🔻روزنامه تعادل
📍 دورنمای اقتصاد در ۱۴۰۳
✍️ حمیدرضا صالحی
وضعیت درآمدی ایران در بودجه ۱۴۰۳ از بخش مالیات با رشد حدودا ۵۰درصدی مواجه شده است. در سال‌های قبل ۷۰۰همت درآمدهای مالیاتی پیش‌بینی شده بود که این عدد در سال آینده به ۱۱۲۲ همت می‌رسد. ممکن است برخی افراد عنوان کنند با توجه به اینکه ایران با تورم ۴۰درصدی مواجه است، به اندازه تورم باید درآمدهای مالیاتی هم افزایش یابد. اما در نهایت اگر ایران به دنبال یک اقصاد مولد است که وابستگی آن به درآمدهای نفتی هم کم باشد باید به سمت و سویی برود که مالیات به عاملی برای ایجاد رکود و به عاملی برای بازدارندگی مولدهای اقتصادی کشور بدل نشود. اما امروز می‌بینیم که دولت فشار اصلی مالیات را بر دوش تولید و کسب و کار کشور از یک طرف و اقشار حداقل‌بگیر انداخته است. حتی در بحث صادرات که کشور با افت صادراتی مواجه است، دولت دوباره در این بخش با افزایش مالیات فشار را بر صادرکنندگان بالا برده است. وقتی استراتژی توسعه کشور مبتنی بر رشد صادرات است، نباید به گونه‌ای برنامه‌ریزی شود که اقبال فعالان اقتصادی به صادرات کاهش یابد.
مساله مهم بازار در کشور ما حضور و مداخله دولت است، این موضوع باید به مرور حل می‌شد و ما شاهد این بودیم که دولت از اقتصاد بیرون می‌رود. در دهه‌های گذشته این اتفاق در کشورمان افتاده و امروزه شاهد برکات آن هستیم. نمونه این وضعیت هم صنعت مخابرات است، بعد از این دولت فقط رگولاتوری در مخابرات را پیش گرفت، قیمت سیم‌کارت موبایل که در آن زمان یک میلیون تومان بود و مردم باید برای خرید آن صف می‌بستند به ۵ هزار تومان رسید. هر چقدر دولت از اقتصاد بیشتر بیرون برود، سودش هم شامل مردم و هم دولت شده و حتی درآمد دولت بیشتر می‌شود، چرا که دولت در همه بنگاه‌های اقتصادی ۳۰ درصد شریک است و هر چقدر کسب و کارها رونق یابد میزان سود دولت بیشتر می‌شود. همه جای دنیا دولت‌ها از محل درآمدهای مالیاتی درآمد خود را افزایش می‌دهند نه با سیاست‌های انقباضی، بسته و چپ سوسیالیستی که هنوز در برخی مسوولان ما وجود دارد و باعث می‌شود که اقتصاد قفل شود. اقتصاد تعطیل شده و آن کارآمدی لازم را در کشور ما ندارد. در ایران فقط یک نمای فانتزی از اقتصاد را می‌خواهیم و اصول اقتصاد را رعایت نمی‌کنیم. مهم‌ترین اصل اقتصاد بحث عرضه و تقاضا است و متاسفانه هم در عرضه و هم در تقاضا دولت ورود می‌کند. شاهد این هستیم که تمام اصول علم اقتصاد زیر پا گذاشته می‌شود و دولت مثل گذشته می‌خواهد در همه جای اقتصاد حضور داشته باشد، این پیام منفی به بخش خصوصی و به این معناست که باید از اقتصاد بیرون برود.


🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 چشم‌اندازی مه‌آلود
✍️ دکتر صالح صحابه‌تبریزی
اقتصاد ایران در سال۱۴۰۳ با چالش‌های فراوانی روبه‌رو خواهد بود. به واسطه‌ این چالش‌ها، به نظر می‌رسد که نرخ رشد تولید ناخالص داخلی حقیقی نمی‌تواند از مرز ۴درصد عبور کند؛ نرخ تورم قیمت کالاهای مصرفی نیز احتمالا بیشتر از ۳۰درصد خواهد بود و نرخ بیکاری هم در حدود ۱۰درصد باقی خواهد ماند.[۱]

یکی از این چالش‌ها، احتمال انتخاب دوباره‌ ترامپ به ریاست‌جمهوری در ایالات‌متحده است. نتایج نظرسنجی‌های کنونی حکایت از آن دارند که ترامپ نه‌تنها رقیبی بسیار جدی برای بایدن است، بلکه ممکن است در برخی از ایالت‌های کلیدی از وی پیشی بگیرد و دوباره به ریاست جمهوری انتخاب شود. هرچند زمان زیادی تا انتخابات مانده است، آخرین تخمین‌های The Wall Street Journal حاکی از آنند که از میان ۵۳۸ رای «مجمع برگزینندگان»، ترامپ می‌تواند ۲۳۵رای و بایدن می‌تواند ۲۲۶رای را به خود اختصاص دهند. در این میان، هنوز نااطمینانی‌های فراوانی درباره ۷۷رای وجود دارد. البته در طول چند هفته گذشته، تخمین‌های The Economist و YouGov نشانگر بهبود نسبی وضعیت آرای بایدن در مقایسه با ترامپ است.[۲]

در هر صورت، افزایش احتمال انتخاب ترامپ می‌تواند موجب تشدید نااطمینانی‌ها در اقتصاد ایران شود. افزایش در نااطمینانی‌ها نیز می‌تواند برای نمونه، موجب کاهش در سرمایه‌گذاری شود و بر تولید و اشتغال تاثیری منفی بگذارد. همچنین این قبیل نااطمینانی‌ها می‌توانند زمینه‌ساز افزایش نرخ اسمی ارز شوند و بر فشار تورمی بیفزایند. فراموش نکنیم که انتخابات امسال در آمریکا قرار است روز ۱۵آبان‌ برگزار شود و رئیس‌جمهور منتخب نیز از نخستین روز بهمن‌ماه کار خود را آغاز خواهد کرد؛ به همین دلیل این انتخابات می‌تواند سایه‌ای سنگین بر اقتصاد ایران بیندازد.
تشدید تحریم‌ها
برای فعالان اقتصادی در ایران، نام ترامپ یادآور بازگشت دوباره تحریم‌ها پس از اجرایی شدن توافق برجام است. ‌چنان‌که به خاطر دارید، بازگشت تحریم‌ها موجب توقف رشد اقتصادی در ایران شد و زمینه‌ساز رکودی طولانی؛ تا آنجا که چهار سال طول کشید تا تولید سرانه‌ حقیقی بتواند به میزان خود در سال۱۳۹۶ بازگردد.[۳] البته تاثیر منفی تحریم‌ها بر تولید در ایران فراتر از ماجرایی ا‌ست که در دوره‌ ریاست‌جمهوری ترامپ بر اقتصاد ایران رفت. برخی تخمین‌ها حاکی از آنند که پس از اتمام جنگ تحمیلی، تحریم‌های اقتصادی به‌طور میانگین سالانه ۲درصد از رشد بالقوه اقتصادی در ایران کاسته‌اند.[۴]

برای درک بهتر تاثیر بلندمدت تحریم‌ها بر رشد اقتصادی می‌توانیم روند اخیر تولید سرانه حقیقی در ایران (بر مبنای سنجه‌ برابری قدرت خرید) را با روند اخیر تولید در کشورهایی نظیر ترکیه، عربستان و مصر مقایسه‌ کنیم. فرض کنید که در سال۱۳۸۹، میزان شاخص تولید سرانه‌ حقیقی در این چهار کشور برابر با ۱۰۰واحد باشد. پس از گذشت ۱۲سال، در پایان سال۱۴۰۱، تولید سرانه‌ حقیقی در ایران تنها توانست تا حدود ۱۰۲واحد افزایش پیدا کند. ‌چنان‌که نمودار شماره یک نشان می‌دهد، در طول مدتی مشابه، تولید سرانه حقیقی در ترکیه توانست از مرز ۱۶۷واحد نیز بگذرد. همچنین این شاخص در عربستان از مرز ۱۲۱واحد و در مصر از مرز ۱۲۳واحد فراتر رفت.[۵]

به نظر می‌رسد که بخش قابل توجهی از شکاف در تولید سرانه میان ایران و این سه کشور به واسطه تاثیر منفی تحریم‌ها بر رشد تولید در ایران است. افزایش احتمال تشدید تحریم‌ها نه تنها وضعیت تولید در سال‌های آتی را نابسامان می‌کند، بلکه می‌تواند تاثیرات نامطلوبی بر تولید در طول سال جاری داشته باشد. در نهایت نیز، کندشدن رشد یا بازگشت رکود می‌تواند موجب عمیق‌تر شدن شکاف میان اقتصاد ایران و دیگر اقتصادهای مهم در منطقه‌ شود.

