به حمله و تهاجم. تقریباً همه آنها اسرائیل را بالاتر از حد تصور خود قدرتمند و غیرقابل مهار می‌دانند و تسلیم در برابر او را با همین تصور توجیه می‌کنند.
با نگاهی به تاریخ در می‌یابیم که از جنگ اکتبر ۷۳ تا به حال نتوانستند هر اقدامی در برابرش انجام دهند و همین که پس از حدود ۵ دهه، شکست هیمنه این رژیم را به چشم می‌بینند به قدر کافی درس آموز است.
۵ـ عدم پاسخگویی به اقدامات اسرائیل از جمله گستاخانه‌ترین و وحشیانه‌ترین آنان یعنی حمله به کنسولگری ایران در دمشق که حمله به خاک ایران به حساب می‌آید و شهادت جمعی از بهترین سرمایه‌های نظامی ایران نه تنها مایه جریحه‌دار شدن غرور هر ایرانی بود بلکه نقش مهمی در گستاخ‌تر شدن دشمن داشت و حال در می‌یابند که زمان بزن دررویی گذشته است.
۶ ـ اما شاید مهم‌ترین حرف و البته احساس خطر و هشدار در همین چند سطر پایانی باشد. متأسفانه علیرغم موفقیت‌های دفاعی و نظامی کشور، در حوزه اقتصاد تقریباً هیچ هماهنگی و نقشه راهی که در این جنگ گسترده مقوم جبهه رویارویی موفقیت آمیز و کم آسیب باشد وجود ندارد. در حوزه‌های اجتماعی و در نگه‌داشت سرمایه‌اجتماعی که در این نبرد بهترین پشتوانه است نیز ضعف‌های اساسی داریم و گاه کارهایی می‌کنیم که به اعتماد و آرامش مردم لطمه می‌زند و حتی آزارشان می‌دهد.
چرا باید بند ناف کشور و اقتصاد و کسب و کار مردم این همه به بند ناف دلار بسته باشد؟ به چه دلیل باید با یکی دو خبر و اتفاق، بازار بورس چنان رنگ سرخ بگیرد که گویا یک سطل خون، بر نماد تالار پاشیده‌اند؟ چرا باید شاهد نوسان‌های متعدد ارزی و تورمی در جامعه باشیم که دستمان را در پوست گردو بگذارد و بر شدت محافظه کاری ما بیفزاید؟ بخش مهمی از این نوسانات محصول بی‌تدبیری سیاستگذاری‌های نادرست، تأخیر در انجام اصلاحات ساختاری و بی‌دانشی یا کم دانشی در نظام تصمیم‌گیری است. یادمان باشد که اگر مشکلات این حوزه را رفع نکنیم و به مشکلات مردم بی‌توجه بمانیم و همچنان بستر رشد فساد و رانت و تبعیض و نابرابری گسترده باشد و گرانی و تورم و بیکاری و فاصله‌های طبقاتی هر روز فشارش را بر گلوی اکثریت مردم بیشتر و بیشتر کند، قادر به پیروزی در این نبرد نخواهیم بود.
این سوی جبهه اگر مهم‌تر از آن سوی جبهه نباشد، هیچ کمتر از آن نیست.


🔻روزنامه جهان صنعت
📍 دستاوردهای پاسخ به رژیم صیهونیستی
✍️ عبدالرضا فرجی‌راد
باوجود اینکه گمانه‌ها حول این ایده می‌گشت که جمهوری اسلامی ایران پاسخ حمله رژیم ‌صهیونیستی به کنسولگری کشورمان در سوریه را خارج از مرزهای خود بدهد، اما ظاهرا مناسبات و ارتباطات دیپلماتیک به این‌سو سوق پیدا کرد که جواب جمهوری اسلامی ایران از درون خاک کشور و با میزان و شدت بیشتری داده شود.

در واقع شاید این میزان از حجم آتش را نمی‌شد خارج از مرزهای کشور روانه رژیم ‌صهیونیستی کرد و احتمالا تنها موقعیتی که چنین کاری را می‌شد از آنجا انجام داد، لبنان بود اما ظاهرا جمهوری اسلامی ایران خواهان درگیر کردن لبنان در این قضیه نبود.

