🔻روزنامه تعادل
📍 فاصله دور تورم و دستمزدها در ایران
✍️ محمدرضا منجذب
در شرایطی که هنوز سرنوشت نرخ دستمزدها در ایران مشخص نشده است و این روند به روزها و ساعات پایانی سال موکول شده است، باید دید چرا ارتباط دستمزدها و قیمتها در ایران با هم همخوان نبوده است.
هر اندازه هم که حقوق کارگران و حداقلبگیران بالاتر میرود باز هم تورم از آنان پیشی میگیرد و تاثیری در بهبود قدرت خرید آنها ایجاد نمیکند. مارپیچ قیمت-دستمزد یکی از تئوریهای اقتصاد کلان است که بیانکننده رابطه، علت و معلول دستمزد و سطح عمومی قیمتها یا تورم است.
مارپیچ قیمت- دستمزد حاکی از این حقیقت است که در پی افزایش حقوق کارمندان، از یک طرف هزینه تولید را افزایش داده و از طرف دیگر تقاضای اجناس افزایش مییابد. در پی افزایش تقاضا، قیمت اجناس افزایش یافته و در نتیجه شاهد تورم در جامعه خواهیم بود. از طرفی افزایش حقوق باعث افزایش هزینههای تولیدی بوده و شرکتها ناچار خواهند بود تا قیمت اجناس تولیدی خود را افزایش دهند. به قسمت دوم این نوع تورم، تورم بخشی هم گفته میشود. البته وجود تورم خود موجب کاهش قدرت خرید دستمزدبگیر میشود و به ناچار باید دستمزدهای اسمی در توالیهای زمانی مختلف افزایش یابد که خود میتواند مارپیچ دستمزد و قیمت را به وجود آورد.
اگر تورم در ایران ۵۰ درصد در نظر گرفته شود، با توجه به اینکه رشد نقدینگی ۳۰ درصد است و رشد تولید صفر درصد، در نتیجه عدد بیست درصد تفاوت تورم و رشد نقدینگی مربوط به تورم بخشی، مارپیچ قیمت دستمزد و سایر موارد است. به عبارتی وقتی گفته میشود تورم تورم میآورد بیانگر این معناست. از دلایل مهم اینگونه تورم، ناترازی بازارهای مختلف پول، کالا، ارز، کار و... است.از سوی دیگر قیمتگذاری دستوری دولت هم به این ناترازی در بازارها دامن زده است. روشن است برای قطع کردن یا کاهش تاثیر مارپیچ دستمزد قیمت باید لینک افزایش هزینههای تولید که موجب افزایش قیمتها میشود را ضعیف یا قطع کرد. یکی از راهکارها در جنبه تضعیف لینک دستمزد با قیمت، کاهش هزینههای تولید است.
در شعارهای انتخاباتی یکی از نامزدها در سال ۱۴۰۰ بحث کاهش نرخ مالیاتی از ۲۵ درصد به ۱۰ درصد مطرح شد. اما در کنار این بحث این سوال مطرح میشود که در شرایط کسری بودجه کنونی دولت (که بر اساس برخی روایتها بین ۲۵۰هزار تا ۵۰۰هزار میلیارد تومان است) آیا کاهش نرخ مالیاتی منجر به کاهش درآمدهای دولت نمیشود. در پاسخ باید گفت بستگی به این دارد که اقتصاد در کجای منحنی لافر (در اقتصاد، منحنی لافر بیانگر یک ارتباط نظری بین نرخ مالیات و درآمد مالیات دولت است. منحنی لافر بر این فرض است که درآمد مالیاتی با شدت گرفتن نرخ مالیات از صفر تا ۱۰۰ درصد افزایش نمییابد و اینکه یک نرخ مالیاتی بین صفر تا ۱۰۰ درصد وجود دارد که درآمد مالیاتی دولت را به حداکثر میرساند.) قرار دارد.
طبیعتا اگر در شرایط شیب منفی لافر قرار داشته باشد، با کاهش مالیات که موجب کاهش هزینه تولید میشود و سود تولیدکنندگان افزایش مییابد و تولید افزایش مییابد، اگر نرخ افزیش تولید از نرخ کاهش مالیات بیشتر باشد این موجب افزایش درآمد دولت نیز میگردد.
این نوع سیاست در دوره ریگان در امریکا اعمال شد و تولید و درآمدهای مالیاتی دولت امریکا افزایش یافت. در مسیر کاهش هزینه تولید، حمایتهای نرخ بهرهای در کوتاهمدت میتواند موثر باشد و لینک مارپیچ را تضعیف کند. در حال حاضر وجوه بانکی قابل وام به دلایل مختلفی دچار محدودیت شدیدی هستند و فشار بر آن میتواند ماجرای تامین وام ارزان به مسکن مهر در دهه گذشته را تکرار نماید، که بسیار خطرناک است.
در مسیر کاهش هزینه تولید، حمایتهای ارزی و پرداخت ارز ارزان از راههای دیگری است که قبلا در ایران اجرا شده است. این معنا در شرایط تحریمی کنونی محلی از اعراب ندارد و در صورت توفیق مذاکرات و احیای برجام و گشایشهای ارزی، باید مواظب بود که تجربه تلخ رانتهای ایجاد شده در گذشته تکرار نشود. در مسیر کاهش هزینه تولید، میتوان در کوتاهمدت به تولیدات و سرمایهگذاریهای هدفمند و در مسیر توسعه، معافیت مالیاتی اعمال کرد و نیز تسهیلاتی دیگر قائل شد.
🔻روزنامه دنیای اقتصاد
📍 چرا زندهایم؟
✍️ دکتر پویا جبلعاملی
بن بردلی، سردبیر اسطورهای واشنگتنپست که وقایع انتشار اسناد سری پنتاگون درباره جنگ ویتنام و رسوایی واترگیت با رهبری وی در این روزنامه منتشر شد، شبی را به یاد میآورد که ماجرای قتل برادر جان اف.کندی را در روزنامه ۵ژوئن۱۹۶۸ روایت کرد.