ترامپ؛ بازگشت تحریم‌ها و صادرات نفتی ایران
بیایید دوباره به سال۱۳۸۹ بازگردیم. در طول آن سال، ‌چنان‌که نمودار شماره ۲ نشان می‌دهد، اقتصاد ایران توانست بین ۲ تا ۲.۵میلیون بشکه نفت‌خام در روز صادر کند و درآمد اسمی حاصل از صادرات نفتی نیز از مرز ۷۰میلیارد دلار گذشت. با اندکی فراز و فرود، این روند در سال‌های ۱۳۹۰ و ۱۳۹۱ نیز ادامه پیدا کرد. به واسطه افزایش قیمت جهانی نفت‌خام، درآمد اسمی حاصل از صادرات نفتی در طول این دو سال از مرز ۱۰۰میلیارد دلار نیز عبور کرد. پس از آن، اما در پی افزایش فشار تحریم‌های بین‌المللی، میزان صادرات نفتی ایران از سال ۱۳۹۲ تا سال ۱۳۹۴ کاهشی چشمگیر یافت؛ تا آنجا که در سال۱۳۹۴ ایران توانست تنها در حدود یک‌میلیون بشکه نفت در روز صادر کند. درآمد اسمی حاصل از صادرات نفتی در آن سال نیز به کمتر از ۳۰میلیارد دلار کاهش پیدا کرد.پس از اجرایی شدن توافق برجام، اما میزان صادرات نفت‌خام ایران افزایشی چشمگیر یافت؛ تا آنجا که در سال۱۳۹۶، ایران دوباره توانست روزانه بیش از ۲میلیون بشکه نفت صادر کند. در طول سال‌های ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۷، درآمدهای سالانه حاصل از صادرات نفت نیز از مرز ۴۰میلیارد دلار به مرز ۶۰میلیارد دلار رسید. این توافق حتی تاثیر مثبتی بر صادرات غیر نفتی گذاشت.[۶]

به واسطه توافق برجام، در زمان آغاز ریاست‌جمهوری ترامپ (اول بهمن ۱۳۹۵)، اقتصاد ایران تا مرز ۲میلیون بشکه در روز نفت‌خام صادر می‌کرد. ‌چنان‌که نمودار شماره۳ نشان می‌دهد، در آستانه خروج ایالات متحده از این توافق (۱۸اردیبهشت۱۳۹۷)، صادرات نفت‌خام ایران از مرز ۲میلیون بشکه در روز نیز گذشته بود، ولیکن با افزایش فشار تحریم‌ها، صادرات نفتی ایران از آبان‌ماه ۱۳۹۷ به کمتر از یک‌میلیون بشکه در روز رسید؛ روندی که کم‌وبیش تا پایان دوره ترامپ (اول بهمن۱۳۹۹) ادامه یافت. با روی کار آمدن دولت بایدن صادرات نفت‌خام ایران در طول سال‌های ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ دوباره افزایش پیدا کرد، اما نتوانست از مرز یک‌میلیون بشکه در روز عبور کند. چنان‌که نمودار شماره ۲ نشان می‌دهد، درآمد اسمی حاصل از صادرات نفت نیز تنها توانست از مرز ۴۰میلیارد دلار عبور کند.[۷]

هرچند در زمان نگارش این یادداشت، داده‌های رسمی میزان صادرات نفت‌خام ایران در سال۱۴۰۲ اعلام نشده است، اما به نظر می‌رسد که میانگین صادرات نفت‌خام در سال گذشته در حدود یک تا ۱.۵میلیون بشکه در روز بوده است. به علاوه، درآمدهای حاصل از این صادرات نیز به احتمالی در حدود ۳۵میلیارد دلار بوده است.[۸]

سالی که پیش روی ماست
پس از مرور آنچه از سال ۱۳۸۹ تا ۱۴۰۱ گذشت و ارائه‌ تخمینی درباره‌ صادرات نفت‌خام در سال۱۴۰۲، بد نیست اندکی درباره‌ فضای احتمالی اقتصاد ایران در نیمه‌ دوم سال۱۴۰۳ تامل کنیم. با فرض تداوم روند کنونی، احتمال آن می‌رود که با داغ شدن فضای مبارزات انتخاباتی در ایالات‌متحده در طول نیمه نخست پاییز، هراس از تشدید تحریم‌ها بیشتر شود و نااطمینانی‌ها در اقتصاد ایران افزایش یابد. بی‌گمان ترامپ از هر فرصتی استفاده خواهد کرد تا درباره مشکلاتی که در طول ریاست جمهوری‌اش برای اقتصاد ایران به وجود آورد، صحبت کند و دولت بایدن را برای کاستن از فشارها بر اقتصاد ایران سرزنش کند. طبیعی ا‌ست که بایدن نیز پس از دفاع از عملکرد دولت خود، مجبور شود موضعی تندتر از پیش اتخاذ کند و بر استمرار فشارها بر اقتصاد ایران تاکید کند.

متاسفانه، موضع‌گیری‌هایی از این دست موجب تشدید نااطمینانی‌ها در اقتصاد ایران خواهد شد. البته نباید فراموش کرد که بر اساس روند کنونی، به نظر می‌رسد که موضوع ایران و اقتصاد آن اهمیت چندانی در رقابت‌های انتخاباتی پاییز نخواهد داشت. نظرسنجی‌های اخیر حاکی از آنند که در مقایسه با موضوعاتی همچون نگرانی‌ها درباره اقتصاد ملی (نظیر نااطمینانی‌ها درباره نرخ تورم قیمت‌ها در آمریکا)، سیاست‌های مهاجرتی (به‌ویژه در میان رای‌دهندگان از حزب جمهوری‌خواه) و خدمات درمانی (به‌ویژه در میان رای‌دهندگان از حزب دموکرات) موضوعات مربوط به سیاست خارجی از اهمیت کمتری در میان رای‌دهندگان برخوردارند.[۹]

حتی در میان موضوعات سیاست خارجی هم، به نظر می‌رسد که مواردی نظیر اشغال غزه یا درگیری نظامی میان روسیه و اوکراین اهمیت بیشتری نزد رای‌دهندگان داشته باشند.