این اقدام چند نتیجه مهم را با خود به همراه داشت؛ نخست اینکه وزن ژِئوپلیتیکی جمهوری اسلامی ایران افزایش یافت. دومین پیامد نیز این است که غرور رژیم صهیونیستی شکسته شد. به استناد اخبار و گزارش‌های رسانه‌های غربی، در این مدت ترس زیادی ساکنان سرزمین‌های اشغالی را فرا گرفته بود. موضوع سوم نیز این است که رژیم‌ صهیونیستی متوجه شد از این پس اگر بخواهد اقدامی علیه جمهوری اسلامی ایران انجام دهد، باید محاسبه بیشتری نسبت به پیامدهای اقدامات خود انجام دهد.

در همین راستا شاید تل‌آویو پس از این ماجرا دست به ترور نیروهای ایرانی در نقاطی همچون سوریه و لبنان بزند که آن هم پیامدها و ملاحظات خود را برای این رژیم خواهد داشت اما اگر تصمیم بر این بگیرد که به حمله تهران پاسخ دهد یا دست به اقداماتی همچون ضربه زدن به زیرساخت‌های جمهوری اسلامی ایران بزند، قطعا ایران پاسخ خواهد داد.

مساله دیگری که باید به آن توجه کرد، نحوه پاسخ جمهوری اسلامی ایران به رژیم‌صهیونیستی بود. در واقع باوجود حجم گسترده آتش، قصد جمهوری اسلامی ایران از این اقدام، ضربه زدن به اماکن غیرنظامی، ساکنان و زیرساخت‌های صنعتی رژیم‌صهیونیستی نبود، بلکه پاسخ تهران به آن پایگاه‌های رژیم‌صهیونیستی که در حمله به کنسولگری ایران در سوریه نقش داشتند، حاوی این پیام بود که ایران توان پاسخ به اقدامات رژیم‌صهیونیستی را دارد. بنابراین این اقدام جمهوری اسلامی ایران بیشتر جنبه هشداردهی و نشان دادن قدرت خود به رژیم‌صهیونیستی را داشت.

به همین جهت اقدام جمهوری اسلامی ایران تدافعی بوده اما اگر طرف رژیم‌صهیونیستی بخواهد تهاجمی را علیه جمهوری اسلامی ایران ترتیب دهد، برای مثال به زیرساخت‌های جمهوری اسلامی ایران حمله کند، قطعا جمهوری اسلامی ایران پاسخ متقابل و متناسب خواهد داد. البته باید به این نکته توجه کرد آسیب‌پذیری رژیم‌صهیونیستی به‌واسطه عواملی همچون وسعت جغرافیایی بسیار بیشتر است. همچنین این گمان بود که رژیم‌صهیونیستی به‌دنبال استفاده از ابزارهای دیپلماتیک برای مقابله با اقدام جمهوری اسلامی ایران باشد اما دیدیم که در این زمینه هم دستاوردی نداشت. نه جلسه شورای امنیت سازمان ملل و نه جلسه گروه G۷ خروجی مطلوبی برای تل‌آویو نداشت. مساله جالب توجه نیز این است که حتی برخی دولت‌های اتحادیه اروپا و کشورهایی همچون استرالیا نیز اقدام جمهوری اسلامی ایران را محکوم نکردند. این در حالی است که رژیم‌صهیونیستی در حمله به کنسولگری کشورمان حجم زیادی از محکومیت‌های بین‌المللی را متوجه خود ساخت.

موضوع دیگری که باید بدان توجه داشت، برخورد بی‌سابقه ایالات‌متحده با رژیم‌صهیونیستی است. واشنگتن به تل‌آویو اعلام کرد که اگر بخواهد به ایران حمله کند در کنار او نخواهد بود و فقط خود را متعهد به دفاع از امنیت رژیم‌صهیونیستی می‌داند؛ مساله‌ای که در نوع خود بسیار مهم است.