شبی سخت که تا صبح فردا به طول انجامید و توانستند گزارشی اختصاصی را در چاپ فوقالعاده، از محل قتل وی در لسآنجلس به چاپ رسانند. وی در خاطراتش مینویسد: «البته کار خیلی بزرگی انجام ندادیم؛ اما آنچه را از دستمان برمیآمد و برای انجام آن روی این کره خاکی زندگی میکردیم، صورت دادیم و در پایان هم از تماشای محصول تلاش خود احساس رضایت داشتیم.» (دنیای ما روزنامهنگاران، ص ۳۹۱)
تکتک همکاران من در تحریریه روزنامه «دنیایاقتصاد» برای رسیدن به این حس شگفتانگیز مشغول به کارند. حسی که با دیدن صفحه چاپشده به روزنامهنگار دست میدهد و تنها او و همصنفهایش آن را میفهمند. در این بین میدانیم سال۱۴۰۱، به نحوی پیش رفت که شاید برای بخشی از مخاطبان ما، صفحات و تحلیلها و گزارشها میتوانست به گونه دیگری باشد. لیکن «دنیایاقتصاد» بیستساله، با وجود مقتضیات بسیاری که فعالیت رسانهای در این کشور باید به آن خو بگیرد، بر خطی که از ابتدا به آن متعهد بود، سعی کرد تا هیچ اتفاقی را برای روایت کردن به سبک خویش، از دست ندهد.
ما چون هر رسانهای زندهایم تا روایت کنیم. روایتی که عناوین هر داستانش برآمده از متن زندگی ایرانیان، فعالان اقتصادی، مدیران و سیاستگذاران است. روایت ما اما، وجه افتراقی با دیگر رسانهها دارد. ما روایت نمیکنیم تا تنها مشکلی را بیان کنیم. ما روایت نمیکنیم تا داغ دلی را تازهکنیم. ما روایت نمیکنیم تا عقدههای کسی را بگشاییم. ما روایت نمیکنیم تا کسی را محکوم کنیم. ما روایت میکنیم تا به راهحلی برسیم تا نسخهای را پیشنهاد دهیم تا مسیری را بگشاییم.
ما روایت میکنیم تا در میان غبار صحنه پیچیده اقتصاد سیاسی ایران، قدری به قدرت دید خوانندگان خود بیفزاییم. ما روایت میکنیم تا شاید، سیاستگذاران و تصمیمگیرندگان را ترغیب به اجرای الگوهای علمی، جهانی و فراگیر در مسائل مختلف کنیم. ما روایت میکنیم تا مدیران اقتصادی بنگاهها را در تصمیمهایشان یاری رسانیم.
اما احتمالا در سال آتی چه چیز را روایت خواهیم کرد؟ ما نگرانیم که بهرغم نشانههایی از روابط حسنهتر با رقبای منطقهای، مسیری که رشد اقتصادی تقریبا صفر درصدی را در طول ۱۲سال گذشته ایجاد کرده و فقر مطلق را به بیش از سهدهک جامعه رسانده، تغییر محسوسی نداشته باشد و ازآنجاکه دراین شرایط اقتصاد به شکل واقعی نمیتواند رشد کند و با احتساب رشد جمعیت، درآمد سرانه، هر سال افت مییابد، این وضعیت در سال۱۴۰۲ نیز ادامه یابد. همچنین نگرانیم برای آنکه این افت در درآمد سرانه به طبقات بالادستی نرسد، تورم نیز به کمک آید و آنانی که دارایی بیشتری دارند و میتوانند از نوسانات قیمتی بهره برند، از کیکی که بزرگ نمیشود، سهم بیشتری ببرند. دراین صورت، مشخص است که افت درآمد واقعی اقشار پاییندستی بسی بیشتر از افت درآمد سرانه خواهد بود. این نگرانی متاسفانه تا زمانی که تصمیمگیرندگان نخواهند رشد اقتصادی ایجاد کنند و نخواهند مقتضیات رشد را که همانا عجین شدن با اقتصاد بینالملل، قرار گرفتن کشور در زنجیره تامین جهانی و روان شدن سرمایهگذاری خارجی است، بپذیرند، تداوم خواهد داشت. و راه رشد همانا با همراهی و درک متقابل بازیگران در داخل و خارج میسر خواهد شد. این آرزویی است که ما برای سال۱۴۰۲ در ذهن داریم و مشتاقانه میخواهیم راوی دورهای باشیم که این رویکرد در مرکز توجه تصمیمگیرندگان قرار گرفته باشد. اما به هر رو، ما راوی آنچه رخ دهد به شیوهای که همواره به آن خو کردهایم، خواهیم بود.
ما آنچه را از دستمان برمیآید روایت میکنیم و فکر میکنیم برای آن، روی این کره خاکی زندگی میکنیم.
🔻روزنامه کیهان
📍 پایان سال ۱۴۰۱ و آرزویی که دشمن به گور برد
✍️ مسعود اکبری
اولین سال قرن پانزدهم هجری شمسی به روزهای پایانی خود رسیده است و این وجیزه، آخرین یادداشت روز کیهان در سال ۱۴۰۱ است. به همین بهانه قصد داریم تا مروری کوتاه داشته باشیم به وقایع و تحولات سال جاری. سال ۱۴۰۱ سالی پر فراز و نشیب بود؛ سال چالشها و همچنین سال موفقیتها و پیروزیها.
در سال ۱۴۰۱ و در شرایطی که بسیاری از کشورهای جهان و از جمله آمریکا و کشورهای اروپایی با آمارهای سرسامآور و روزافزون فوتیهای کرونا مواجه بودند، ایران اولین روز بدون فوتی کرونا را تجربه کرد. در همین رابطه وزیر بهداشت
- ۱۲ خرداد- در توئیتی نوشت: «پس از دو سال و ۱۰۰ روز مقابله ملت قدرتمند ایران با کرونا و در حالی که در آمریکا و اروپا تلفات بالایی گزارش میشود، ایران، نخستین روز بدون فوت کرونا را تجربه کرد.»