با این همه، تجربه‌ تلخ اقتصاد ایران از دوران ریاست جمهوری ترامپ (به‌ویژه در طول سال‌های ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹) این نگرانی را به وجود می‌آورد که با بازگشت وی به کاخ سفید، تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران تشدید شود و صادرات نفتی دوباره کاهشی چشمگیر یابد. افزایش نااطمینانی‌ها می‌تواند بر متغیرهایی نظیر سرمایه‌گذاری تاثیری منفی بگذارد و حتی خروج سرمایه‌ از کشور را تشدید کند. به واسطه‌ این نااطمینانی‌ها، فعالان اقتصادی بخش خصوصی ممکن است عطای سرمایه‌گذاری را به لقای آن ببخشند. دولت نیز که با نااطمینانی‌های مشابهی روبه‌رو است، ممکن است توان جبران کاهش در سرمایه‌گذاری خصوصی را نداشته باشد. فراموش نکنیم که به‌طور تاریخی، میانه سهم هزینه‌های مرتبط با سرمایه‌گذاری در تولید ناخالص داخلی در ایران چیزی حدود ۲۵درصد بوده است. به همین دلیل، اندک تغییری در این متغیرها می‌تواند تاثیرات چشمگیری بر تولید و اشتغال بگذارد.[۱۰]

همچنین، این قبیل نااطمینانی‌ها می‌توانند زمینه‌ساز تضعیف اسمی ریال شوند. تجربه اقتصاد ایران پس از انقلاب نشان داده است که در کنار عواملی نظیر نرخ رشد نقدینگی و افزایش کسری بودجه‌ دولت، تغییرات یکباره در نرخ اسمی ارز موجب تغییر انتظارات تورمی و افزایش نرخ تورم می‌شود.[۱۲] این همه ممکن است آثار مخربی بر اقتصاد ایران در طول نیمه‌ دوم امسال داشته باشد و زمینه‌ساز کندشدن رشد اقتصادی در طول امسال و سال‌های پس از آن شود.