در نهایت نیز باید گفت این اقدام دستاوردی نظامی و تا حدودی دیپلماتیک برای جمهوری اسلامی ایران به همراه داشت. در همین راستا باید سعی کرد در آینده نیز برای دفاع از کشور اقدامات مناسب و متناسب صورت گیرد. البته در این جهت باید توجه داشت که این دست اقدامات باید به‌گونه‌ای طراحی شود که در حین حفظ روابط مسالمت‌آمیز و دوستانه با همسایگان، اقتدار کشور نیز تثبیت شود.


🔻روزنامه اعتماد
📍 تناقض عجیب
✍️ عباس عبدی
به‌طور معمول ابتدا به ساکن هیچ گونه خبری درباره احضاریه‌ها یا حتی رسیدگی‌های قضایی مربوط به خود را خبری نمی‌کنم. یک علت مهم آن عدم علاقه به طرح مسائل شخصی است. واقعیت این است که جامعه ما آن اندازه مشکلات و مسائل دارد که جایی برای طرح مشکلات و شکایات یا پرونده‌های شخصی باقی نمی‌گذارد. در همین دو سال اخیر پرونده‌هایی بوده که هیچ‌گونه اطلاع‌رسانی از طرف من صورت نگرفته است و اکنون هم که به ماجرا نگاه می‌کنم از این رفتارم خشنودم. بنابراین کاش دادستانی محترم تهران در مورد اخیر نیز به جای اعلان عمومی از روال متعارف عمل می‌کردند تا وضعیت ارتباطی و رسانه‌ای را مشوش نمی‌کردند. البته این حدس هم زده می‌شود که هدف اصلی از این اعلام عمومی، نشان دادن اراده‌ای در مواجهه با مجموعه فعالان رسانه‌ای است. در این صورت باید بگویم که بسیار باعث تأسف است که هنوز درک دقیقی از اهمیت رسانه و الزامات آن وجود ندارد. گویی غیر قابل تغییرترین گزاره و رویکرد نزد برخی از صاحبان قدرت در ایران، درک آنان از رسانه و فعالان رسانه‌ای است و به‌طور پیوسته گمان می‌کنند که آنان باید در خدمت جناح حاکم بوده و هیچ استقلالی نداشته باشند. اخیرا مقام رهبری به نکته مهمی اشاره کردند که: «امروز... رسانه‌ها بیش از موشک و پهپاد و هواپیما در عقب راندن دشمن تاثیر می‌گذارند و دل‌ها و ذهن‌ها را تحت تاثیر قرار می‌دهند. جنگ، جنگ رسانه‌ای است. هر کس رسانه قوی‌تر داشته باشد در اهدافی که دارد موفق‌تر خواهد بود.» واقعیت این است که نظام رسانه‌ای رسمی ایران از حیث این شاخص و ویژگی در حداقل‌ها هم نیست، چه رسد که با سایر رسانه‌های جهان بخواهد مقایسه شود. استفاده و کاربرد هر پدیده‌ای مستلزم تأمین منافعی است، که هزینه‌ها یا بهتر است بگوییم الزاماتی هم دارد. برای مثال استفاده از خودرو حمل و نقل را بسیار ساده و مفید می‌کند، ولی نیازمند رعایت قواعد خاص نیز هست که اگر رعایت نشوند، باید عطای آن را به لقایش بخشید. در اینجا قصد ندارم که اقدام اخیر دادستانی را در رابطه با یادداشت خودم نقد کنم، طبعا این کار را به مراحل رسیدگی واگذار می‌کنم، ولی این نحوه برخورد با رسانه‌ها بیش از آنکه نشانگر قدرت باشد، محصول و نتیجه فقدان اعتماد به نفس است. اینکه یک نفر در کانالش قیمت ارز را بنویسد و آن را عامل افزایش قیمت ارز بدانیم، همان اندازه نامتعارف و نامعقول است که تحلیل و تشخیص پزشک یا سخنان دیگران را عامل بیماری بدانیم. زمانی قیمت رسمی دلار ۷ تومان بود، اکنون در بازار آزاد قیمتی دارد که تقریبا همه مطلع هستند. چنین هم نبوده که همواره و به صورت بازگشت‌ناپذیر صعودی باشد. یادم می‌آید پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و نیز توافق برجام قیمت آن به‌شدت افت کرد. در همین روزهای اخیر نیز در قیمت ارز تا ۱۰٪ افزایش و کاهش را شاهد بوده‌ایم. در واقع هنگامی که چشم بر واقعیت بسته شود، گمان می‌کنیم، همه واقعیت یعنی رسانه، و از آن بدتر اینکه گمان می‌کنیم، رسانه یعنی تبعیت از قدرت. خب! نتیجه‌اش همین می‌شود که مهم‌ترین رسانه رسمی کشور از خود اعتبارزدایی کرده است. هنگامی که این رسانه اعتبار خود را زایل می‌کند و مردم را بدبین می‌نماید و حقیقت را فدای مجاز می‌کند، گمان می‌کنند که این کار خدمت به فهم مردم از تنش موجود است. البته بنده واقف هستم تعهدات هر فعال رسانه‌ای به منافع ملی چیزی نیست که بتواند فدای واقعیت شود، ولی عکس آن نیز صحیح است و نمی‌توان تعریفی من‌درآوردی از منافع ملی عرضه کرد و خواست که استقلال فعالان رسانه‌ای و رسانه و نیز واقعیت را یکسره پیش پای آن قربانی کرد. چنین منافعی پایدار نخواهد بود. اگر قرار باشد که سیاهه‌ای از اقدامات علیه امنیت روانی مردم برشمرد، به‌طور قطع این موارد در رسانه‌های رسمی حتی اطلاعیه‌ها و مواضع رسمی بسیار بیشتر دیده می‌شود.