این خبر خوب در روزها و هفتهها و ماههای بعد نیز بارها و بارها تکرار شد. روزهای بدون فوتی کرونا در شرایطی در سال جاری به دفعات تکرار شد که در دولت قبل شاهد رکورد ۷۰۰ فوتی در اثر ابتلا به کرونا در یک شبانهروز بودیم. در دولت قبل، مقابله با کرونا و شکست این ویروس منحوس به برجام و FATF گره زده شد اما امسال بدون برجام و FATF، توفیقات بسیاری در مقابله با همهگیری ویروس کرونا کسب کردیم. بهتر است بگوییم ایران، بدون فایزر و مدرنا و با تکیه و اعتماد به دانش بومی و استعدادهای جوانان عزیز ایران، ویروس کرونا را شکست داد.
اما این فقط یکی از توفیقات ملت ایران در سال جاری بود. به این فهرست توجه کنید: ۵۰ هزار میلیارد تومان صرفهجویی با مدیریت هوشمند یارانه آرد و نان، پیوستن ایران به جمع ده کشور دارای برترین تلسکوپ در جهان، ارسال ماهواره «خیام» به فضا با قابلیت رصد زمین با دقت یک متر، افتتاح ابرپروژه آبرسانی «غدیر» در خوزستان و اجرای پروژه ۳۶ ماهه در ۱۰ ماه، عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای، افتتاح نخستین مخزن ابرپروژه آبرسانی در همدان، برگزاری باشکوه مراسم اربعین پس از دو سال محدودیتهای کرونایی، سخنرانی تاریخی رئیسجمهور محترم کشورمان در سازمان ملل و در دست گرفتن عکس سردار شهید حاج قاسم سلیمانی.
و همچنین افتتاح طرح آبرسانی به ١۵٠٠ روستای کشور، پالایش روزانه ۱۰۰ هزار بشکه نفت ایران در ونزوئلا، حضور دهها میلیونی مردم در مراسم ۱۳ آبان در سراسر کشور، پرتاب موفق موشک بالستیک قارهپیمای «قائم۱۰۰»، رونمایی از سامانه پدافندی ارتقاءیافته «باور۳۷۳»، افتتاح بزرگترین پروژه ریلی و ترانزیتی کشور در سیستان و بلوچستان، موفقیت دانشمندان ایرانی در درمان سرطان خون با روش ژندرمانی، جلوگیری از قطعی مکرر برق در تابستان و افت فشار گاز در زمستان، حمله موشکی سپاه پاسداران به مواضع گروهکهای تروریستی ضدایرانی در اقلیم کردستان عراق، افزایش ۲برابری تولید گاز با وجود تحریمها، بهرهبرداری از مدرنترین طرح آبرسانی کشور در سنندج.
برگزاری جامجهانی فوتبال در قطر و تحقیر بیسابقه رژیم کودککش اسرائیل، استقبال کمنظیر مردم از رئیسجمهور در سفرهای استانی، رشد ۳برابری سرمایهگذاری خارجی در مقایسه با سال اوج برجام، مجازات آشوبگران مسلح و اشرار داعشی، بالاترین رکورد صادرات نفت و محصولات پتروشیمی از ۹۷ تاکنون، اعدام ابرجاسوس انگلیسی و سرگیجه سرویسهای اطلاعاتی غربی- عبری، همدلی مردم و مسئولین در مدیریت چالش گازی، ضربشست وزارت اطلاعات با انهدام ششمین شبکه اشرار و تروریستها، برگزاری باشکوه و حماسی سومین سالگرد شهادت حاج قاسم، تشییع پرشور و تماشایی۴۰۰ شهید گمنام در شهرهای مختلف، رونمایی از ماهوارههای «ناهید۲» و «طلوع۳»، حضور گسترده و دهها میلیونی مردم در راهپیمایی سراسری ۲۲ بهمن، جشن تکلیف تماشایی دختران دهه نودی در حسینیه امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه) در حضور رهبر معظم انقلاب، تولید موشک پیشرفته «هایپرسونیک»، افتتاح تونل انتقال آب به دریاچه ارومیه، برگزاری اجتماع ۱۰ کیلومتری جشن عیدغدیر در تهران با حضور میلیونها نفر.
و همچنین افتتاح فاز ۱۴ پالایشگاه پارس جنوبی، راهاندازی ۲ پروژه آب شیرین کن در بوشهر، رونمایی از تونلهای زیرزمینی پدافند هوایی در جریان رزمایش مدافعان آسمان ولایت، دریافت جنگندههای «سوخو۳۵» از روسیه، سفر مهم رئیسجمهور کشورمان به چین، دریافت جنگندههای «سوخو۳۵» از روسیه، توافق ایران و عربستان به از سرگیری روابط و افتتاح پیشرفتهترین و مجهزترین مرکز پیشگیری و درمان سرطان در منطقه.
و اما این نقاط قوت و این موفقیتهای چشمگیر و تحسینبرانگیز قطعا به مذاق دشمن خوش نیامده و پروژه آشوب در اواخر شهریور سال جاری که چندین ماه به طول انجامید، از تبعات خشم و وحشت دشمن از این پیشرفتها و موفقیتها بود. یکی از علتهای اینکه این آشوب با عنوان «جنگ ترکیبی» یا «جنگ هیبریدی» نامیده شد این بود که در آن بهصورت همزمان بر چند گسل تمرکز شد. الف- گسل جنسیتی، ب- گسل قومیتی، ج- گسل شیعه و سنی، د- گسل طبقاتی، و ه- گسل نسلی.