🔻روزنامه کیهان
📍 چند نکته پیرامون «جهش تولید با مشارکت مردم»
✍️ مسعود اکبری
رهبر معظم انقلاب در پیامی به ‌مناسبت آغاز سال ۱۴۰۳، سال جدید را
سال «جهش تولید با مشارکت مردم» نام‌گذاری کردند.
حضرت آقا در نام‌گذاری سال‌های اخیر بر دو موضوع اقتصاد و تولید
تاکید ویژه داشته‌اند. بر همین اساس از سال ۱۳۹۶ تا سال ۱۴۰۳، نامگذاری سال‌ها با موضوع تولید همراه بوده است.
از سوی دیگر، با مروری بر شعارهایی که رهبر معظم انقلاب در سال‌های اخیر انتخاب کرده‌اند، می‌بینیم که موضوع «مشارکت مردم» بسیار پررنگ بوده است. مواردی از جمله همدلی و همزبانی، عزم ملی، دولت و ملت، تولید ملی، اتحاد ملی، همبستگی ملی، اقتدار ملی و...کلیدواژه‌هایی است که بر این موضوع تاکید داشته‌اند.
نکته مهم اینجاست که توجه ویژه به موضوع «مشارکت مردم در اقتصاد» و به طور خاص مشارکت مردم در جهش تولید، از سال‌ها پیش مورد تاکید
رهبر معظم انقلاب بوده است.
به عنوان نمونه، در ۲۹ بهمن ۱۳۹۲ با ابلاغ سیاست‌های کلی «اقتصاد مقاومتی» از سوی رهبر معظم انقلاب، بر موضوع «مشارکت مردم» تاکید ویژه‌ای صورت گرفت. ایشان در بخشی از سیاست‌های کلی «اقتصاد مقاومتی» تاکید فرمودند:
«لازم است قوای کشور بی‌درنگ و با زمان‌بندی مشخص و با تهیه قوانین و مقررات لازم و تدوین نقشه راه برای عرصه‌های مختلف، زمینه و فرصت مناسب برای نقش‌آفرینی مردم و همه فعالان اقتصادی را در این جهاد مقدس فراهم آورند تا به فضل الهی حماسه اقتصادی ملت بزرگ ایران نیز همچون حماسه سیاسی در برابر چشم جهانیان رخ نماید.»
رهبر معظم انقلاب همچنین در بخشی از بیانیه گام دوم انقلاب که در ۲۲ بهمن ۱۳۹۷ منتشر شد،خطاب به جوانان تاکید فرمودند:«ایران با دارا بودن یک درصد جمعیّت جهان، دارای ۷ درصد ذخایر معدنی جهان است: منابع عظیم زیرزمینی، موقعیت استثنائی جغرافیایی میان شرق و غرب و شمال و جنوب، بازار بزرگ ملّی، بازار بزرگ منطقه‌ای با داشتن ۱۵ همسایه با ۶۰۰ میلیون جمعیّت، سواحل دریایی طولانی، حاصلخیزی زمین با محصولات متنوّع کشاورزی و باغی، اقتصاد بزرگ و متنوّع، بخش‌هایی از ظرفیّت‌های کشور است؛ بسیاری از ظرفیّت‌ها دست‌نخورده مانده است. گفته شده‌ است که ایران از نظر ظرفیّت‌های استفاده‌نشده‌ طبیعی و انسانی در رتبه‌ اوّل جهان است. بی‌شک شما جوانان مؤمن و پُرتلاش خواهید توانست این عیب بزرگ را برطرف کنید. دهه‌ دوّم چشم‌انداز، باید زمان تمرکز بر بهره‌برداری از دستاوردهای گذشته و نیز ظرفیّت‌های استفاده‌نشده باشد و پیشرفت کشور از جمله در بخش تولید و اقتصاد ملّی ارتقاء یابد.»
در بخش دیگری از بیانیه گام دوم انقلاب آمده است:«راه‌حلّ مشکلات، سیاست‌های اقتصاد مقاومتی است که باید برنامه‌های اجرائی برای همه‌ بخش‌های آن تهیّه و با قدرت و نشاط کاری و احساس مسئولیّت، در دولت‌ها پیگیری و اقدام شود. درون‌زایی اقتصاد کشور، مولّد شدن و دانش‌بنیان شدن آن، مردمی‌کردن اقتصاد و تصدّی‌گری نکردن دولت، برون‌گرایی با استفاده از ظرفیّت‌هایی که قبلاً به آن اشاره شد، بخش‌های مهمّ این راه‌حل‌ها است. بی‌گمان یک مجموعه‌ جوان و دانا و مؤمن و مسلّط بر دانسته‌های اقتصادی در درون دولت خواهند توانست به این مقاصد برسند. دوران پیشِ‌رو باید میدان فعّالیّت چنین مجموعه‌ای باشد.»
با مداقه در فرمایشات رهبر معظم انقلاب، به این مسئله پی می‌بریم که تاکید جدی ایشان بر این راهبرد است که کلید حل مشکلات کشور در گرو مشارکت مردم است. به عنوان نمونه حضرت آقا در ۱ فروردین ۱۴۰۲ در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی فرمودند:«هر جا مردم وارد شده‌اند ما پیشرفت کرده‌ایم. در دفاع مقدّس مردم وارد شدند، ما پیروز شدیم؛ در مسائل سیاسی کشور مردم هر جا وارد شدند ما پیروز شدیم؛ در مسائل اقتصادی هم همین جور است؛ [اگر] مردم وارد بشوند، آحاد مردم وارد بشوند، ما پیروز خواهیم شد، موفّق خواهیم شد.»
و اما در کنار موضوع «مشارکت مردم»، کلیدواژه «امید» نیز به دفعات از سوی رهبر معظم انقلاب بیان شده است. بر همین اساس تاکید بر امید و مشارکت مردم به عنوان موتور پیشران حرکت عمومی در همین چارچوب فهم می‌شود.
در همین رابطه، رهبر معظم انقلاب در ۱ فروردین ۱۴۰۳ در سخنرانی نوروزی در جمع اقشار مختلف مردم فرمودند:«من به جوان‌های عزیز توصیه می‌کنم، من می‌گویم جوان‌ها جلوتر از نقشه دشمن حرکت کنند. دشمن می‌خواهد مأیوس کند شما را. شما بیش از آنچه که او تلاش می‌کند برای ناامید کردن؛ تلاش کنید برای ایجاد امید، برای شکوفایی امید در دل‌های جوان‌ها.»
یکی از کارویژه‌های اصلی دشمن، ایجاد «اختلال محاسباتی در افکار عمومی مردم ایران» و همچنین ایجاد «اختلال در نظام محاسباتی مسئولین» است. اگر دستگاه عملیات روانی دشمن را به یک «موتور» تشبیه کنیم، سوخت این موتور «یأس‌آفرینی، ناامیدسازی و القای بن‌بست» است.
در «جنگ رسانه‌ای» که بخشی از «جنگ ترکیبی» علیه ملت ایران است، حساب دشمن مشخص است. اما یکی از واقعیت‌های بدیهی و انکارناشدنی در این جنگ، نقش عوامل داخلی و به عبارتی دنباله‌های دشمن در داخل است.
رهبر معظم انقلاب- ۲۸ آبان ۱۴۰۱– در دیدار مردم اصفهان فرمودند: «پیشرفت احتیاج دارد به امید. دشمن روی امید ملت ایران متمرکز است. این امکانات گسترده‌ای که دشمن به کار گرفته، این رسانه‌ها، این ماهواره‌ها، این فضای مجازیِ عجیب و غریب، این تلویزیون‌های مزدورِ مأجور، همه‌ اینها برای این است که این امید را در مردم بکُشند.»
ایشان در ادامه فرمودند:«اینها حتی به مسئولین هم طمع دارند که امید را
از آنها بگیرند. خب، حالا یک امتدادی هم متأسفانه در داخل دارند؛ من ناچارم این را بگویم. آدم دلش نمی‌خواهد چنین واقعیتی وجود داشته باشد، اما هست؛ اینها در داخل امتداد دارند. امتداد آنها هم همین القای یأس، القای ناامیدی که «فایده‌ای ندارد»، «به جایی نمی‌رسیم»،‌ «چه ‌کار می‌خواهیم بکنیم» است؛ از این حرف‌ها می‌شنوید. در داخل هم فلان روزنامه، فلان فعالِ فضای مجازی، متأسفانه از این چیزها دارند؛ اینها هم امتداد آنها هستند.»
به نظر شما اینکه برخی اخبار به صورت مشترک توسط بی‌بی‌سی فارسی و اینترنشنال و صدای آمریکا و رادیو فردا و برخی رسانه‌های مدعی اصلاحات در داخل ایران سانسور می‌شود، اتفاقی و سهوی است!؟ همچنین به نظر شما آیا همصدایی رسانه‌های زنجیره‌ای در داخل با رسانه‌های بیگانه در ضریب دادن به اخبار سیاه و مأیوس‌کننده و القای بن‌بست در پیشبرد امور کشور، اتفاقی و تصادفی است!؟
واقعیت این است که همصدایی و خطوط مشترک و به عبارتی فصل مشترک برخی در داخل- در پوشش روزنامه، سایت خبری، استاد دانشگاه، فعال سیاسی و...- با دشمن در جنگ ترکیبی و از جمله در یأس آفرینی، آن ‌قدر متعدد و پرشمار است که به هیچ عنوان نمی‌توان این همصدایی را اتفاقی و تصادفی نامید.
نکته قابل توجه اینجاست که برخی رسانه‌های داخلی بدسابقه که بارها در نقش همکار داخلی رسانه‌های معاند در کارزارهای رسانه‌ای علیه امید مردم ایران حضور فعال داشته‌اند، از یک‌سو یارانه و بودجه از دولت دریافت کرده و از سوی دیگر از برخی نهادها نیز در قالب خبر و آگهی، هزینه دریافت می‌کنند. بر همین اساس و با توجه به کارنامه سیاه این قبیل رسانه‌ها، خلاف انصاف و مروت و قانون است که پول بیت‌المال صرف حمایت از آنان شود.
به جرأت می‌توان گفت که یکی از پیش نیازهای «مشارکت مردم در اقتصاد»، برخورد قاطع با «قاتلان امید» است. این طیف که همصدا با دشمن مشغول یأس‌آفرینی و پاشیدن بذر ناامیدی است، همان جریانی است که فسادهایی از جمله واگذاری مسئله‌دار «کارخانه رشت الکتریک» و «هفت تپه» و «صندوق ذخیره فرهنگیان» و «کرسنت» و «توتال» و «استات اویل» و «حقوق‌های نجومی» و «حیف و میل کردن ۶۰ میلیارد دلار ارز دولتی و ۶۰ تن طلا» را در کارنامه خود ثبت کرده است.
«قاتل امید» همان طیفی است که در دهه ۹۰ به مدت ۸ سال دولت را تمام و کمال در اختیار داشت و با معطل کردن ظرفیت‌های کشور و آویزان شدن از غرب، بدترین دوره رکود اقتصادی و تورم ۶۰ درصدی را به‌جای گذاشت.
«قاتلان امید» همان جریانی است که در فتنه ۸۸ از آمریکا خواست «تحریم‌های فلج‌کننده» را علیه مردم ایران اعمال کند. مصادیق خیانت‌های نابخشودنی این طیف آن‌قدر طولانی و گسترده است که در حوصله این نوشتار نمی‌گنجد.
همان‌طور که پیش از این نیز ذکر شد، یکی از پیش نیازهای «مشارکت مردم در اقتصاد»، برخورد قاطع با «قاتلان امید» است.
ایرانِ اسلامی با وجود خباثت‌های دشمن و دنباله‌های داخلی آن و همچنین با وجود قصور و تقصیرها در داخل، به موفقیت‌های چشمگیر و افتخارآمیزی دست یافته است. استقلال کامل سیاسی، ایجاد امنیت با پیشرفت‌های عظیم در حوزه دفاعی و نظامی، شتاب پیشرفت علمی در شرایط تحریم، توسعه چشمگیر زیرساخت‌ها، تاب‌آوری اقتصاد در مقابل تحریم‌های بی‌سابقه، اعتماد میان مردم و حاکمیت، احیای روح عزت ملی در مردم، پیشرفت و حرکت رو به جلو در عدالت آموزشی، پیشرفت در ایجاد ساختارهای حمل‌ونقل، پیشرفت‌های کشور در تربیت نیروی انسانی، پیشرفت در کشاندن فعّالیّت‌های عمرانی به نقاط دوردست و محروم کشور، پیشرفت در سیاست بین‌المللی، و... اینها تنها بخش کوچکی از مصادیق تحولات در ۴۵ سال اخیر است.
این واقعیّت‌ها از آینده‌ روشنی خبر می‌دهد. ان‌شاءالله با همت مسئولین و مشارکت مردم، شاهد تحولات مثبت و مستمر در حوزه اقتصاد نیز خواهیم بود. خداوند متعال در آیه ۱۳۹ سوره مبارکه آل عمران می‌فرماید: «و َلَا تَهِنُوا
و َلَا تَحْزَنُوا و َأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ» (و سست نشوید و غمگین نگردید و شما برترید اگر ایمان داشته باشید). آینده متعلق به ماست؛ آینده‌ای با افق‌های روشن.