در همین زمینه گفتار مقامات محترم قضایی باید به کلی از ضابطان متفاوت باشد و قالب حقوقی آن چنان قوی باشد که شائبه‌ای در فهم گفتار آنان ایجاد نشود. اصطلاح «امنیت روانی جامعه» نیز مفهومی جدید است که به مفاهیم کشدار قبلی اضافه شده است.
این برخوردها موجب می‌شود که افراد مستقل و زیادی که حاضرند و یا عقیده دارند که درباره فلسطین و اسراییل، حتی همسو با فهم همدلانه سیاست‌های ایران مطلبی بنویسند، سکوت پیشه کنند، علت نیز روشن است. اگر پس از این احضارها چیزی در این زمینه‌ها بنویسند، به‌طور طبیعی بی‌اثر خواهد بود زیرا خواننده به درستی گمان می‌کند که برای خروج از زیر فشار قضایی این را نوشته پس اثرگذار نخواهد بود. الآن دیدم که فعال رسانه‌ای دیگری را هم احضار کردند که اتفاقا در دفاع از مقابله با اسراییل بیش از بقیه می‌نویسد، ولی خوب اگر یک جایی حرف او را قبول ندارند، دلیل نمی‌شود که فوری او را احضار کنند. این موجب می‌شود که او نه تنها از نوشتن پرهیز کند، بلکه اعتبار نوشته‌های مستقل دیگران نیز زیر سوال برود. چون همه خواهند گفت که افراد وقتی می‌توانند چیزی بنویسند که به‌طور کامل در ذیل خط مشی رسمی باشد. این یعنی بی‌اعتباری محض نظام رسانه‌ای، همان که در سخنان مقام رهبری دیدیم. خلاصه اینکه این نوع اقدامات بیش از هر چیزی امنیت روانی جامعه را مخدوش می‌کند. خود دانید.