علاوهبر این، چند حوزه بسیار مهم در این جنگ ترکیبی بهصورت همزمان مورد حمله قرار گفت؛ یکی از این بخشها، حوزه آموزش بود که با تمرکز بر به تعطیلی کشاندن دانشگاهها و مدارس کلید خورد و امتداد این پروژه در ماجرای مسمومیت سریالی در مدارس نیز دنبال شد و البته در نهایت ناکام ماند. حوزه بسیار مهم دیگر، اقتصاد بود که با تمرکز بر التهابآفرینی در بازار دلار کلید خورد؛ چه آنکه در طول فعالیت دولت سیزدهم از شهریور ۱۴۰۰ تا شهریور ۱۴۰۱، نرخ ارز حدوداً ۴ درصد افزایش یافت، اما در مقطع وقوع آشوبهای سال جاری نرخ دلار حدوداً ۱۰۰ درصد افزایش یافت. در میانه آشوبها و اغتشاشات، «مارک دوبوویتز» رئیس لابی صهیونیستی بنیاد دفاع از دموکراسی آمریکا در توئیتی نوشت: «همانطور که پیشبینی میشد قیمت دلار به ۶۰ هزار تومان رسید. ممکن است زودتر از چیزی که فکر میکردم به ۱۰۰ هزار تومان برسد.» این توئیت تنها یکی از مستندات جنگ ترکیبی اخیر علیه ملت ایران بود. دشمن در سال ۱۴۰۱ نیز دقیقا مشابه روندی که در ۴۴ سال اخیر طی شده است، در اقدامات ضدایرانی خود به شکل مفتضحانهای شکست خورد. و به عبارت دقیقتر در ۴۴ سال اخیر هفت رئیسجمهور آمریکا خوراک مار و مور شده و یا در تاریخ گم و گور شدند و در نقطه مقابل انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران روزبهروز شاخ و برگ گستراند و قویتر شد و دشمن آرزوی براندازی جمهوری اسلامی ایران را به گور برد.
همانطور که رهبر حکیم انقلاب فرمودند در جریان جنگ ترکیبی طراحی شده علیه ملت ایران در سالجاری، «اراده جمهوری اسلامی بر نقشه جامع دشمن پیروز شد». اما با این وجود نباید از کید و حیله دشمن غافل شد.
دشمن در مقاطع مختلف و از جمله در جنگ ترکیبی اخیر، «امید مردم ایران» را نشانه گرفته است. همه دستوپا زدنهای دشمن برای این است که اولا امید را در دل مردم ایران بکُشد، ثانیا خشم و ترس را در افکارعمومی نهادینه کند و ثالثا به هر طریقی به دوقطبی و تفرقه و ایجاد شکاف میان مردم دامن بزند. به همین خاطر بود که چندی پیش نشریه نیوزویک با اشاره به آشوبهای اخیر در ایران در گزارشی به قلم کارشناسان اندیشکده آمریکایی «بنیاد دفاع از دموکراسیها»(FDD) نوشت: «باید محصول عملیات روانی علیه ایران این باشد که روزبهروز بر مردم خشمگین- از دانشآموز تا معلم- افزوده شود.» دشمن از پیشرفت ایرانِ اسلامی وحشت زده است و به همین خاطر امید ملت ایران را نشانه رفته است.رهبر معظم انقلاب- ۲۸ آبان ۱۴۰۱- در دیدار مردم اصفهان فرمودند: «پیشرفت احتیاج دارد به امید. دشمن روی امید ملت ایران متمرکز است. این امکانات گستردهای که دشمن به کار گرفته، این رسانهها، این ماهوارهها، این فضای مجازیِ عجیب و غریب، این تلویزیونهای مزدورِ مأجور، همه اینها برای این است که این امید را در مردم بکُشند... اینها حتی به مسئولین هم طمع دارند که امید را از آنها بگیرند.»
ایشان در ادامه فرمودند: «خب، حالا یک امتدادی هم متأسفانه در داخل دارند؛ من ناچارم این را بگویم. آدم دلش نمیخواهد چنین واقعیتی وجود داشته باشد، اما هست؛ اینها در داخل امتداد دارند. امتداد آنها هم همین القای یأس، القای ناامیدی که «فایدهای ندارد»، «به جایی نمیرسیم»، «چه کار میخواهیم بکنیم» است؛ از این حرفها میشنوید. در داخل هم فلان روزنامه، فلان فعالِ فضای مجازی، متأسفانه از این چیزها دارند؛ اینها هم امتداد آنها هستند.»
دشمن در جنگ همهجانبه اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی علیه مردم ایران، به شبکه نیابتی در داخل امید بسته است. «قاتلان امید مردم» در داخل و خارج همچنان مشغول کارند. حضرت آقا در بخشی از بیانیه گام دوم انقلاب تاکید کردند: «نخستین توصیه من امید و نگاه خوشبینانه به آینده است. بدون این کلید اساسیِ همه قفلها، هیچ گامی نمیتوان برداشت. آنچه میگویم یک امید صادق و متّکی به واقعیّتهای عینی است. اینجانب همواره از امید کاذب و فریبنده دوری جستهام، امّا خود و همه را از نومیدی بیجا و ترس کاذب نیز برحذر داشتهام و برحذر میدارم. در طول این چهل سال- و اکنون مانند همیشه- سیاست تبلیغی و رسانهای دشمن و فعّالترین برنامههای آن، مأیوسسازی مردم و حتّی مسئولان و مدیران ما از آینده است.
در ادامه آمده است: «خبرهای دروغ، تحلیلهای مغرضانه، وارونه نشان دادن واقعیّتها، پنهانکردن جلوههای امیدبخش، بزرگ کردن عیوب کوچک و کوچک نشان دادن یا انکار محسّنات بزرگ، برنامه همیشگی هزاران رسانه صوتی و تصویری و اینترنتی دشمنان ملّت ایران است؛ و البتّه دنبالههای آنان در داخل کشور نیز قابل مشاهدهاند که با استفاده از آزادیها در خدمت دشمن حرکت میکنند. شما جوانان باید پیشگام در شکستن این محاصره تبلیغاتی باشید. در خود و دیگران نهال امید به آینده را پرورش دهید. ترس و نومیدی را از خود و دیگران برانید. این نخستین و ریشهایترین جهاد شما است.» پس ما ملت ایران با عمل به این رهنمود راهگشای رهبر حکیم انقلاب، دست در دست هم تلاش میکنیم تا بیش از پیش در شکستن این محاصره تبلیغاتی، پیروز باشیم و موفقیتهای بیشتری کسب کنیم.