🔻روزنامه همشهری
📍 جایگاه مردم در پازل اقتصاد
✍️ مجتبی یوسفی
هر زمان در انجام کارها، مردم را مورد مشورت و مشارکت قرار داده‌ایم، نتایج خوب و قابل‌قبولی به‌دست آمده است. در حال حاضر تصور می‌شود اقتصاد کشور به‌دست دولت و بخش خصوصی اداره می‌شود، اما اگر به جمعیت حدود ۸۵میلیون نفری ایران نگاه کنیم، متوجه خواهیم شد بیش از ۸۰درصد کسب‌وکارها در اختیار مردم است ولی متأسفانه گاهی دولت‌ها با تمامیت‌خواهی برای بخش خصوصی واقعی محدودیت ایجاد می‌کنند و تبدیل به رقیبی برای آنان می‌شوند.
این در حالی است که رهبر معظم انقلاب حدود ۳۰سال است برای سال جدید نامگذاری می‌کنند و بیش از یک‌دهه است که نامگذاری سال‌ها را با محوریت اقتصاد انجام می‌دهند. امروز می‌توان نتیجه ژرف‌نگری رهبر حکیم انقلاب را به‌خوبی مشاهده کرد؛ یعنی اگر همان ۱۰سال پیش، به رهنمودهای ایشان درباره ریشه‌های اقتصاد کشور و نقش مردم در آن توجه می‌شد، قطعا امروز اقتصاد کشور در وضعیت بهتری قرار می‌گرفت.
متأسفانه در دهه گذشته و به‌دلیل بی‌توجهی دولت‌های قبل به نقش مردم در اقتصاد، رشد تورم در کشور افزایش چشمگیری داشته است، بنابراین رهبر معظم انقلاب دقیقا همان چیزی را که مورد غفلت مجلس‌ها و دولت‌ها قرار گرفته بود، به‌عنوان شعار امسال انتخاب کردند؛ یعنی جهش تولید با مشارکت مردم؛ چراکه وقتی مردم و بخش خصوصی واقعی در اقتصاد مشارکت داده می‌شوند، چند مزیت به همراه خواهد داشت. کاهش هزینه‌ها در انجام پروژ‌ه‌های اقتصادی، افزایش در ارزش‌افزوده و افزایش سرعت و کیفیت در امور اقتصادی ازجمله مهم‌ترین آثار شرکت مردم در اقتصاد خواهد بود. متأسفانه برخی از بخش‌های دولتی آنطور که باید منفعت مردم در اقتصاد را درنظر نمی‌گیرند و به همین دلیل به اندازه مردم جامعه نسبت به پروژه‌های اقتصادی و منافع آن دلسوز نیستند.
در مجلس یازدهم تا حد خوبی تلاش شد زیرساخت‌های حضور مردم در اقتصاد فراهم شود. تسهیل در مجوزهای کسب‌وکار، حمایت از شرکت‌های دانش‌بنیان، پرداخت تسهیلات کم‌بهره ‌برای مشاغل اقتصادی و شفافیت در تراکنش‌ها ازجمله این اقدامات بوده است.
علاوه‌بر این، یکی از موضوعات بسیار مهمی که درآمد کشور را از فروش حامل‌های انرژی بی‌نیاز می‌کند یا به حداقل می‌رساند، مالیات است. اما نباید به این شکل باشد که از مردم، تولیدکننده‌ها یا کارگران مالیات اخذ شود، بلکه این مالیات باید از سوداگران حوزه‌های اقتصادی گرفته شود. مجلس یازدهم نیز تلاش کرد تا مردم عادی و کسانی را که به مردمی‌شدن اقتصاد کمک می‌کنند، مورد اخذ مالیات قرار ندهد.
از سوی دیگر بنگاه‌داری بانک‌ها ازجمله موضوعاتی است که مورد تأکید رهبر معظم انقلاب قرار گرفته است. فعالیت بانک‌ها در بنگاه‌داری مختص به بازار مسکن نبوده و بسیاری از پاساژها و اماکن تجاری نیز توسط بانک‌ها خلق شده‌اند. با این حساب، عملا بانک‌ها توانسته‌اند به یک قدرت اقتصادی تبدیل شوند.
از طرفی، یکی از مشکلات اقتصاد ایران، بسته‌بودن است و عملا بانک‌ها با ایجاد شرکت‌های متعدد زیرمجموعه، بر بار دولتی‌بودن اقتصاد ایران افزوده‌اند و باعث شده‌اند تولید معنای واقعی خود را از دست بدهد. بخش خصوصی امروز مشکل رقابت با بخش اقتصاد دولتی را دارد زیرا با ابرشرکت‌های خصولتی باید رقابت کند که به بانک‌ها متصل هستند. این اتصال به منزله ورود جریان پول به این بخش‌هاست که عملا رقابت را از بخش خصوصی می‌گیرد. ناگفته نماند بخش خصولتی کارایی بخش خصوصی فعال را از دست خواهد داد و به همین علت است که اقتصاد ما در سال‌های اخیر از عدم‌بهره‌وری رنج می‌برد.


🔻روزنامه جهان صنعت
📍 خاندوزی عضو حزب ناپیداست یا ماجراجو
✍️ محمد‌صادق جنان‌صفت
در روزهای تازه‌سپری‌شده که کار رسانه‌ها به محاق رفته بود و حواس سیاسیون به جشن نوروز باستانی بود سید‌احسان خاندوزی که باید در چارچوب اقتصا‌د سخن بگوید و به تبیین و توضیح برنامه‌های دولت در حوزه اقتصاد برای مشارکت بیشتر شهروندان در فعالیت‌های اقتصادی بپردازد باز هم برخلاف عادت سخنانی را بر زبان آورد که باید در کانون توجه قرار گیرد. وی که برای تشریح شعار سال به یک نشست دعوت شده بود به یک مساله بنیادین اشاره کرد و با صراحت از نبودن انگیزه مردم برای مشارکت در اقتصاد و اداره کشور سخن گفت. این سخن او که برخلاف راهبرد تبلیغی نظام جمهوری اسلامی بر پایه تمایل شهروندان در مشارکت برای صیانت از نظام و پیشرفت کشور است البته بدون پاسخ مانده و به نظر می‌رسد باید در این باره بیشتر گفت‌‌وگو شود.

نخستین پرسش مهم درباره حکم بزرگ وزیر اقتصاد این است که آیا او به‌طور فردی و با بررسی نشانه‌هایی که خود دیده و شنیده به این داوری رسیده که شهروندان انگیزه مشارکت در اداره کشور را ندارند یا اینکه این سخن او نتیجه‌گیری یک گروه سیاسی موجود در بطن نظام و در درون دولت است؟ در صورتی که این داوری وزیر اقتصاد بر پایه یک نتیجه‌گیری جمعی سیاسی باشد زنگ خطر به صدا در آمده و باید مشخص شود این نتیجه‌گیری بزرگ از راه تجربه روزانه بوده یا اینکه مستند بر یک نظرسنجی است. وزیر اقتصاد باید پای حرفش بایستد و حکمی که داده را اثبات کند و این کمترین چیزی است که شهروندان و گروه‌های سیاسی و نهادهای بالادستی دولت انتظار دارند. باید معلوم شود این داوری وزیر اقتصاد برای ماجراجویی‌های فردی است یا بر اساس یک پرسش عمومی از شهروندان است و این نظر‌سنجی احتمالی چه مسائلی را در دنیا خواهد داشت.