🔻روزنامه شرق
📍 سؤالاتی درباره حمله به اسرائیل
✍️ کوروش احمدی
حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در سوریه و پاسخ ایران دارای ابعاد مختلفی است. در این زمینه و دیگر موارد مربوط به این موضوع و با رعایت احتیاط، برخی از جوانب آن را می‌توان به شرح زیر برشمرد:

۱- مهم‌ترین سؤال این است که چرا ایران خود را ناچار از حمله به قلمرو اسرائیل دید. سردار سلامی، فرمانده سپاه، گفته است که «تصمیم گرفتیم یک معادله جدید بسازیم و آن این است که من‌بعد رژیم صهیونیستی در هر نقطه‌ای به منافع، دارایی‌ها، شخصیت‌ها و به شهروندان ما حمله کند، ما از مبدأ جمهوری اسلامی ایران او را مورد تهاجم متقابل قرار خواهیم داد». حمله‌ای که شد و این اعلام صریح فرمانده سپاه گویای تحولی مهم در راهبرد مقامات ایرانی است. به این معنی که از این پس ایران خود را مستقیما و بدون واسطه در برابر اسرائیل می‌بیند. به گفته برخی ناظران، در پی حضور مستشاران ایرانی در سوریه در ۲۰۱۱، اسرائیل حدود سه هزار بار دست به تجاوزاتی علیه مواضع ایران و متحدان ایران در منطقه زده و ازجمله از دسامبر گذشته با تغییر تاکتیک و ارتقای سطح تنش اقدام به ترور حدود ۱۸ مقام نظامی ایرانی در سوریه کرده‌ است. اعلام سردار سلامی اکنون‌ می‌تواند به این معنی باشد که آنچه قبلا «صبر راهبردی» خوانده می‌شد، کنار گذاشته شده و به هر تجاوز اسرائیل از مبدأ خاک ایران پاسخ داده خواهد شد. پیش از اظهارات سردار سلامی، اقدام عملی ایران در پرتاب حدود ۳۵۰ پهپاد و موشک تغییر استراتژی را در عمل نشان داده‌ بود؛ اگرچه در یکی، دو روز گذشته طرف مقابل دست به تبلیغاتی درباره نتیجه این حمله زده است؛ اما نفس این حمله به اندازه نتیجه آن حائز اهمیت است. هنوز روشن نیست که آیا هدف ایران تنها اعلام استراتژی جدید و اثبات وجود اراده سیاسی در تهران برای حمله به خاک اسرائیل از خاک ایران بوده یا واردکردن خسارات و تلفات جدی نیز مدنظر بوده است.

۲- حمله ایران می‌تواند نشانه نهایی تحول مهمی در راهبرد محور مقاومت باشد که در دو، سه ماه گذشته وجوهی از آن دیده شده بود. تا پیش از این تنها اعضای محور مقاومت منشأ اقداماتی بودند که در منطقه علیه اسرائیل و آمریکا انجام می‌شد و سابقه نداشته که ایران خود مستقیما دست به اقدامی در این زمینه زده باشد. کنار‌ایستادن گروه‌های محور مقاومت در جریان حمله ایران محسوس بود. قبلا سید حسن نصرالله نیز تصریح کرده بود که پاسخ به تجاوز اسرائیل علیه بخش کنسولی سفارت ایران در دمشق از طرف ایران داده خواهد شد. فعالیت‌‌های حشدالشعبی عراق نیز در دو‌ماه‌و نیم گذشته رو به کاهش داشته و انصارالله یمن نیز عمدتا بر دریای سرخ متمرکز بوده‌ است. حزب‌الله نیز در جریان جنگ غزه عمدتا متوجه عملیات ایذایی بود. در دو هفته گذشته نیز تحولی در سطح تحرکات تازه حزب‌الله دیده نشد. ممکن است دست حزب‌الله با توجه به شرایط اقتصادی وخیم لبنان و موقعیتش به‌عنوان یک حزب سیاسی و عضو پارلمان و عضو ائتلاف حاکم لبنان خیلی باز نباشد.