تا چند روز دیگر وارد سال ۱۴۰۲ میشویم. روزهای آغازین سال جدید یک تفاوت ویژه با سالهای گذشته دارد و آن تلاقی بهار طبیعت با بهار قرآن است. این وجیزه را با این دعای دلنشین به پایان میبریم که؛ یا مقلب القلوب و الابصار، یا مدبر اللیل و النهار، یا محول الحول و الاحوال، حول حالنا الی احسن الحال. انشاءالله سال ۱۴۰۲ سال ظهور مولا و آقایمان حضرت صاحبالزمان(ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) باشد.
🔻روزنامه اطلاعات
📍 در فضیلت تنش زدایی و صلح
✍️ سید مسعود رضوی
بیا تا گل برافشانیم و میدر ساغر اندازیم
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم
اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد
من و ساقی به هم سازیم و بنیادش براندازیم
این درس فرهنگ ماست و در آستانه بهار دلها و جانها، سخن امروز را درمی آمیزم با حکمت و شعر خواجة بزرگ جناب خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی که مطلع غزلی زیبا را از برای مردم و مخاطبان، به سیر تحول و امید فرمود و راه داوری را برای تحلیل و نوشتن برای ما بازگشود. اندرز داد تا به گزاف نلافیم و طامات و خیالات نبافیم:
یکی از عقل میلافد یکی طامات میبافد
بیا کاین داوریها را به پیش داور اندازیم
اما جان کلام و اصل مطلب این است که گفتگو و توافق با عربستان در پکن را میتوان به فال نیک گرفت تا سرآغاز نوینی باشد در آستانه جشن نوروز ۱۴۰۲ که از قضای روزگار با ایام مبارک رمضان انطباق یافته است. عید خجسته ایرانزمین و جشن تحول طبیعت از یک سو، و زمان متبرک روزه و تحولات معنوی که با عید سعید فطر به فرجام خواهد رسید، دو واقعة بزرگ برای ملت ماست. این دوران نیکو را باید با سیاستهای عقلانی و مدیریت مبتنی بر منافع ملی و صلح و تنش زدایی، به جشن شکوفایی و آشتی بدل ساخت. تنش زدایی و صلح در منطقه و با همسایگان؛ و در پیوست با آن، وفاق و مدارا با ملت و مردم، تنها راه پیشرفت و توسعه است و یگانه مسیر صلاح و رفاه.
بنابر این باید ارج و اعتبار دیپلماسی و مذاکره مستقیم در بالاترین سطح برای رفع تنش با کشورهای ذینفوذ را متذکر شویم و شجاعت اتخاذ تصمیمات مهم برای تنش زدایی و رفع مشکلات منطقهای را تحسین نماییم؛ اما نمیتوان بدون عبرت گیری از تاریخ و تذکر برخی بلایا و خطایا، تضمینی از برای آینده جست یا در مسیرهای امیدبخش پیش رفت! بدون آنکه قلبا مایل به یادآوری و بیان این مطلب باشم، ناگزیر و از سر مصلحت و دلسوزی به تاریخ سالهای اخیر ارجاع میدهم تا راه خطا را ببندیم و تجارب ناخوشایند و زیانبار را تکرار نکنیم.
کیست که نداند سیاستگری و مدیریت در میهن عزیز ما تا چه اندازه نیازمند دور شدن از ماجراجویی و امور غیر واقعی است. کیست که نداند شعارهای ویرانگر و توخالی را به جای واقعیات و برنامههای مفید نمایش دادن و افکار عموم را بدان فریفتن و اراده و برنامه خواص را به آن آشفتن تا چه اندازه موجب کژروی و خسارت و فلاکت و نکبت بوده است. بنابر این باید این مطلع و غزل خواجه را هم بیاورم که تفألی است از برای امروز و فردایی که در راه است:
از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامه
انی رأیت دهراً من هجرک القیامه
هنوز از خاطرها نرفته که مشتی افراد ناتندرست، چگونه در آستانه محکومیت شهادت شیخ نمر و اعدام جمعی از شیعیان در عربستان و کشته شدن حجاج مظلوم در مناسک حج، ورق را برگردانده و با حمله به سفارت و کنسولگری، آن جنایات را به بوته فراموشی سپردند و دولت و ملت و منافع ایران را در معرض تهدید و تعریض و تشویشی بیسابقه قرار دادند. باید به طرق استوار و خردمندانه، یعنی با قاطعیت و قانون، بدان واقعة شوم و رفتار مسموم و کردار تبهکارانه افراد مشئوم رسیدگی شود تا اندکی از خسارات وارده جبران و راه تکرار خطا بسته شود:
هرچند کآزمودم از وی نبود سودم
من جرّب المجرّب حلّت به النّدامه…
همچون آفتاب روشن است که باید بدین امور رسیدگی و سر سلسله آن را گرفتار دادگستری و قانون کرد تا بر آرامش سیاسی افزوده و افکار عمومی آسوده شود و دولت و ملت بتوانند در مسیر وفاق و فلاح، کارها را پیش برده و منافع و ثروتی برای امروز و فردای ایرانیان بیندوزند. پس همه باید از تنشزدایی و گفتگوهای سیاسی و اقتصادی، به صورت شفاف و با اهداف مشخص و مبتنی بر صلح و منافع ملی حمایت کنند تا ایران عزیز و ملت بزرگ ما، گرفتار ورطههای کوچک و مشکلات متعدد نباشد و راه توسعه در هیچ سطحی با موانع و دستاندازهای کوچک و بزرگ روبه رو نشود و مسیر پیشرفت مسدود نماند.