بررسی سخنان وزیر اقتصاد در همین باره بر اساس یادداشت کارشناسان سایت نورنیوز که سایتی معتبر در مسائل امنیتی نظام جمهوری اسلامی است بخش‌های دیگری نیز دارد که وزیر باید پاسخ دهد. به‌طور مثال او ادعا کرده است یک جریان سیاسی در همه دهه‌های تازه سپری‌شده نهادهای مهم کشور به ویژه دولت را در اختیار داشته و این جریان ممکن است انقلاب را به بیراهه بکشاند. این ادعای خاندوزی و گروه سیاسی همراه او حرف بزرگی است و به‌طور صریح می‌گوید نهادهای بالادستی دولت شاهد انحراف انقلاب از آرمان‌های بنیانگذار انقلاب بوده و توانایی یا تمایل برای جلوگیری از انحراف را نداشته‌اند. این حرف وزیر اقتصاد که به نوشته نورنیوز ادعا شده است «ساختارها و نهادسازی‌هایی که در دهه‌های اخیر شکل گرفته باعث شده عامه مردم کم‌توجه و بلکه بی‌تفاوت در موضع دفع قرار بگیرند و در مقابل برای کسانی که بخواهند در عرصه اداره کشور نیز نقش ایفا کنند، دست‌انداز ایجاد کرده است. امروز ثمره‌اش این شده که با نسل نسبتا وسیعی در جامعه مواجه‌ هستیم که اساسا انگیزه و تمایلی در امر اداره کشور ندارند ‌نیز باید در ترازوی مقایسه با حرف اداره‌کنندگان قرار گیرد و معلوم شود آیا اداره‌کنندگان کشور با این ادعا موافقند‌؟ اگر چنین نیست و اداره‌کنندگان باور دارند مردم انگیزه‌ای برای مشارکت در اداره کشور دارند‌‌، از وزیر پرسش شود که این سخن را از کجا به دست آورده است.

سرانجام اینکه باید معلوم شود خط‌کشی بین دولت‌های پیش از دولت سیزدهم و دولت‌های قبلی که با رای شهروندان و تایید مقام رهبری بر سر کار بوده‌اند با چه انگیزه‌ای بر زبان آمده است.

به نظر می‌رسد گروه‌های سیاسی اصولگرا باید بیشتر دنبال واکاوی حرف‌های وزیر اقتصاد باشند.


🔻روزنامه اعتماد
📍 زندگی بر خط نوروزی، از کودکی تا جوانی و پیری
✍️ علی ربیعی
همه ما ایرانیان در طول زندگی خود، خاطرات زیاد و مختلفی از نوروز را بر اساس تجربه زیستی‌‌مان به یادگار داریم. وقتی گذشته را مرور می‌کنیم فرقی نمی‌کند در چه سنی باشیم، حس می‌کنیم در گذشته، نوروز‌های شیرین‌تری را تجربه کرده‌ایم و لذت‌ و شور بیشتری از روزهای نوروزی و خاطره‌های زیباتری از آن در ذهن‌مان نقش ‌بسته است. شاید به این دلیل که در کودکی‌های‌مان، از مفهوم سختی و رنج زندگی، درک کمتری داشته‌ایم و آنچه از نوروز کودکی در حافظه فردی و جمعی ما باقی مانده، ترکیب دلنشینی از لذت و شادی، دید و بازدیدها، دزدکی شیرینی خوردن‌ها، ذوق پوشیدن لباس‌های نو، عیدی گرفتن‌ها و.... باشد. در آن روزها، بچه‌های هم‌نسل و هم‌طبقه اجتماعی من، خاطرات پوشیدن لباس‌های بچه‌های بزرگ‌تر خانه یا خرید لباس‌های نوروزی چند سایز بزرگ‌تر که در آن سال و همچنین در سال‌های آتی قابل استفاده باشد، کت‌هایی با آستین‌های بلند و کفش‌هایی که با فشردن پنبه در جلوی آن، تازه اندازه پای‌مان می‌شد را بسیار به یاددارند. در مرور خاطرات‌مان، پیش‌تر که می‌آییم، شاهدیم در سنین جوانی هم نوروز حال و هوای خاص خود را دارد. هر یک از ما تجارب شیرین و به یاد ماندنی زیادی را از این ایام در خاطر خود به یادگار داریم. با چه امیدی به آینده چشم می‌دوختیم و نوروزهای بهتری را چشم انتظار بودیم. نوروزهایی که زندگی آینده‌مان را رنگ تحول و تغییر بزند. در سنین بالاتر و با تشکیل خانواده، در هر جای ایران چه شهر و چه روستا، با آنکه سختی‌های زندگی و تامین سور و سات شب عید، دغدغه‌ای بزرگ است، باز هم لذت نشستن با خانواده در کنار سفره هفت سین، خرید کردن و عیدی دادن و به تماشای برق سرور و شادی در چشمان اعضای خانواده نشستن، دل‌هامان را گرم و شاد می‌کند. اما امروز می‌خواهم از سبک دیگری از زندگی انسان‌ها بنویسم. به سنت هر سال، سال تحویل و پس از آن، روزهای آغازین نوروز را در کنار افرادی گذراندم که تجربه‌های شیرین شبیه سایر افراد از گذراندن نوروز در کودکی و دوران پس از آن ندارند. نه در کودکی، خاطره پرشور و نشاطی از نوروز برای‌شان به جا مانده و نه لذت نشستن سر سفره هفت‌سین با خانواده‌ای شاد و صمیمی و هیجان گرفتن عیدی را تجربه کرده‌اند و نه شادی و سروری در این ایام نصیب‌شان شده و متاسفانه این روند تا جوانی، میانسالی و پیری آنها ادامه دارد. مقارن با سال تحویل، بازدید نوروزی را از کودکانی آغاز کردم که متاسفانه هر کدام به نوعی از انواع بیماری دچار بوده و اکثرا به دلیل فقر خانواده به مراکز نگهداری سپرده شده‌اند و حتی برخی از آنها بر سرراه قرار گرفته‌اند که شاید با وضعیتی بهتر و در خانواده‌ای گرم تحت حمایت قرار گیرند.

دلخراش‌تر از همه، آن است که تعدادی از این کودکان به دلیل نوع بیماری‌شان، به‌طور متوسط نزدیک به دو الی سه سال، بیشتر طول عمر ندارند و زیستی شبیه زیست گیاهی را تجربه می‌کنند. تعدادی دیگر نیز با ادراک کمتری ادامه حیات می‌دهند، اما نه گذشت ثانیه و ساعت و ماه و سال را درک می‌کنند، نه تیک تاک ساعت برای‌شان مفهومی دارد، نه صدای ساز و دهل لحظه سال تحویل را می‌شنوند و نه حتی گذر زمان و عمر برای‌شان تفاوتی دارد. روز دیگری از «نوروز» نو شد. این‌بار به مرکزی رفتم که بچه‌هایی در سنین رشد و نوجوانی در آنجا اقامت دارند و از کودکی، خانواده‌ای را درک نکرده و عمدتا بخشی مهم از جسم آنها دچار ناتوانی است. این افراد، متاسفانه نه در گذشته‌شان کودکی پر از شیطنت و شور و نشاطی را تجربه کرده‌اند و نه می‌توانند امروز در بزرگسالی‌شان در جامعه زیستی عادلانه و آزادانه داشته باشند تا مانند نوجوانان و جوانان دیگر از تفریح و گردش لذتی ببرند یا حداقل در جمع‌های کوچک و بزرگ حضوری دلخواه داشته باشند. من معتقدم برای اینها، تلخی نوروز به مراتب بیش از آن دسته از کودکانی است که به دلیل بیماری، فهمی از روزگار و گذر زمان و نوروز ندارند. به پای صحبت‌شان که نشستم؛ هر کدام دنیایی آرزو و رویا داشتند. همین‌ جا فرصت را غنیمت شمرده و از سازمان‌های مردم‌نهاد و خیریه‌هایی که جایگزین خانواده برای این افراد شده‌اند، تقدیر می‌کنم که شرایط را به گونه‌ای فراهم کرده‌اند که با کنار هم قرار گرفتن این دسته از افراد در گروه‌های چهل و پنجاه نفری، آنها را به نوعی خانواده تبدیل کرده‌اند. خانواده‌ای که نوعی زیست همدلانه دیدنی را رقم زده، به‌طوری‌ که آن که پا ندارد، با دستانی مددکارانه غذا را در دهان دوستش که دست ندارد، می‌گذارد‌ و این‌چنین همدلانه، زندگی و نوروز جمعی را در کنار هم تجربه می‌کنند. داستان‌های زندگی این افراد متنوع و شنیدنی است، داستان‌هایی که اکثر ما نمی‌شنویم و شاید هم تمایلی به شنیدن آن نداریم و شاید هم خاطر مبارک برخی از ما آزرده می‌شود.... در روز دیگری از نوروز ۱۴۰۳، به دیدار سالمندان و پیرانی رفتم که یا از خانه رانده شده بودند یا بر اثر اعتیاد و فقر به کارتن‌خوابی روی آورده‌اند و متاسفانه برخی از آنها تحت پدیده نوینی به نام «سالمند سرراهی» مانند کودکان سرراهی، بی‌پناه رها شده‌اند. نوروز این افراد به اعتقاد من، بسیار تلخ‌تر از سایر گروه‌های در معرض نابرابری است. این دسته از افراد، حتما کودکی‌های پرشور و شوقی را پشت ‌سر گذاشته‌اند و در شهر یا روستای خود در هوای بهاری قدم زده، رشد کرده و به بالندگی و جوانی رسیده‌اند. حتما چشمان زیبای فردی، دل‌شان را ربوده و در انتظار نامزد و همسر روزگار گذرانده‌اند و پر از خاطرات به یادماندنی هستند. برخی از آنها دارای فرزندانی هستند که با گذشت زمان و ضعیف شدن حافظه‌شان و در برخی موارد حتی از دست دادن آن، همه را به شکل فرزندان خود می‌بینند و سراغ دیگر فرزندان‌شان را از آنها می‌گیرند.
آنها همواره غرق در خاطرات گذشته هستند، چراکه دیگر خاطره‌ای برای‌شان ساخته نمی‌شود و شوقی، قلب‌شان را به تپش نمی‌اندازد. اینها هم بخشی از هموطنان و قسمتی از زندگی همه ما ایرانیان هستند. در مراکز نگهداری سالمندان، افرادی از طبقات اجتماعی متفاوت را می‌توان یافت. برخی از این افراد، روزگاری از مکنت مالی زیاد برخوردار بوده‌اند و برخی دیگر، از کودکی تا پیری را در فقر و سختی سپری کرده‌اند. بخش دیگری هم هستند که با در هم آمیخته شدن فقر و اعتیاد به کارتن‌خوابی رسیده‌اند. در گفت‌وگوهایی که با آنها داشتم، زندگی‌شان را در سه بخش برایم روایت می‌کردند: بخشی پر از شادی و خاطرات خوب، بخش دیگر همراه با ناکامی و تلخی و بخش آخر زندگی در جایی که حداقل جایی امن و پرستاری برای رسیدگی در کنار دارند. هر چند نوروز سال‌هاست که از یک پدیده جمعی و شادی در سپهر عمومی شهر و روستا به خلوتگاه خانه‌ها تقلیل پیدا کرده و منحصر به دیدو‌بازدیدهای خانگی شده، اما چه خوب است که به خاطر داشته باشیم این افراد نیز بخشی از انسان‌های هموطن و هم‌سرزمین ما هستند. با اعتقاد به مفهوم بزرگ «ایرانی بودن» به این افراد نگاهی پرمهر داشته باشیم و به یاد آوریم این انسان‌ها در چنین زندگی سختی، نیاز به همدلی و مهر دارند. من فکر می‌کنم چقدر خوب است در دورانی که بر اثر بی مسوولیتی تصمیم‌گیران، فقر در جامعه از استثناء قابل کنترل به قاعده عمومی غیرقابل کنترل تبدیل شده و بیشتر آدم‌ها سر در گریبان دارند، هر کسی می‌خواهد «گلیم خودش را از آب بیرون بکشد»، وقت و ثروت ملی در میان نزاع‌های سیاسی در درون ساخت قدرت و تحمیل نزاع سیاسی به درگیری با زندگی روزمره مردم، نام فرهنگ! می‌گیرد، وظیفه نهادهای مدنی خیرجمعی و همه ما به مسوولیت خود در قبال چنین افرادی از کودکان و نوجوانان و سالخوردگانی که اشاره شد، بیندیشیم که چگونه هر کدام از ما به سهم خود می‌توانیم دل‌شان را هر چند اندک شاد کنیم.


🔻روزنامه شرق
📍 انتخابات و آینده دموکراسی در ترکیه و منطقه
✍️ کوروش احمدی
انتخابات شهرداری‌ها که یکشنبه گذشته در ترکیه برگزار شد و بنا بر ماهیت قرار بود یک انتخابات کمتر سیاسی باشد، عملا به یکی از سیاسی‌ترین انتخابات‌ها در ترکیه معاصر تبدیل شد. اهمیت این انتخابات از این نظر است که می‌تواند شروع پایان دوران اردوغان در ترکیه باشد. باخت سنگینی که حزب اردوغان (حزب عدالت و توسعه) در این انتخابات محلی متحمل شد، از زمان شروع موفقیت‌های او و حزبش در اوایل دهه ۲۰۰۰ تاکنون بی‌سابقه بوده است. کاندیداهای طرفدار اردوغان در شهرهای اصلی ترکیه مانند آنکارا، استانبول، ازمیر و نیز در ۱۹ مرکز شهری عمده دیگر، حتی برخی شهرهای واقع در مناطق سنتی‌تر مجاور دریای سیاه و آناتولی مرکزی، متحمل شکستی قاطع شدند‌‌ و این در حالی بود که حزب عدالت و توسعه دست به بسیجی گسترده برای پیروزی در این انتخابات زده بود.

اردوغان توجه داشت که آینده سیاسی‌اش در گرو بازپس‌گیری شهرهای اصلی ترکیه، به‌ویژه استانبول، از احزاب رقیب و سپردن آنها به شهردارانی از حزب عدالت و توسعه است. به‌این‌دلیل او شخصا تلاش بسیاری برای تبلیغ کاندیداهای حزبش کرد. شرکت او در هفته قبل از رأی‌گیری در کارزارهای انتخاباتی به نفع کاندیداهای حزبش گسترده بود. او در شب قبل از رأی‌گیری نیز نمازی نمادین در مسجد ایاصوفیه گزارد. عزم اردوغان به باز‌پس‌گیری استانبول عملا خود او را به رقیب اصلی امام‌اوغلو، کاندیدای رقیب از حزب جمهوری‌خواه خلق، تبدیل کرد. برخی ناظران از این نظر این مبارزات انتخاباتی را یک رقابت زودرس بین او و امام‌اوغلو، شهردار پیروز استانبول، تلقی کرده‌اند. هم‌زمان شرکت اردوغان در مبارزات انتخاباتی موجب بسیج بیشتر مخالفان او در استانبول و در سراسر ترکیه نیز شد. شکست کاندیدای مورد حمایت اردوغان در استانبول با فاصله حدود ۱۰ درصد از امام‌اوغلو، دوام او مانند خاری در پهلوی اردوغان را تضمین کرد. این تحول به‌ویژه از آن نظر مهم است که در صورت کاندیدا‌شدن مجدد اردوغان در انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۲۸ امام‌اوغلو که عملا به نماد امید برای مخالفان اردوغان تبدیل شده است، به احتمال زیاد رقیب او خواهد بود. پیروزی قاطع امام‌اوغلو این بار برخلاف پیروزی شکننده‌اش در انتخابات ۲۰۱۹ ممکن است سدی نیز در برابر چالش‌های سیاسی و قضائی قبلی مخالفانش باشد. پیامد دیگر شکست حزب اردوغان می‌تواند این باشد که او را در تهیه مقدمات برای کاندیداتوری مجدد در انتخابات ریاست‌جمهوری در سال ۲۰۲۸ با مشکل مواجه کند. برای این منظور، اردوغان ناچار است دوباره دست به تغییر قانون اساسی بزند که با توجه به این شکست و اکثریت ناکافی حزب او در مجلس ترکیه احتمال موفقیتش از هر زمان دیگر کمتر خواهد بود.

سخنان اردوغان بعد از شکست انتخاباتی‌اش نیز برای تقویت دموکراسی در ترکیه نویدبخش بود. او در سخنانی خطاب به حامیانش از دموکراسی به عنوان «پیروز اول این انتخابات» یاد کرد. او با اشاره به اینکه حزبش نتوانسته است نتیجه مورد انتظار را در انتخابات محلی به دست آورد، گفت: «خواهیم کوشید تا در شهرهایی که ملت به کسان دیگری رأی داد، ایجاد اعتماد کنیم». او افزود: «پیام رأی‌دهندگان را شنیدیم. اگر اشتباهی کرده‌ایم، در رفع آن خواهیم کوشید و اگر موضوعی را نادیده گرفته‌ایم، جبران خواهیم کرد». اردوغان خدمات بزرگی به ترکیه کرده‌ است که احیای اقتصاد آن کشور و کوتاه‌کردن دست نظامیان از سیاست در رأس آن قرار دارد؛ اما میل او به مادام‌العمر کردن حکومتش مانند موارد مشابه، هم برای خودش و هم برای کشورش مشکل‌ساز شده است. این میل تاکنون به اعتبار او و به ارزش دستاوردهایش لطمه زده‌ است. اگر با توجه به سخنانش بر این میل خود فائق آمده باشد، هم به کشورش، هم به جایگاه خود در تاریخ کشورش خدمت بزرگی کرده است. انتخابات شهرداری‌ها می‌تواند راه را برای آینده‌ای متفاوت برای ترکیه و تطبیق سیاست ترکیه با تحولاتی که در سال‌های اخیر در آن کشور روی داده، بگشاید. گشوده‌شدن دورنمایی جدید در برابر جامعه از طریق صندوق رأی به خودی خود تحول مهمی در راستای نهادینه‌کردن و تقویت دموکراسی در ترکیه است. پذیرش شکست از سوی اردوغان بیش‌ازپیش ناظران را به آینده دموکراسی در ترکیه امیدوار کرده است.

این تحول برای خاورمیانه نیز که چندان با تغییر از طریق صندوق رأی آشنا نیست، تحول مثبت و میمونی است. تقویت دموکراسی در ترکیه و تقویت سنت حل اختلافات از طریق صندوق رأی می‌تواند بر مناطق پیرامونی ترکیه نیز اثرات مثبتی داشته باشد. اینکه در خاورمیانه یک رهبر مقتدر را بتوان به طور واقعی از طریق صندوق رأی از رأس به زیر آورد، می‌تواند یک واقعه مهم تاریخی باشد. اگر دموکراسی را قبل از هر چیز توان به زیر کشیدن رهبران به شکلی مسالمت‌آمیز و از طریق صندوق رأی معنی کنیم، این انتخابات را می‌توان گامی بلند در ترکیه به سمت دموکراسی و عاملی اثربخش برای کل منطقه به شمار آورد.


🔻روزنامه آرمان ملی
📍 تحقق شعار سال و الزامات آن
✍️ هادی حق‌شناس
ترجمه حضور یا مشارکت مردم در جهش اقتصادی را می‌توان از دو بعد به تحلیل نشست. نخست اینکه مردم به لحاظ منابع انسانی به‌کار گرفته شوند.
دوم اینکه سرمایه مردم به‌کار گرفته شود. چرا که زمانی تولید اتفاق می‌افتد که یا با افزایش سرمایه و یا با افزایش منابع انسانی باشد. مشکلی که در اقتصاد ایران با آن مواجه هستیم کمبود سرمایه و همچنین ضعف در مدیریت و بهره‌وری در اقتصاد است. بنابراین زمانی می‌توانیم به جهش تولید دست پیدا کنیم که به اندازه کافی سرمایه و نیروی انسانی به کار بگیریم و برای اینکه تولید با جهش مواجه شود یا باید سازوکاری را اتخاذ کنیم که همین بنگاه‌های موجود با افزایش بهره‌وری مواجه شوند یا با جذب سرمایه و نیروی انسانی ماهر روبه‌رو شوند که هر یک از اینها می‌توانند منجر به جهش در تولید شوند. مشارکت مردم در اینجا یا تفسیر سرمایه مردم است که در تولید به کار گرفته شود یا اینکه خود مردم از منظر به‌کارگیری منابع انسانی و نیروهای ماهر در اقتصاد به‌کار گرفته شوند. به هر حال آنچه خروجی این شعار می‌تواند باشد این است که با رشد تولید در سال جاری نسبت به سال گذشته مواجه شویم. به عنوان مثال اگر سال گذشته میانگین رشد اقتصادی عدد ۵ درصد بوده در سال جاری انتظار این است که یک جهشی در رشد اقتصادی ایجاد شود و انتظار این است که حداقل در سال‌جاری متناسب با قانون برنامه هفتم که هنوز ابلاغ و نهایی نشده حداقل شاهد رشد اقتصادی عدد ۸ درصد باشیم و این زمانی اتفاق می‌افتد که به اندازه کافی بتوانیم سرمایه وارد اقتصاد ایران کنیم که آن هم الزاماتی می‌خواهد که نیاز به توضیحات مفصلی دارد. البته، هم این دولت و هم دولت‌های قبلی تمایل داشتند که این شعارهای سال عملی شود؛ اما سوال ساده این است که سال گذشته که سال مهارتورم بود و گرانی‌ها در سال گذشته بیشتر از سنوات قبل‌تر شد آیا دولت تمایل نداشت که در سال گذشته تورم را مهار کند؟ قطعا تمایل داشت، اما منظور این است که هم این دولت و هم دولت‌های قبلی تمایل به تحقق شعار سال داشته و دارند، اما تحقق شعار سال نیاز به الزاماتی دارد؛ تا زمانی که آن الزامات فراهم نشود شعارها تحقق پیدا نمی‌کند. به عنوان مثال همین شعار سال جدید که جهش تولید با مشارکت مردم است بدین شرط است که برای تولید، سرمایه جذب شود. شرط جذب سرمایه نیز این است که در سال جاری دولت ساز و کاری را اتخاذ و فراهم کند که سرمایه ایرانی‌ها یا خارجی‌ها جذب شود. برای اینکه چنین اتفاقی نیز بیفتد باید در داخل کشور یا در خارج از کشور تنش‌ها حذف شود. حذف تنش‌ها نیز نیاز به یک برنامه دیگری دارد. نکته این است که نهاد‌های سیاسی و اقتصادی تمایل به تحقق شعار سال دارند اما ساز و کار آن را به هر دلیلی نتوانسته‌اند فراهم کنند. یک نمونه بحث مردم و انتخابات است که روز گذشته میزان مشارکت مردم ترکیه در انتخابات بیرون آمد و نتایج اعلام شد اما چون حزب حاکم پیروز نشد سریع اعلام کرد که پیام مردم را دریافت کرده است. حال پرسش این است که انتخابات سال گذشته مجلس در ایران که میزان مشارکت در پایین‌ترین سطح در سال‌های گذشته بود آیا سازوکاری اتخاذ می‌شود که در انتخابات سال آینده میزان مشارکت مردم افزایش پیدا کند؟ منظور این است که برای اینکه در اقتصاد شاهد شکوفایی شویم بخشی همین نکات ذکر شده است. اما نیاز به سازوکارهای سیاسی دیگری هم هست.



مطالب مرتبط



نظر تایید شده:0

نظر تایید نشده:0

نظر در صف:0