۳- تهران گفته است که هدفش محدود نگه‌داشتن سطح درگیری و جلوگیری از تبدیل اقدام ایران به یک جنگ گسترده و احتراز از تلفات انسانی بوده است. اقدامات دیپلماتیک ایران در چند روز قبل از حمله و از‌جمله خودداری از تلاش برای توسل به اصل غافلگیری حاکی از این امر است. البته امید است که این امر موجب اشتباه محاسبه درباره ظرفیت نظامی ایران یا اراده سیاسی نشده و موجب تقویت گرایش به تجاوز بیشتر نشود. به هر حال، ایران گویا کوشش داشته تا الگوی حمله به پایگاه آمریکایی عین‌الاسد بعد از ترور سردار سلیمانی را مبنای کار قرار دهد. اکنون سؤال این است که آیا این تاکتیک کار خواهد کرد یا خیر؛ یعنی آیا اسرائیل هم مانند آمریکا در آن قضیه، کار را تمام‌شده تلقی خواهد کرد و دست به واکنشی نخواهد زد یا خیر. البته در اینکه شرایط موجود شباهتی به شرایط منتهی به عین‌الاسد ندارد، تردیدی نیست. ماهیت افراطی و متعصب نتانیاهو و فشار ائتلاف متزلزل او و پایگاه اجتماعی‌اش از یک سو و بن‌بست اسرائیل در غزه و موقعیت بسیار ضعیف نتانیاهو در افکار عمومی داخلی و بین‌المللی و... از سوی دیگر ازجمله وجوه تمایز این دو شرایط است. به‌علاوه تصور اسرائیل ممکن است این باشد که در پی حمله ایران برای اولین بار بهانه‌ای برای واکنش همسنگ یافته است. با این حال، مخالفت جدی آمریکا با گسترش جنگ مهم‌ترین مانعی است که می‌تواند مانع واکنش اسرائیل شود.

و نهایتا سؤال آخر این است که آیا حمله ایران تبعات دیپلماتیک و تحریمی نیز در کوتاه‌مدت یا بلندمدت خواهد داشت یا خیر و آیا ممکن است اسرائیل خودداری از واکنش را به چنین تبعاتی مشروط کند؟


🔻روزنامه کسب‌وکار
📍 پایه‌های مالیاتی گسترش یابد
✍️ عبدالمجید شیخی
با توجه به گستردگی فرار مالیاتی در ایران، اگر دامنه اصلاح پوشش مالیاتی افزایش پیدا کند، قطعاً منابع خوبی در اختیار بودجه کشور قرار می‌گیرد. قاطعیت دولت در اخذ مالیات می‌تواند منجر به پایان ‌یافتن یا سرکوب هرچه بیشتر فعالیت‌های غیرمولد در کشور شود.
اگر از حجم عظیم اقتصاد مالیات گرفته شود قطعا دولت از این روش درآمد بالایی کسب می کند بخصوص در عایدی سرمایه ها اگر از فعالیت های سوداگری مالیات گرفته شود آن زمان نیازی به درآمدهای نفتی نخواهیم داشت. به عبارت دیگر بدین معنا که فروش نفت یک درصد از دریای درآمدی است که از فرار مالیاتی برای کشور ایجاد خواهد شد.
چنانچه از‌ فرا‌ر مالیاتی جلوگیری شود، دیگر نیاز به فروش ثروت‌های زیرزمینی برای جبران کسری بودجه نخواهیم داشت. اصلاح پایه‌های مالیاتی یک امر ضروری است. همچنین ضرورت دارد تا پایه‌های مالیاتی کشور گسترش پیدا کند. حذف معافیت‌های مالیاتی و اصلاح ضرایب مالیاتی نیز از دیگر مسائل مهم است. ضرایب مالیاتی پلکانی به ضرر تولید کشور است که امروز نسبت به اصلاح آن بی‌توجهی می‌شود. ضرایب مالیاتی و نظام مالیاتی به ضرر بخش مولد کشور و به نفع بخش غیرمولد است.
ضرایب مالیاتی مربوط و مختص تولید باید ثابت باشد و از همه فعالیت‌های تولیدی تا زمان رسیدن به سودآوری مالیات زیادی گرفته نشود. بلکه هر چقدر حجم فعالیت بنگاه تولیدی مورد نظر افزایش یافت، نسبت به این موضوع مالیات بیشتری نیز اخذ شود. آنچه در این موضوع مهم است، اینکه دولت و مجلس نباید تولید کشور را جریمه کنند. چراکه چنین رفتارهایی به شدت در تعارض با رشد و جهش تولید است و به زیان بخش مولد اقتصاد کشور منتهی می‌شود.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0