پیش زمینه این امور، چند موضوع یا مقدمه بدیهی است. اول از همه اراده معطوف به منافع ملی در کشور عزیز ماست. مشکل تنش و درگیریهای داخلی و منطقهای و بین المللی، همانا فرسودگی و تباهی است وای بسا کشورهایی که پس از سالها تنش و درگیری، مخارج زیادی را متحمل میشوند و بیآنکه متوجه باشند ضمن تغییر نسل و درگیریهای فرساینده، به کلی به راهی ناخوشایند و بیفرجام سوق داده شده و آرمانهای انقلابی را با تنش و زخمهای بی فرجام و جراحات بی سرانجام سودا کرده اند. انگار از یادها میرود که آشتی و آرامش و آموزش و تولید و علم و فرهنگ و پرورش و ثروت است که بن مایه رستگاری و درستکاری و بهروزی و جامعه آرمانی را پی ریخته و شالوده ریزی میکند. در جنگ، فضیلتی نیست و تنش و دشمنی و نزاع، آفت حیات و موجب وفات آرزوها و ارزشهای انسانی است:
یک حرف «ناصحانه» بگویم اجازت است؟
ای نور دیده صلح به از جنگ و داوری
🔻روزنامه اعتماد
📍 نور امید در تونل
✍️ عباس عبدی
میخواهم به چند نکته اشاره کنم که نشانگر نور امید در پایان این تونل است
در این گزاره اتفاق نظر جدی است که سال ۱۴۰۱ را از هر نظر که نگاه کنیم تاثرآور بود، هر چند جرقههای مثبتی هم در آن دیده میشد و باید در پی آن باشیم که دوباره سال مشابهی را تجربه نکنیم. هدف بنده در این یادداشت تکرار مصادیق اثبات این ادعا نیست که نیازی به آن نیست، بلکه میخواهم به چند نکته دیگر اشاره کنم که نشانگر نور امید در پایان این تونل است. به نظرم تحلیل ساختار قدرت در ایران و طرفداران آن به ما نشان میدهد که در سال ۱۴۰۱ تحولی کیفی در بخش مهمی از این طرفداران رخ داده است که هیچگاه در گذشته مشاهده نشده بود. نه در جریان ۱۳۷۸ و ۱۳۸۸ و نه در ۱۳۹۸. این تحولی بسیار مهم است و آن را باید نقطه عطف تاریخی دانست. طرفداران وضع موجود دو دستهاند که شاید چندان نتوان آنان را متمایز کرد ولی این تفکیک ضروری است. برخی از آنان به لحاظ منافع چنین موضعی دارند و برخی دیگر به لحاظ عقیده. گروه اول که منافعشان اقتضای دفاع از وضع موجود را میکند، چندان ثابتقدم نیستند و هیچ ساختار سیاسی نمیتواند فقط با اتکای به آنان گامی به پیش بردارد، مگر اینکه از نظر تعداد و نسبت، خیلی زیاد باشند و در واقع اغلب مردم را دربرگیرند که بالطبع مثبت خواهد بود. ولی به میزانی که این گروه در اقلیت قرار میگیرند از چسبندگی و حس تعهد آنان به وضع موجود کاسته میشود و سعی میکنند مسیر خود را به نحوی متفاوت کنند که منافعشان حفظ شود یا حداقل دچار زیان نشوند. مساله آنان حفظ منافع است و نه چیز دیگر. در مقابل، گروه دوم تفاوت دارند. آنان پایگاه اصلی ساختار سیاسی هستند و اگر منافعی هم داشته باشند، مساله انگیزهها، آرمانها و ارزشها و تا حدی مردم برای آنان در اولویت قرار دارد. آنان پایههای اصلی این ساختار در ۴۴ سال گذشته بودهاند و این نقطه قوت نظام محسوب میشده است. برداشت من این است که برای اولینبار در این ۴۴ سال تشکیکی جدی در ذهنیت این مجموعه به وجود آمده است. این پرسش که آیا راهی که میرویم درست است یا خیر؟ آیا ما را به آن اهداف و ارزشهای ادعایی خود نزدیک میکند یا دور؟ آیا آن چیزی که دنبالش بودهایم، همین است که هست یا باید رویکردمان را تغییر دهیم؟ این اتفاق یکشبه رخ نداده، ولی حوادث امسال آن را به مرحله بیان و اظهار آشکار رسانده است. البته این به معنای آن نیست که پاسخهای داده شده به این پرسش از سوی همه آنان یکسان است و شاید اصولا پاسخی هم وجود ندارد، بلکه طرح پرسش مساله اصلی است و این آغازی است برای رسیدن به پاسخ مطلوب. در شکلگیری این وضعیت چند عامل موثر بودند.
اولین آن سقوط کارایی دولت یکدست و دوم نیز اعتراضات پاییز و بالاخره مساله مسمومیتها و در آخرین گام نیز توافق با عربستان در چین و کوششهای جدی برای احیای برجام. وجود نارساییهای اقتصادی و فقر و فساد به علاوه گزارههای رایج و شایع شبه علم و ضد علم در حوزه سیاست و اقتصاد و پزشکی و اجتماعی و... و روشن شدن ابتذال آنها نیز نقش موثری در این تحول داشته است. این مهمترین نقطه تحول در سال ۱۴۰۱ بوده که فرآیند تکمیل آن در سال ۱۴۰۲ رخ خواهد داد. نقطه تحول دیگر توافق با عربستان در چین است. معنای این توافق چیست؟ پاسخ این است که ساختار سیاسی غیرمنعطف و متصلب نیست. در برابر واقعیات بیرونی واکنش نشان میدهد، واکنشی براساس بازی بردـبرد و نه لزوما تسلیم و نه لزوما زیادهخواهانه. اتفاقا این ساختار قادر است که همه حامیان خود را در این مسیر به خط کند. نمونه آن نحوه مواجهه روزنامه کیهان با این توافق است که در ذهن کسی نمیگنجید. لازمه این توافق، آمادگی و پذیرش طرف مقابل نیز بوده است. فقط یک نکته ظریف وجود دارد که این توافق با حضور واسطه یا کاتالیزور سیاسی صورت گرفته است. ما در جریان تحولات سیاسی داخلی نیز میتوانیم همین الگو را مدنظر داشته باشیم، اینکه راه تفاهم و سازش را باید باز کرد. اگر منتقدان قدرتمند و قادر به بسیج آن باشند و دست قدرتمند خود را برای تفاهم دراز کنند، جفت خود را پیدا میکنند. دیر و زود دارد، سوخت و سوز ندارد. از سوی دیگر تحول فکری نزد اغلب مردم و منتقدین نیز در سال ۱۴۰۱ به مرحله کیفی رسید و بازگشتناپذیر مینماید. این تحول نیز ابعاد گستردهای دارد که پرداختن به آن مجال دیگری میطلبد. اگر با این رویکرد نگاه کنیم و با نتیجهگیریهای آن موافق باشیم، سال ۱۴۰۱ را میتوان سال پایه برای عبور از بحران و رسیدن به پایان تونل ناامیدی و ورود به عرصه امید و روشنایی دانست. امیدوارم چنین نشود.
🔻روزنامه آرمان ملی
📍 توافقنامه پکن و شطرنج سیاسی منطقه
✍️ حسن هانیزاده
توافقنامه ایران و عربستان در پکن که یک رخداد غیرمنتظره در سپهر سیاسی جمهوری اسلامی تلقی میشود، بازخورد بسیار مهمی در تغییر شطرنج سیاسی منطقه خواهد داشت .این توافقنامه راهبردی که تضمین کننده آن یکی از بزرگترین کشورهای اقتصادی و نظامی جهان یعنی چین است، آوردههای اقتصادی، امنیتی و سیاسی برای کشورهای غرب آسیا و خلیج فارس در پی دارد. این توافقنامه در حقیقت نتیجه یک نیاز منطقهای است زیرا تنشهای ۷ ساله ریاض و تهران که عامل آن دخالتهای خارجی است، ظرفیت و توانمندی توسعه عمرانی بسیاری از کشورهای منطقه را تحت تاثیر قرار داد. صرفنظر از بهرههای اقتصادی ۳ کشور چین، ایران و عربستان، توافقنامه پکن موجب دگرگونی ژئوپلیتیکی غرب آسیا خواهد شد زیرا حضور چین در منطقه به کاهش نفوذ آمریکا منجر خواهد شد. عربستان سعودی که دهها سال زیر چتر حمایتی آمریکا قرار داشت طی سالهای اخیر به این نتیجه رسید که همراهی با سیاستهای آمریکا هزینههای بسیار بالایی به لحاظ مالی، سیاسی و امنیتی برای ریاض به دنبال دارد. باج ۵۰۰ میلیارد دلاری دونالد ترامپ، رئیس جمهوری سابق آمریکا و به کارگیری عنوان توهینآمیز «گاو شیرده» برای یک کشور مسلمانی مانند عربستان و مشخصا محمد بنسلمان، ولیعهد جوان و جویای قدرت این کشور سنگین بود. محمد بنسلمان پس از ورود به چرخه قدرت به خوبی دریافت که رسیدن به افق توسعه ۲۰۳۰ که عربستان را از یک کشور بسته سنتی به یک کشور فوق مدرن تبدیل کند نیازمند یک حاشیه امن منطقهای است. جنگ ۷ ساله عربستان علیه یمن که بیش از ۳۵۰ میلیارد دلار برای عربستان هزینه به همراه داشته به توقف طرح توسعه افق ۲۰۳۰ محمد بنسلمان منجر شد. همچنین رسانههای گسترده وابسته به عربستان که تمام توان تخریبی خود را در حوادث پائیز گذشته ایران به کار گرفتند نتوانستند ایران را درگیر یک بحران داخلی کنند و لذا با ناکامی مواجه شدند. این موضوع موجب شد تا محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان به این نتیجه برسد که سیاستهای تهاجمی علیه ایران و همراهی با آمریکا و رژیم صهیونیستی دستاوردی برای عربستان به همراه نخواهد داشت. لذا «شی جین پینگ»، رئیس جمهوری چین با قابلیتهای بالای سیاسی و با بهرهگیری از شم اقتصادی و سیاسی خود متوجه شد که عربستان قصد دارد تا سیاستهای منطقهای و جهانی خود را تغییر دهد. پیشنهاد میانجیگری چین در جریان سفر رئیس جمهوری این کشور به ریاض مطرح شد و مورد پذیرش محمد بنسلمان واقع شد . همچنین در سفر آیتالله ابراهیم رئیسی به پکن در بهمن ماه گذشته همین پیشنهاد از سوی طرف چینی ارائه شد که با موافقت رئیس جمهوری اسلامی مواجه شد. توافقنامه پکن، سفر دبیر شورایعالی امنیت ملی به امارات متحده و سفر وی به عراق نشان میدهد که منطقه در حال خروج از یک بحران نفسگیر و فراگیر و ورود به یک افق روشن و یک فضای تفاهم توام با تعاملات دلپذیر منطقهای است. از این رو گمانهزنیها این است که سال ۱۴۰۲ سال همگرایی منطقهای، پرهیز از راهکارهای تهاجمی و حرکت به سمت توسعه اقتصاد محور و کاهش نفوذ آمریکا و رژیم صهیونیستی، خواهد بود. در چنین فرایندی محوریت ایران، چین وعربستان در نزدیک ساختن دیدگاه سایر کشورهای منطقه و رفع سوءتفاهمات موجود پررنگتر خواهد شد و ۳ کشور در نهایت خواهند توانست شطرنج سیاسی منطقه را بر اساس منافع مشترک تغییر دهند.
🔻روزنامه کسب وکار
📍 ظرفیت تعاونیها در ایجاد اشتغال
✍️ حمید حاج اسماعیلی
هدایت اعتبارات به سمت اشتغالزایی در بخش تعاون، ترویج فرهنگ تعاونی، حمایت از ایده های نوین در تعاونی ها و شکل گیری تعاونی های دانش بنیان می تواند اقدام مهمی در راستای کاهش نرخ بیکاری باشد. تعاونی ها می توانند با استفاده از ظرفیت بالایی که دارند به رشد استغال در کشور کمک بسیاری کنند. امروز بسیاری از متقاضیان کار از ظرفیت تعاونی ها اطلاعی ندارند. باید با ترویج فرهنگ تعاونی، اشتغالزایی در این بخش سرعت بگیرد.
تعاون به سرمایه های اجتماعی و ظرفیت های عظیم انسانی اتکا می کند. بهره مندی از ظرفیت ها و توانمندی های تعاون ما را به سمت تحقق اهداف جهش تولید سوق می دهد. تولید نیز یکی از الزامات رشد اقتصاد در کشور است. رابطه مستقیم رشد تولید و رونق آن به کاهش بیکاری، ضرورت توجه جدی به بخش تولید را بازگو می کند.
دولت باید به ظرفیتهای مردمی و انسانی کار آفرینان اجتماعی توجه کند و به آنها اجازه رصد مشکلات اجتماعی و ارائه راهکار درحوزههای فردی و اجتماعی بدهد. بی تردید کار آفرینان اجتماعی میتوانند بخش زیادی از مشکلات را کشوررا برطرف کنند هم در حوزه سازمانی از طریق تاسیس نهادهای صنفی، مدنی، اجتماعی علمی و تخصصی که میتواند در بخشهای مختلف مشکلات را تا حد زیادی برطرف کند.
اشتغال یکی از چهار مولفه مهم اقتصادی در همه کشورهای دنیا است. ایجاد اشتغال علاوه بر اثرات اقتصادی، تبعات مثبت اجتماعی و سیاسی در کشورها به دنبال دارد، بنابراین اشتغالزایی یکی از اهداف اصلی برنامههای اقتصادی در همه کشورها محسوب میشود. در شرایط کنونی کشور که برای سرمایه گذاریهای خرد مردم با مشکلات اقتصادی و بعضاً سیاسی به دلیل تحریمها مواجه هستیم، شرکتهای تعاونی یکی از بهترین بخشهایی است که میتواند سرمایههای خرد مردم را جمع آوری و تجمیع کند تا با این کار هم از حجم نقدینگی در کشور کاسته شود و هم حضور و فعالیت مردم در اقتصاد افزایش پیدا کند. همچنین کشور ما نیروی کار تحصیل کرده و فارق التحصیلان زیادی را در خود جای داده که تعاونیها توانایی استفاده از این ظرفیتها را در راستای رونق تولید و توسعهی بازار دارد.
🔻روزنامه رسالت
📍 نوروز؛ بهانهای برای امید
✍️ جواد شاملو
معاد تنها به جهان آخرت و روز قیامت و حاضر شدن انسانها در برابر اعمالشان محدود نمیشود. معاد، در همین دنیا هم هست. جهان دائما در حال عود و گردش است و فرازوفرود و نشیب و فراز. جاده زندگی هیچکسی همواره سرپایینی نیست و سختی و راحتی در این دنیا مرزهای مشخصی دارد. هر دورانی که در زندگیمان میگذرانیم، معادی دارد و آخرالزمانی. جوانی آخرالزمان کودکی است و پیری آخرالزمان جوانی. هر معادی نیز تصویری است از دورانهای گذشته. وقتی حافظ میسرود: «دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور» تنها در پی دلداری دادن به خود و مخاطبان همهجایی و همیشگی خود نبود، بلکه با نگاهی حکمی و فلسفی، در حال توصیف جهان بود. یوسف، بهترین نماد این نگاه است. زندگی این پیامبر گویی پاندولی است از عرش تا فرش. از چاه به کاخ، از زندان تا فرمانروایی. روزهای سخت نیز لاجرم بهروزهای خوش ختم خواهد شد؛ اما مهم است بدانیم که در آن روز، همه در یک جایگاه نیستند.
سالی که بر ایران گذشت، بیشک سالی سخت بود. اما ملتی که هرسال رفتن زمستان و آمدن بهار را جشن گرفته، هرگز سوز و تاریکی و سرما را همیشگی و ابدی نمیشمارد. پاسداشت رفتن زمستان و آمدن بهار آنهمه نمادین و سمبولیک است که میتوان در وصفش کتابها نوشت؛ اما مختصر میتوان گفت که این رسم، امید را در کنه ضمیر انسان ایرانی کاشته است. بنا بر رسم جهان، بهار این سرزمین هر چه زودتر فرامیرسد و نشانههای آن بهار، امروز هم بهخوبی قابلملاحظهاند. اما در آن روز، ظالمین به این ملت در قحطی کنعان خواهند بود. عاملان تحریمهای ستمکارانه، پمپاژگران دروغ و کسانی که در این سال ذرهای شادی و میهندوستی را بر ملت حرام کردند، مسئولان خیانتکار یا آنهایی که جایگاهی که در آن قرارگرفتهاند را نشناختند، اصحاب شمال معاد شیرینی هستند که در انتظار ایران است.
جهان، وارد عصر تقابلهای بزرگشده است؛ تقابلهایی به وسعت شرق و غرب عالم. منطقه غرب آسیا نیز لحظهبهلحظه به تقابلهای بزرگ خود نزدیک میشود. سیاست خارجی امروز ایران که درواقع پاتکی دیپلماتیک به سریال کمدی عادیسازیهای صهیونیستها در سالهای گذشته بود، نمایانگر همین تقابلهاست. تقابلهای جهانی حادتر خواهد شد و گسلها عمیقتر. امید است که این تقابل، به آخرت دنیای تکقطبی، هژمونیک و استکبارمحور برسد. جهانی که در آن ایران، ایران قوی خواهد بود.
مطالب مرتبط
نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست